اسلام غربالی و اسلام انباری
۰۷ مهر ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلامبا ملاک و معیاری که امیرالمومنین (علیه السلام) ارائه کرده است، ایمان خیلی از ما مردمان، زیر سوال می رود!
بر اساس اسلام غدیری، بسیاری از مردمان مسلمان نیستند با آنکه مسلمانانند! با معیار اسلام سقیفه، بسیار راحت است و مسلمانانش پرشمارند. اما اسلام غدیر غربال کننده است.
اسلام سقیفه، اهل تسامح و تولرانس کلّی است و به صرف ادعا و حرکت زبان، آدمیان را مسلمان تام و تمام می شمرد. اما اسلام غدیر، چنین نیست.
اسلام علی، اسلام غدیر است و اسلام غدیر، اسلامِ قرآن. اسلام قرآنی و ایمان قرآنی، اگر از زبان به قلب و جوارح نینجامد، عقیم است و مرده. اسلام قرآن، اسلام صراحت است و حقیقت:
ای کسانی که ایمان آورده اید، ایمان بیاورید[1].
با معیار اسلام سقیفه، این آیه، جز تناقض و پارادوکس نیست. اگر مومن است که ایمان آوردنش چیست؟ و اگر ایمان نیاورده که اصلا مومن نیست!
اسلام غدیر، ژرفنای معنای این آیه را برایمان می گشاید. اسلام و ایمان حقیقی، زبان و صدا نیست، قلب است و عمل. اسلام غدیر، اسلام قرآن است:
«عربان می گویند: ایمان آوردیم؛ بگو: نیاوردید؛ بگویید اسلام آوردیم، و هنوز ایمان وارد قلبهایتان نشده است[2].»
شریعتی که از جانب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بر مردمان ارائه و تعلیم شد، حقیقت و هویتی واحد بود که اسلام نام داشت و معنایش خلوص بود و تسلیم. خلوص همان اندیشه توحید است و تسلیم همان توحید در عبودیت، توحید در ربوبیت، توحید در رسالت و توحید در امامت است.
می دانم و می دانید که این کاروان در ادامه مسیر، به دست سالوسان و طرّاران به بیراهه کشانده شد. غبار و ابهام فراوان شد و اسلام تنوع و تلوّن یافت و از اسلام، صورتکها و بَزَک های بسیاری تکثیر شد.
تاریخ گواه است که چه خون ها در این غبارها به زمین ریخت و چه رقص ها که با این صورتک ها انجام شد و چه بَزَک های طلایی و فریبایی از اسلام مطّلا و مترسکی ارائه شد.
پس از درگذشت رسولِ این اسلام، نرم نرمک، دو نوع از اسلام در جامعه و میان مسلمانان پدیدار شد: اسلام غدیر و اسلام سقیفه. این ها دو اسم نبودند، دو مُسَمّی بودند. دو نشان و اِلِمان بودند که تعریف، تحدید، متد و مقصد متفاوت و حتی متخالفی را ناشی می شدند.
اسلام سقیفه فقط درون را ملاک قرار داد و از بیرون صرف نظر کرد. اسلام سقیفه همه ی سلایق، علایق، سوائق، مطامع و دسائس را با شکیبایی و لبخند تمام برمی تابد و همه را در آغوش می کشد. اسلام سقیفه، اسلام صراط های مستقیم است. همه خوبند، همه به سوی خدا می روند و رنگ ها و ننگ ها و نیرنگ ها، همه محترمند و راجع الی الله!
در اسلام سقیفه، هم قاتل و هم مقتول، هر دو «رضی الله عنه» هستند و بهشتی.
اسلام سقیفه، حامیان و کفیلانِ فرزندِ بیشه یِ مرجئه اند که با سزارین در کلینیکِ بنی امیه، ابابیلانه بر جان و روی مردمان هبوط کردند.
با عنوان مرجئه، می توان هرچه کرد و هرچه خورد و هرچه گفت و هر تردامنی و محراب سوزی و حجت کشی راه انداخت، اما در عین حال هم مسلمان بود و هم مومن.
در اسلام سقیفه، با لابیِ مرجئه گری، می توان فاسق بود، شراب خورد، بر صورت حجت خدا خیزران کوفت، و در عین حال خلیفة الرسول هم بود و واص الی الله و فانی فی الله.
باری، اسلام سقیفه، «اسلام انباری» است و اسلام غدیر، «اسلام غربالی».
آن هنگام که اهل مدینه با امام (علیه السلام) بیعت کردند، ایشان در نخستین سخنرانی و میتینگ سیاسی خویش، به جای نشان دادن در باغ های سبز و زردی و درخشش طلا و نقره، از دیگ ها و جوشِش دیگ ها سخن می گوید:
آگاه باشید! تیره روزی ها درست همانند زمان بعثت پیامبر، دیگر بار به شما روی آورده است. سوگند به خدایی که رسول را مبعوث کرد، به سختی مورد آزمایش قرار می گیرید و غربال می شوید و چونان دیگ جوشنده، زیر و رو خواهید شد، آنچنان که بالا، پایین می آید و پایین، بالا می رود[3].
