توصیههای اخلاقی آیتالله فاطمینیا (ره) (1)
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ 0 معارف(1) نورانیّت و ارزش عمل خیر انسان به اخلاص در آن میباشد... تمام مشکلات با اخلاص حل میشود؛ تمام سعادتها در پرتو اخلاص میباشد. با اخلاص، درهای رحمت به روی انسان باز میشود و دل بستن به ظواهر، مانع باز شدن آن درهاست.
(2) میخواهی با خدا رفیق شوی؟ اول از زبان شروع کن؛ زهرمار نریز. پرخاش نکن. عصبانی نشو. غیبت نکن. نمازهایت را هم که الحمدلله میخوانی؛ چیزهای دیگر را هم که ماشاالله حفظید. ببین چقدر ساده است. امام سجاد(ع) در صحیفه میفرمایند: «خدایا کسی که میخواهد پیش تو بیاید راهش کوتاه است.»
(3) یک وقت دلت برای گناهی میشکند، همان لحظه پیش خدا هستی. فرمود:
«من پیش آنهایی هستم که دلشان برای من شکسته است.»
البته برای خدا شکستن مهم است. اگر برای سوختن قالی ابریشم دلت سوخت، للقالی است. اگر با حرف خانمت شکست، للخانم است. اینطور دیگر بحث عوض میشود.
(4) عمده چیزی که برزخ را تاریک میکند، حرف پشت سر مردم است، غیبت، تهمت... یکی از چیزهایی که برزخ را روشن میکند، گرهگشایی از کار مردم است. برزخ را گناهان، تاریک میکنند، و از آن طرف اعمال خیر، باعث روشنایی عالم قبر و برزخ میشوند.
(5) خواهش میکنم حاضر جواب نباشید. من به جوانها میگویم دیر نمیشود، بعداً جواب بدهید. کمی تأمل کنید. حاضر جوابی بعضی وقتها آدم را محروم میکند. همینطوری زود چیزی را نپرانید، تمرین کنید و یک ذره دیرتر جواب بدهید.
(6) بعضی وقتها ما تو ذوق شخص میزنیم. طرف میگوید این پارچه که خریدم مثلش در دنیا نیست؛ خب یک ذره امان بده حرفش را بزند؛ بلافاصله میگوید نه بابا از اینها ریخته، همه جا هست؛ این تو ذوق کسی زدن، تو دهن کسی زدن، خلاف محاوره تشیع است!
(7) مرحوم پدرم که خودش از صُلحا و اولیاء بود، میفرمود: «دعاها را برای ترقّی بخوانید؛ ثواب خودش میآید.»
مشاجره ها و نزاع ها، نور باطن را خاموش می کند!
(8) مشاجرهها و نزاعها، نور باطن را خاموش میکند! بسیاری از بیحالیها و عدم نشاطها به جهت مشاجرات است! کم منزلی داریم که در آن پرخاش و تندی نباشد. روزی چندتا پرخاش باشد، برکات میرود و دیگر چیزی نمیماند! حتی اگر حق هم با تو بود، در امور جزئی و شخصی مشاجره نکن، چون کدورت آور است.
(9) عاق والدین فقط آن نیست که خدایی نکرده سیلی به پدر و مادر بزنی! گاهی یک جواب نیمه تلخ به پدر یا مادر، کدورت و ظلمتی میآورد که صد تا نماز شب خواندن، آن را جبران نمیکند! امام زمان(عج) هم به انسان توجه نمیکند! امام رضا(ع) هم از انسان گلهمند است!
(10) حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمودهاند:
«تحمل و بردباری، قبر عیبهاست.»
همانطوری که قبر، جسد را میپوشاند به طوری که چیزی از آن، ظاهر نمیشود؛ تمام عیبهای انسان، با تحمل و بردباری دفن میشود. عجب جملهای است! یک صاحب نظر میتواند دویست صفحه شرح برایش بنویسد.
(11) نعمتی که انسان را از خدا غافل کند، نقمت و عقاب است. از جمله، گریهی استدراجی است. حالِ گریه به او میدهند، که فکر کند آدم خوبی است! بعضی افراد هستند که در مجالس و هیئت گریه میکنند اما کارهایی از اینها سر میزند که سنگ را به گریه میاندازد! مسکین گمان میکند خیلی حال خوبی دارد!
