آموزش مسئولیت به کودکان
۰۸ بهمن ۱۳۹۳ 0 فرهنگ و اجتماعکتاب "آموزش مسؤلیت به کودکان" نویسندگان: دکتر هریس کلمز و رینولدبین، ترجمه پروین علی پور همراه با تلخیص و اضافات، تقدیم به همه کسانی که احساس مسؤلیت دارند. امیدوارم، خداوند ما را در عمل به دانسته هایمان توفیق روز افزون عطا نماید.
آموزش مسؤلیت، مهمترین میراثی که می توانیم به فرزندانمان بدهیم، تا از خودشان مراقبت کنند و در بزرگسالی مسئول شوند و وظایفشان را بر عهده بگیرند. اما برای ارزیابی تلاش هایمان سالها باید در انتظار بمانیم. این انتظار کمی دشوار است. در این مدت (گذر کودک به سوی بزرگسالی) باید به خود و فرزندانمان ایمان داشته باشیم و با روش هایی که مؤثر و مفید بودنشان ثابت شده، با خیالی راحت تر این دوران را سپری کنیم و همواره تلاش کنیم مسؤلیت تربیت صحیح فرزندانمان را کامل و صبورانه انجام دهیم.
مسؤلیت چیست؟
دنیا در حال تغییرات فراوانی است که بر کودکان و بزرگترها تأثیر می گذارد. فشار تغییر احتماعی بر رفتار کودکان، اثر می گذارد. با این حال بسیاری از مشکلات آنان از تجربه روزانه شان و تجربیات اولیه آنان در خانواده ناشی می شود. در نهایت خود کودکان مسئول انتخاب و تصمیم گیری در مورد رفتار خودشان هستند. در خانه و مدرسه باید فضایی به وجود آید که در مورد تصمیم گیری ها و آثار تصمیماتشان اطلاعاتی به کودکان بدهد تا بتوانند تصمیمات صحیحی بگیرند.
مسؤلیت از نظر لغوی؛ به معنای توانایی پاسخ دادن و در عرف به مفهوم تصمیم گیری های مناسب و مؤثر است.
تصمیم گیری مناسب یعنی کودک در چارچوب هنجارهای اجتماعی و انتظاراتی که دیگران از او دارند، انتخابی کند که باعث ایجاد روابط انسانی مثبت، افزایش ایمنی، موفقیت و آسایش خاطرش شود.
راهکارهای عملی آموزش مسئولیت به کودکان:
- به جای فرزندان تصمیم نگیرید چون موجب بی مسؤلیتی شان خواهد شد.
- فرزندانمان نیاز ندارند دائم کنترل نشوند و نباید هم دائماً کنترل شوند. زیرا موجب احساس بی کفایتی و بی ارزشی آن ها می شود و احساس مسؤلیت شان تکامل نمی یابد.
- بی ثباتی، هیجانات زیاد و دمدمی بودن والدین موجب بی مسؤلیتی فرزندان می شود.
- اگر والدین برای بدرفتاری فرزندان تنبیه در نظر بگیرند اما به رفتارهای شایسته اش، پاداش ندهند، فرزندشان بی مسؤلیت می شود.
- هرگز کار فرزندانتان را به عهده نگیرید و نگویید، خودم انجام بدهم راحتترم!
- امکانات، فرصت و قابلیت باید باشد که فرد بتواند تصمیم بگیرد و مسؤل باشد.
- دلبخواهی عمل نکنید و با ثبات باشید.
- دائماً به فرزندانتان در مورد مسؤلیت هایشان تذکر ندهید.
- اگر کودک در مقابل رفتاری که انجام می دهد، احساس رضایت و موفقیت کند، تمایلش برای انجام عمل مناسب بیشتر تقویت می شود. پاسخ خوب و موثر در برابر عمل مناسب کودک، پاسخی است که کودک را برای رسیدن به هدف هایی که موجب عزت نفسش می شود، توانا می سازد. اگر کودک فقط نفع خودش را در نظر بگیرد و به محدودیت های موجود توجه نکند، مشکلاتی برای خود و دیگران به وجود می آورد. بنابراین کودک باید یاد بگیرد که نیازها و علایق سایر اعضاء خانواده و جامعه را در نظر بگیرد.
- فرزند باید از دیدگاه و نظرات افراد دیگر به چیزهای مختلف آگاه باشد، زیرا انتخاب کودک از نیازها، حقوق و مسؤلیت های دیگران متأثر است. زمانی که کودک از سایرین به خصوص پدر و مادرش اطلاعاتی کسب کند که برای تنظیم رفتارش مفید است، بهتر می فهمد که سایرین در مورد چیزهای مختلف چطور فکر می کنند. در نتیجه توانایی انعطاف پذیری اش بیشتر می شود و می فهمد که ممکن است معیارها و انتظارات در موقعیت های مختلف تغییر کنند.
- باید کودکان از نیازها و هدف های خودشان آگاه باشند. کودک زمانی فردی مسئول می شود که هم هدف های خودش و هم نیازهای دیگران را برآورده کند. والدین وظیفه دارند به فرزندان کمک کنند تا در این مورد به تعادل برسند. کودک مسؤل به موفقیت های روز افزون و پاداش های ناشی از آن و کودک غیر مسؤل با انتقاد و تنبیه بیش از آنچه که سزاوارش است، روبرو می شود و در نتیجه عزت نفسش کم می شود. او نسبت به واکنش های خود و نحوه واکنش دیگران، نامطمئن است و همچنین نسبت به زندگی نیز بدبین می شود.