اسلام غدیر، تفصیلِ اجمال قرآن است. در سوره ی مبارکه الحاقة، آیاتی به گزارش جهنمیان و وصف آنان می پردازد:
«جهنمیان، به خدای بزرگ ایمان ندارند» و «ولایحضّ علی طعام المسکین». ترجمه ی ظاهری و سطحی این است که: «آنان بر گرسنگی مسکین بی تفاوت بودند». اما سخن از بی تفاوت بودن نیست که آنان را جهنمی کرده است: سخن از نداشتن تحضیض بر گرسنگی مسکین است.
تحضیض[4]، یعنی تشویق کردن و ترغیب کردن دیگران و شوراندن و برانگیختنشان بر انجام کاری. یعنی آنان در جامعه به نفع گرسنگی مسکین تلاش نمی کردند و مردمان را بر رسیدگی به حال مساکین نمی شوراندند!
می دانیم که آیات قرآن بر اساس اجمال نازل شده است، اما با وجود این، درباره ی اطعام مسکین و تحضیض بر آن، سه ایه مستقل در قرآن تکرار شده است[5].
در منشور اخلاق مسلمان که با مبنای اخلاق رفتاری غدیر سامان یافته است، رسیدگی ثروتمندان به فقراء تنها یک عمل عملی اخلاقی مستحب و خوب نیست، یک فریضه است. سخن از استحباب نیست، بحث بر واجبات است که ترکش به حرام می کشاند.
امام (علیه السلام) فرمود:
خداوند در ثروت و مال سرمایه داران، روزی فقیران را واجب کرده و قرار داده است. هیچ فقیری به گرسنگی نرسید مگر هنگامی که ثروتمند حق او را ربود. به خدا قسم که خداوند ثروتمندان را در این باب بازخواست می کند[6].
امامِ غدیر به ما می آموزد که ذهنیت خود را درباره ی سوالات شب اول قبر، از پرسشنامه ای شناسنامه ای به پرسش های رفتاری تغییر بدهید. از ثروتمندان، در باب فقیران هم می پرسند.
امام غدیر به ما می آموزد که در میان سرمایه و اموال سرمایه داران، اموالی هست که از آنشان نیست؛ اگر ندهند غاصبند و حرام خوار.
امام غدیر به ما می آموزد که تمام ثروت ثروتمند، مال او نیست، باید اموال فقیران را از اموال خود جدا کند و حقشان را بدهد.
امام غدیر به ما می آموزد که سارقان فقط آنانی نیستند که از خانه ی شما یا جیب شما، مالتان را می ربایند؛ سارقانی هم هستند که در عینِ توانگری، از اموال فقیران می دزدند و بر دوش فقیران رفعت می گیرند.
سارقان ثروتمندانی هستند که لقمه از دهان فقیر بر می چینند و بر لقمه های خویش می افزایند.
پی نوشت ها:
[1] «یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا»
[2] «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُم...»؛ سوره حجرات، آیه 14.
[3] « أَلَا وَ إِنَ بَلِيَّتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَيْئَتِهَا يَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِيَّهُ ص وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَةَ الْقِدْرِ حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلَاكُمْ وَ أَعْلَاكُمْ أَسْفَلَكُم... »؛ نهج البلاغه، ص58، خ 16.
[4] (حَضَّهُ) علی الامر: حَثَّهُ علیه بقوة. (حاضّ) فلان فلاناً: حثَّ کلّ واحد منهما الاخر. (تحاضّوا): حثّ بعضهم بعضاً. (التحضیض): التحریض علی عمل الشیء باستعمال حرف من حروف التحضیض، و هی: هلّا والّا، واَلَا. قاموس المحیط، ج1، ص867؛ معجم الوسیط، ص181، (حضض)
[5] الف: «وَ لا يَحُضُ عَلى طَعامِ الْمِسْكِين»؛ سوره الحاقة، آیه 34.
ب: « وَ لا تحاضون عَلى طَعامِ الْمِسْكِين »؛ سوره فجر، آیه 18
ج: « وَ لا يَحُضُ عَلى طَعامِ الْمِسْكِين »؛ سوره ماعون، آیه 3
[6] « إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مَنَعَ بِهِ غَنِيٌّ وَ اللَّهُ سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِك»؛ نهج البلاغه، ص890، ق 328 – وسائل الشیعه، ج9، ص29.
منبع: بُعد انسانی اجتماعی غدیر، علیرضا هزار، قم، دلیل ما، 1387، چاپ اول، صص 101 - 106