(12) در جامعهی ما تقوای لسانی خیلی کم است؛ بعضی از متدیّنین، اهل مسجد، اهل هیئت، تقوای لسانی را از دست دادهاند! گویا غیبت واجب است و تهمت و افتراء مستحب! خدا میداند خیلی خطرناک است، توفیق سلب میشود، قلب تیره میشود، نشاط در عبادات موجود نیست.
(13) دین فقط همین ظواهر نیست! آدمی هست که چهل سال نماز غفیله میخواند، اما بلد نیست با زنوبچهاش درست حرف بزند، رفتارش انسانی نیست! نماز غفیله و سایر عبادات باید معرفت بیاورد وگرنه چه ارزش دارد. سعدی چقدر عالی گفته است:
عابد و زاهد و صوفی همه طفلان رهند مرد اگر هست بجز عالم ربانی نیست
(14) باید دانست که مهمتر از دیدن امام زمان(عج)، این است که ما بندهی خدا باشیم و حضرت از ما راضی باشد. در دعاها میگوییم: «خدایا قلب امام زمان را از ما راضی بگردان» ما دعا میکنیم و میگذریم! آیا هیچ توجه کردهاید که چقدر این دعا مهم است؟!
(15) آقایان حیفتان نمیآید مادرها را اذیت میکنید؟ سید رضی جامع نهج البلاغه پس از مرگ مادرش گفت: «بعد از این با کدام دست بلاها را رد کنم؟» دست مادر که بالا میرود، بلاها از شما دور میشود. حیف نیست سر یک چیز جزئی مادر را میرنجانید؟ از مجلس روضه برگشته مادر را میرنجاند؛ قبول باشد!
(16) سفره خدا بزرگ است. پیرزن نابینایی جلوی حضرت موسی را گرفت. گفت دعا کن خدا چشمانم را برگرداند. حضرت موسی گفت باشد. پیرزن گفت دعا کن جمالم را هم برگرداند. حضرت توقفی کرد، با خود گفت چشمانش را خدا داد، دیگر زیبایی... وحی آمد که موسی چرا فکر می کنی؟ مگر از تو میخواهد؟
(17) بگذارید جملهای کامل شود بعد ایراد بگیرید. نمیدانم چرا اینطوری هستیم! در خواهر و برادری هم حاضر نیستیم حرف یکدیگر را تا آخر گوش کنیم. میگوییم وایسا، شکر تو کلامت! خب شکر به چه درد میخورد؟ یا اگر از جملهای خوشش نیاید میپرد وسط حرف! بابا جان صبر کن یک خرده!
(18) اگر انسان تمام حکمتها و فوائد امری را بداند و سپس اطاعت کند در حقیقت اطاعت نکرده و از فکر و اندیشهی خودش و برای رسیدن به منافع خودش آن عمل را انجام داده است.
مهمترین مسأله در بندگی خداوند، تسلیم در مقابل پروردگار است. رمز اصلی کرامات اولیای خدا تسلیم آنان در مقابل حضرت حق است.
(19) کوچکی و بزرگی در میان مردم، اهمیت چندانی ندارد؛ زیرا غالباً بدون ملاک و بر مبنای تخیلات و احساسات واهی میباشد. ممکن است شخصی واقعاً بزرگ باشد، او را کوچک بشمارند، و شخصی واقعاً کوچک و بیمقدار باشد، او را بزرگ بشمرند! آنچه اهمیت دارد، کوچکی و بزرگی در نزد خداست.
(20) شیطان در وجود انسان بذر بعضی از بیماریها را میکارد که اگر انسان متوجه نشود، ریشه دوانیده و پس از آن، از بین بردن آنها بسیار مشکل میشود... از جمله حملههای شیطان، ایجاد سوء ظن و بد گمانی در انسان میباشد که خیلی وقتها در خانوادهها و ما بین زن و شوهر نسبت به یکدیگر میباشد.
(21) اگر تکبر به دلی راه باز کند، مانند این است که کشتی سوراخ شود؛ دیگر امنیٌتی برایش نیست؛ دنیا و آخرت انسان از بین میرود!
منبع: صفحه توئیتری منتسب به آیتالله فاطمینیا (ره) که توسط شاگردان آیتالله فاطمینیا مدیریت میشود.