- کودک باید در مقابل رفتار مسؤلانه، پاداش دریافت کند زیرا اگر کودکی، بسیار مورد انتقاد و استهزاء و شرمندگی واقع شود، به رفتارهای اشتباه خودش ادامه می دهد و اگر به پاداشی که قولش را در مقابل رفتاری به کودک داده اید نرسد، به خوشحالی درونی دست نمی یابد پس والدین باید قول هایی بدهند که بتوانند از عهده اش برآیند. کم کم انجام کار صحیح با رضایت درونی فرزند همراه می شود و نیاز به پاداش بیرونی، کاهش می یابد. برای فرزندان انجام وظایفشان سخت است، والدین باید به آن ها یادآوری کنند که انجام وظایف به نحو مطلوب، دلخوشی های بزرگتری نظیر تحسین، جلب محبت یا پاداش را به همراه دارد. والدین باید بردبار و صبور باشند تا بچه ها کاملاً به آن ها اعتماد کنند و پاسخگوی رفتارهای خود باشند.
- آموزش "مسؤل بودن" به کودکان، به معنی "گناه کار بودن" آنان نیست. کسی که با احساس مسؤلیت، رفتاری را انجام می دهد، از روی ملاک صحیح و آگاهانه، انتخابی می کند که برای خودش و اطرافیانش مناسب است. افرادی که با احساس گناه، کاری را انجام می دهند، ظاهراً مسؤلانه رفتار می کنند امام ملاک رفتارشان فرار از تنبیه یا درد است. آن ها تحمل مخالفت یا انتظار را ندارند و تا حد افراط نیازمند تأیید دیگران هستند. آن ها اغلب خود را محکوم می کنند، عزت نفس پایین دارند و در روی آوردن به موقعیت های جدید انعطاف پذیر نیستند. خود را متهم می کنند و درونشان نگرانی و ترس وجود دارد. در حالیکه افراد واقعاً مسؤل، خود را ارزشمند احساس می کنند.
- مسؤلیت، ارثی نیست! باید از طریق تجربه آموخته شود پس به فرزندانتان مسؤلیت متناسب سنش را بدهید و از نتیجه کارش به او اطلاعات بدهید تا در مورد راه های گوناگونی که در سایر موقعیت ها مناسب هستند، آگاهی داشته باشد.
- انسان از اشتباهات خویش، آگاهی زیادی کسب می کند ولی اگر فردی نتواند یاد بگیرد چرا کارش اشتباه بوده، نمی تواند پیشرفت کند و بارها اشتباهش را تکرار می کند، چون راهی بهتر را نمی شناسد.
- فرزندانمان همیشه در حال یادگیری این مسأله اند که بین نفع شخصی خویش و مسؤلیت در برابر دیگران، توازنی داشته باشند. والدین باید در مورد انتظارات خویش صراحت داشته باشند و با ثبات و صبور باشند.
- مسؤل بودن یعنی فرد، خودش انتخابی نماید و تصمیماتی بگیرد. اگر برای تصمیات مهم، فرصت و اختیار نداشته باشد، شخص فقط "عامل" اجرایی اراده دیگران است.
- بی تصمیمی = بی مسؤلیتی، کسی که در کارش مردد و بی تصمیم است در واقع اختیار انتخاب خود را به سایرین موکول می کند تا از مسؤلیت فرار کند.
- از مسأله یا وظیفه فرد ابهام زدایی کنید و در مورد مسؤلیتش تا حد امکان واضح و مشخص گفتگو نمایید. باید والدین نظمی برقرار کنند که طبق آن، محدودیت ها آشکار و روشن باشد و سایر اعضاء خانواده بدانند چه کاری را انجام دهند و چه کاری را انجام ندهند.
- انتظارات، محدودیت ها و مسؤلیت ها باید به نحوی بیان شود که همه آن را درک کنند.
- والدین باید بدانند که فرزندشان از چه راهی، مسؤلیتش را بهتر درک می کند، از راه تکرار آن کارها یا از طریق راهنمایی شدن در حین انجام کارها.
- انتظارات و مسؤلیت ها باید متناسب، واضح و معقول باشد.
- پیامدهای ناشی از عدم رعایت مسؤلیت ها بیان شود. و پیامدها باید پیوسته اعمال شود. البته تنبیه ها نباید بی رحمانه و بیش از تقصیر فرزندان باشد. پیوسته بودن توبیخ و تنبیه مهم تر از شدت آن است.
- پدر و مادر هر دو باید هماهنگ عمل و گفتگو نمایند.
- فرزندان از بزرگترهایشان الگو می گیرند، اگر انجام مسؤلیت در نظر والدین سخت باشد، فرزندان هم اینگونه رفتار می کنند. اگر والدین یا معلمان با خوش خلقی و صبورانه و احساس مسؤلیت، وظیفه خود را انجام دهند، کودکان از آن ها مسؤلیت داشتن را یاد می گیرند.