داستانهای ائمه: امام علی (ع): مضیقه ی بی آبی
۰۷ شهریور ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلاممعاویة بن ابی سفیان در حدود شانزده سال بود كه به عنوان امارت در شام حكومت می كرد و بدون آنكه به احدی اظهار كند، مقدمات خلافت را برای خویش فراهم می ساخت. از هر فرصتی برای منظوری كه در دل داشت استفاده می كرد.
بهترین بهانه برای اینكه از حكومت مركزی سرپیچی كند و داعیه ی خلافت را آشكار نماید، موضوع كشته شدن عثمان بود. او در زمان حیات عثمان به استغاثه های عثمان پاسخ مساعد نداد و تقاضاها و استمدادهای عثمان را نشنیده و ندیده گرفت، اما منتظر بود عثمان كشته شود و قتل وی را بهانه ی كار خود قرار دهد. عثمان كشته شد و معاویه فورأ درصدد بهره برداری برآمد.
از سوی دیگر مردم پس از قتل عثمان دور علی را كه به جهات مختلفی از رفتن زیر بار خلافت امتناع می كرد گرفتند و با او بیعت كردند. علی پس از آنكه دید مسؤولیت رسما متوجه اوست، قبول كرد و خلافت رسمی اش در مدینه كه مركز و دارالخلافه ی آن روز بود اعلام شد. همه ی استانهای كشور پهناور اسلامی آن روز اطاعتش را گردن نهادند، به استثنای شام و سوریه كه در اختیار معاویه بود. معاویه از اطاعت حكومت مركزی سرپیچی كرد و آن را متهم ساخت به این كه كشندگان عثمان را پناه داده است و خود آماده ی اعلام استقلال شام و سوریه شد و سپاهی انبوه از شامیان فراهم كرد.
علی علیه السلام بعد از فیصله دادن كار اصحاب جمل متوجه معاویه شد.
نامه هایی با معاویه رد و بدل كرد، اما نامه های علی در دل سیاه معاویه اثر نكرد. دو طرف با سپاهی انبوه به سوی یكدیگر حركت كردند. ابوالاعور سلمی پیشاپیش لشكر معاویه با گروهی از پیشاهنگان حركت می كرد، و مالك اشتر نخعی با گروهی از لشكریان علی به عنوان پیشاهنگ و مقدمة الجیش سپاه علی حركت می كرد. دو دسته ی پیشاهنگ در كنار فرات به یكدیگر سیدند. مالك اشتر از طرف علی مجاز نبود جنگ را شروع كند، اما ابوالاعور برای اینكه زهرچشمی بگیرد حمله ی سختی كرد. حمله ی او از طرف مالك و همراهانش دفع شد و شامیان سخت به عقب رانده شدند. ابوالاعور برای اینكه كار را از راه دیگر بر حریف سخت بگیرد، خود را به محل «شریعه» ، یعنی آن نقطه ی شیبدار كنار فرات كه دو طرف می بایست از آنجا آب بردارند، رساند. نیزه داران و تیراندازان خود را مأمور كرد تا آن نقطه را حفظ كنند و مانع ورود مالك و یارانش بشوند. طولی نكشید كه خود معاویه با سپاه انبوهش رسید و از پیشدستی ابوالاعور خشنود شد. معاویه برای اطمینان بیشتر عده ای بر نفرات ابوالاعور افزود. اصحاب علی در مضیقه ی بی آبی قرار گرفتند. شامیان عموما از پیش آمدن این فرصت خوشحال بودن دو معاویه با مسرت اظهار داشت: «این اولین پیروزی است».
تنها عمرو بن العاص، معاون و مشاور مخصوص معاویه، این كار را مصلحت نمی دید. از آن سو علی علیه السلام خودش رسید و از ماجرا آگاه شد. نامه ای به وسیله ی یكی از بزرگان یارانش به نام صعصعة به معاویه نوشت و یادآور شد:
«ما آمده ایم به اینجا اما میل نداریم حتی الامكان جنگی رخ دهد و میان مسلمانان برادركشی واقع شود. امیدواریم بتوانیم با مذاكرات اختلافات را حل كنیم، ولی می بینم تو و پیروانت قبل از هر چیز اسلحه به كار برده اید، بعلاوه جلوی آب را بر یاران من گرفته اید. دستور بده از این كار دست بردارند، تا مذاكرات آغاز گردد.البته اگر تو به چیزی جز جنگ راضی نشوی، من ترس و ابایی ندارم».
