قرآن شفاعت را می پذیرد یا رد می کند؟
۲۶ فروردین ۱۳۹۵ 0 اهل بیت علیهم السلامشفاعت یکی از مسائلی اس که همه مذاهب اسلامی آن را به طور کلی پذیرفته اند و تنها در برخی از جزئیات با یکدیگر اختلاف دارند. با این وجود در برخی از آیات قرآن شفاعت در قیامت صریحاً انکار شده است. مثلاً در سوره بقره آمده است: (وَ اتَّقُوا يَوْمًا لَا تَجْزِى نَفْسٌ عَن نَفْسٍ شَيئًا وَ لَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفعَةٌ وَ لَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لَا هُمْ يُنصَرُون)(1) اى گروه بنى اسرائيل بپرهيزيد از روزى كه هيچ نفسى به جاى نفس ديگرى جزا نبيند! و از آن نفس شفاعت قبول نشود و عوض و فِدا پذيرفته نگردد، و هيچ كس مورد نصرت و يارى و معاونت ديگرى قرار نگيرد و در آیه ای دیگر آمده است: (وَ اتَّقُوا يَوْمًا لَا تَجْزِى نَفْسٌ عَن نَفْسٍ شَيئًا وَ لَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لَا تَنفَعُهَا شَفعَةٌ وَ لَا هُمْ يُنصَرُونَ)(2) بر حذر باشيد از روزى كه هيچ نفسى به جاى نفس ديگرى جزا نبيند! و از آن نفس عوض و فِدا قبول نشود و شفاعت نيز هيچ گونه ثمرى نرساند، و ايشان مورد كمك و نصرت هيچ كس واقع نشوند. و نيز فرمايد: (يأيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَكُم مِن قَبْلِ أَن يَأْتِىَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَ لَا خُلَّةٌ وَ لَا شَفعَةٌ وَ الْكفِرُونَ هُمُ الظلِمُونَ)(3)اى كسانى كه ايمان آورده ايد، انفاق كنيد از آنچه را كه ما روزى شما قرار داده ايم قبل از اينكه روزى برسد كه در آن روز خريد و فروشى نيست و دوستى و شفاعت هم نيست و كافران ايشانند ستمگران.
چنانکه آشکار است در این آیات شفاعت مطلقاً نفی شده. حال جای این پرسش است که چرا با وجود این آیات صریح در نفی شفاعت دانشمندان مسلمان و بلکه پیشوایان معصوم ع آن را حقیقتی انکار ناپذیر دانسته اند.
پاسخ را باید در همان آیات قرآن جستجو کرد. قرآن کریم در چندین آیه به مسئله شفاعت پرداخته که آیات یاد شده تنها بخش کوچکی از آن است و شایسته نیست با نگاهی گزینشی به آیات قرآن گوشه ای از مطلب را گرفته و بخش مهمی از آن را نادیده گیریم. حق این است که اگر چه شفاعت در برخی از آیات انکار شده اما آیاتی دیگر در قرآن وجود دارد که صراحتاً شفاعت را اثبات می نماید. به عنوان نمونه:
قرآن می فرماید:( لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً)(4)از شفاعت بى نصيبند، مگر آن كس كه با خداى رحمان پيمانى بسته باشد
یا اینکه می فرماید:(وَ لا يَمْلِكُ الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ)(5) كسانى سواى او را كه به خدايى مى خوانند قادر به شفاعت كسى نيستند. مگر كسانى كه از روى علم، به حق شهادت داده باشند.
آیات یاد شده صراحت دارد در اینکه برخی از افراد با شرایطی دارای شفاعت هستند. بنابراین نمی توان با استناد به آیات قبل قرآن را منکر شفاعت دانست چون در مقابل آیاتی دیگر وجود دارد که شفاعت را اثبات می کند.
