بهشت جای چه کسانی است ؟
۲۹ بهمن ۱۳۹۳ 0با توجه به این که دین اسلام بهترین دین نزد خداوند است، آیا از ادیان دیگر مانند مسیحی و یهودی نیز کسی به بهشت می رود؟ آیا همه شیعیان - چه گنه کار و چه بی گناه - در آخرت به بهشت می روند؟
قرآن و روایات به طور صریح اعلام می دارد که تنها اسلام و تشیع که همان حقیقت اسلام ناب است، از افراد پذیرفته می شود و این به معنای آن نیست که همه شیعیان اسمی وارد بهشت می شوند.
افراد دیگر ادیان و مذاهب، به سه دسته تقسیم می شوند که هر یک حکمی جداگانه دارند:
تکلیف متعصبان
1. با اسلام و تشیع آشنا شده، ولی به دلیل تعصّب یا عناد و لجاجت از پذیرفتن آن سر باز می زنند؛ چنین افرادی به فرموده قرآن کریم، اهل جهنم می باشند.
تکلیف جاهلان مقصر
2. با اسلام و تشیع آشنا نیستند، ولی در جهالت خود مقصرند؛ یعنی از وجود دینی به نام اسلام یا مذهبی به نام تشیع مطلع بوده، ولی با وجود همه امکانات و شرایط لازم, برای جست وجوی حقیقت اقدامی نمی کنند. چنین افرادی در حد تقصیر خویش، روز قیامت مجازات می شوند.
تکلیف جاهلان قاصر
3. با اسلام آشنا نیستند و در جهالت خود نیز تقصیری ندارند؛ بلکه یا اصلاً به گوششان نخورده یا آن که امکان تحقیق و پژوهش برای آنان وجود نداشته است و تنها آن چه را به آنها رسیده - مثل مسیحیت - قبول کرده و به آن عمل نموده اند. چنین افرادی اهل جهنم نیستند و خداوند آنان را مشمول عفو و رحمت خود قرار می دهد و اعمال آنها را با میزان حقیقت خواهی آنان و آن چه فکر می کردند حق است، می سنجد.
در توضیح مطالب بالا که از آیات و روایات استفاده می شود، نکات زیر ضروری است:
نظری به آیات و روایات
1. مردم بر حسب وضعشان در برابر وعده و وعیدهای خداوند متعال، به چهار دسته تقسیم می شوند؛ مؤمنان، کافران، مستضعفان، مرجون لامرالله.
مؤمنان افرادی هستند که به خداوند ایمان آورده اند و جایگاهشان بهشت است؛ البته افراد این گروه دارای درجاتی هستند که از آنها به «مخلصین»، «سابقون» و «اصحاب یمین» یاد می شود.
کافران کسانی هستند که از روی علم، حق را شناخته اند؛ ولی به علت عناد و لجاجت از آن سر بر تافته اند. این گروه مقصرند و جایگاهشان به طور حتم جهنم است. این گروه نیز دارای درکاتی هستند و براساس شدت ستیزه جویی در طبقات جهنم قرار می گیرند.
گروه مستضعف و مرجون الی الله نیز کسانی اند که دارای عذرند؛ یعنی اگر نتوانسته اند به دین حق بپیوندند و بدان عمل بکنند، به لحاظ تقصیر یا کوتاهی کردن آنان نبوده است؛ بلکه از جهت یک سلسله عواملی بوده که از اختیار آنها خارج بوده است. همین عوامل، موجب جهل یا غفلت و یا عمل نکردن آنان به دستورات دین اسلام شده است. بدیهی است که چون در این صورت، ترک به اختیار آدمی مستند نبوده و معلول عوامل خارج از اختیار اوست، برای آدمی نه نفعی خواهند داشت و نه ضرری و مرجع کار چنین کسانی، خداوند خواهد بود و خداوند به نحوی که حکمت و رحمتش ایجاب کند، عمل خواهد کرد.
2. آیات 96 تا 98 سوره نساء بر مطلب یاد شده، دلالت می کند. خداوند در آن آیات، عذر افراد را به دلیل مستضعف بودن با شرایطی قبول کرده است.
خداوند در آیه 106 سوره توبه نیز کار این گونه افراد را به خود احاله کرده است. مراد از مستضعف در این جا فقر اقتصادی نیست؛ بلکه ضعیف نگه داشته شده، از جهت دست رسی به منبع هدایت است. این است که در آیات سوره نساء جمله «لا یستطیعون حیله و لا یهتدون سبیلا». به عنوان شرط و علت عذر برای مستضعفان ذکر شده است. از این صفت می توان دریافت که علت معذور بودن، همه جا و به طور عموم، راه و چاره نداشتن است که شامل جاهل غافل و غیر معاند هم می شود. افزون بر اینها، آیه 286 سوره بقره نیز بر همین گفته دلالت دارد؛ زیرا در ذیل آیه فوق، این مطلب آمده که انسان، هر چه خوبی کرده، به نفع او و هر چه بدی کرده، بر ضرر اوست. به طور روشن، مفهوم سخن فوق این خواهد بود که اگر چیزی به اکتساب - یعنی آن چه مسئولیتش به عهده خود شخص است - مستند نباشد، گناه و مسئولیتی برای انسان نخواهد داشت.
3. به عقیده علامه طباطبایی ( ره ) :
معنای مستضعف، علاوه بر این که افراد ساکن در سرزمینی را که بر اثر نبودن دانشمند، راهی برای قرار گرفتن دین اسلام در آن جا نیست، شامل می شود، همچنین فردی را هم که ذهنش به یک مطلب حق منتقل نشده و فکرش به حق راه نیافته است نیز شامل می گردد؛ یعنی شامل شخصی هم می شود که به حق رهبری نشده و در عین حال از کسانی است که با حق عناد ندارد، بلکه طوری است که اگر حق برایش واضح گردد، از آن پیروی خواهد کرد؛ ولی به عوامل مختلف حق برای او مخفی مانده است و چنین کسی جزء افراد مستضعف خواهد بود؛ زیرا آدم غافل قدرت ندارد و با چنان جهالتی هم نمی شود راهی به حقیقت یافت
برگرفته از سایت حوزه نت _ مجله:پرسمان-شهریور 1383، شماره 24