این نامه به دست معاویه رسید. با مشاورین خود در اطراف این موضوع مشورت كرد. عموما نظرشان این بود: فرصت خوبی به دست آمده، باید استفاده كرد و به این نام نباید ترتیب اثر داد. تنها عمرو بن العاص نظر مخالف داشت، گفت اشتباه می كنید،
علی و اصحابش چون در نظر ندارند در كار جنگ و خونریزی پیشدستی كنند فعلا سكوت كرده اند وبه وسیله ی نامه خواسته اند شما را از كارتان منصرف كنند. خیال نكنید كه اگر شما به این نامه ترتیب اثر ندادید و آنها را همچنان در مضیقه ی بی آبی گذاشتید، آنان عقب نشینی می كنند. آن وقت است كه دست به قبضه ی شمشیر خواهند برد و از پای نخواهند نشست تا شما را با رسوایی از اطراف فرات دور كنند. اما عقیده ی اكثریت مشاورین این بود كه مضیقه ی بی آبی دشمن را از پای درخواهد آورد و آنها را مجبور به هزیمت خواهد كرد. معاویه شخصا نیز با این عقیده همراه بود.
این شورا به پایان رسید. صعصعة برای جواب نامه به معاویه مراجعه كرد. معاویه كه در نظر داشت از جواب دادن شانه خالی كند گفت: «بعدا جواب خواهم داد. ضمنا دستور داد تا سربازان محافظ آب كاملا مراقب باشند و مانع ورود و خروج سپاهیان علی شوند».
علی علیه السلام از این پیشامد كه امید هرگونه حسن نیتی را در جبهه ی مخالف بكلی از بین می برد و راهی برای حل مشكلات به وسیله ی مذاكرات باقی نمی گذاشت، سخت ناراحت شد. راه را منحصر به اعمال زور و دست بردن به اسلحه دید. در مقابل سپاه خویش آمد و خطابه ای كوتاه، اما مهیج و شورانگیز، به این مضمون انشاء كرد:
«اینان ستمگری آغاز كردند، در ستیزه را گشودند و با روش خصمانه شما را پذیره شدند. اینان مانند گرسنه ای كه غذا می طلبد، جنگ و خونریزی می طلبند.
جلوی آب آشامیدنی را بر شما گرفته اند. اكنون یكی از دو راه را باید انتخاب كنید، راه سومی نیست: یا تن به ذلت و محرومیت بدهید و همچنان تشنه بمانید، یا شمشیرها را از خون پلید اینان سیراب كنید تا خودتان از آب گوارا سیراب شوید.زنده بودن این است كه غالب و فاتح باشید هر چند به بهای مردن تمام شود، و مردن این است كه مغلوب و زیردست باشید هرچند زنده بمانید. همانا معاویه گروهی گمراه و بدبخت را گرد خویش جمع كرده و از جهالت و بی خبری آنها استفاده می كند، تا آنجا كه آن بدبختها گلوهای خودشان را هدف تیر مرگ قرار داده اند». [1] این خطابه ی مهیج جنبش عجیبی در سپاهیان علی به وجود آورد. خونشان را به جوش آورد. آماده ی كارزار شدند و با یك حمله ی سنگین دشمن را تا فاصله ی زیادی عقب راندند و «شریعه» را تصاحب كردند.
در این وقت عمرو بن العاص كه پیش بینی اش به وقوع پیوسته بود، به معاویه گفت: «حالا اگر علی و سپاهیانش معامله ی به مثل كنند و با تو همان كنند كه تو با آنها كردی، چه خواهی كرد؟ آیا می توانی بار دیگر «شریعه» را از آنها بگیری؟».
معاویه گفت: «به عقیده ی تو علی اكنون با ما چگونه رفتار خواهد كرد؟»
گفت: «به عقیده ی من علی معامله ی به مثل نخواهد كرد و ما را در مضیقه ی بی آبی نخواهد گذاشت. او برای چنین كارها نیامده است».
از آن سو سپاهیان علی بعد از آنكه یاران معاویه را از شریعه دور كردند از علی خواستند اجازه بدهد مانع آب برداشتن یاران معاویه بشوند. فرمود:
«مانع آنها نشوید، من به این گونه كارها كه روش جاهلان است دست نمی زنم.من از این فرصت استفاده می كنم و مذاكرات خود را با آنها براساس كتاب خدا آغاز می كنم. اگر پیشنهادها و صلاح اندیشیهای من پذیرفته شد كه چه بهتر، و اگر پذیرفته نشد با آنها می جنگم، اما جوانمردانه، نه از راه بستن آب به روی دشمن. من هرگز دست به چنین كارها نخواهم زد و كسی را در مضیقه ی بی آبی نخواهم گذاشت».
آن روز شام نشده بود كه سپاهیان علی و سپاهیان معاویه با یكدیگر می آمدند و آب برمی داشتند و كسی متعرض سپاهیان معاویه نمی شد [2]
[1] . «قد استطعموكم القتال فاقروا علی مذلة و تأخیر محلة، او رووا السیوف من الدماء ترووا من الماء، فالموت فی حیاتكم مقهورین و الحیاة فی موتكم قاهرین. الا و ان معاویة قاد لمة من الغواة و عمس علیهم اخبر حتی جعلوا نحورهم اغراض المنیه» : نهج البلاغه ، خطبه ی 51.
[2] . شرح نهج البلاغه ی ابن ابی الحدید، خطبه ی 51، جلد 1، چاپ بیروت، صفحات 419- 428.
منبع: داستان راستان،شهید مطهری،جلد دوم.