مراد از انکار شفاعت در برخی از آیات چیست؟
اینک لازم است بررسی نماییم که مراد قرآن از انکار شفاعت در برخی از آیات چیست؟
برای رسیدن به پاسخ لازم است مقدمه ای را بیان نماییم:
در حیات دنیایی بشر مناسبات واعتباراتی وجود دارد که بشر آن را برای اداره شئون مختف زندگی مادی خود وضع نموده است. مثلاً کسی به عنوان رهبر یک گروه برگزیده می شود و دیگری با عنوانی دیگر در گروه شناخته میشود. یا اینکه در جوامع بشری قوانینی وضع می شود تا از جرم و جنایت جلوگیری شود و در صورت تخلف از این قوانین مجازاتی برای متخلف منظور شده و اجرا می شود.
این مناسبات و اعتبارات گاه به دلیل اغراض مختلف به حق یا به ناحق تغییر کرده و شرایط جدیدی را رقم می زنند. مثلاً جرم مجرمی با پرداخت رشوه یا شفاعت دوستی مورد اغماض قرار می گیرد یا اینکه قاضی می پذیرد که در عوض مجازات مجرم پولی را از او دریافت نماید یا آنكه مجرم از خویشاوندان خود را به یاری گیرد.
در بین اقوام و ملتها بسیاری گمان می کردند که روابط و مناسبات آخرت نیز مانند روابط دنیا است. یعنی گمان می کردند در آخرت نیز می توانند با پرداخت رشوه یا فدیه و امثال آن شرایط بهتری را برای مردگان ایجاد کنند. به همین دلیل مثلا در برخی از اقوام همراه با مرده پول و سلاح دفن می کردند یا برای او قربانی می کردند. این طرز تفکر در بین ا قوام مختلف ریشه دوانده بود.
قرآن کریم با چنین طرز تفکری به مخالف بر می خیزد.
قرآن خطاب به کسانی که گمان می کردند دوستانشان در دنیا در آخرت نیز دستگیر آنها خواهند بود می فرماید:( يَوْمَ لَا يُغْنِى مَوْلًى عَن مَوْلًى شَيئًا)(6) روز رستاخيز روزى است كه هيچ دوستى و صاحب اختيارى نمى تواند رفع گرفتارى و نيازمندى از دوست خود نماید
و خطاب به کسانی که در دنیا برای رفع حوائج خود دیگران را به یاری می طلبیند می فرماید: (مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ* بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ) (7).
آیاتی نیز که شفاعت را نفی میکنند نیز از همین قبیل هستند. یعنی در مقام بیان این نکته هستند که در آخرت اسبابی که در دنیا به آن تمسک می کردید و از عاقبت شوم کرده هایتان رها می شدید دیگر وجود ندارد و دیگر نمی توان مثل دنیا با پرداخت رشوه, فدیه و مانند حکم حاکم را تغییر داد. به عنوان نمونه در آیه ای که فرمود: (وَ اتَّقُوا يَوْمًا لَا تَجْزِى نَفْسٌ عَن نَفْسٍ شَيئًا وَ لَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفعَةٌ وَ لَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لَا هُمْ يُنصَرُون)(8) خط بطلانى بر خيالهاى باطل يهود مى كشد، زيرا آنها معتقد بودند كه چون نياكان و اجدادشان پيامبران خدا بودند آنها را شفاعت خواهند كرد، و يا گمان مى كردند مى توان براى گناهان فديه و بدل تهيه نمود، همان گونه كه در اين جهان متوسل به رشوه مى شدند(9). همچنین در آیه 123 سوره بقره که مضمونی مشابه با این آیه دارد نیز خطاب قوم یهود هستند که چنین گمان باطلی داشتند.
پی نوشت:
(1)بقره/48
(2) بقره/123
(3)بقره/254
(4)مریم/87
(5) زخرف/86
(6) دخان/41
(7)صافات/25
(8)بقره/48
(9)برگزيده تفسير نمونه، ج1، ص: 71
نویسنده : سید مهدی خدایی