جملاتی که امنیت عاطفی کودک را تهدید می کند
۱۶ آذر ۱۳۹۵ 0 فرهنگ و اجتماع
مادر خسته از لجبازیها و رفتارهای نادرست کودک لب به گلایه باز می کند و می گوید: " دیگه حوصله این رفتارها را ندارم"، " آخرش از دست تو دق می کنم"، "از دست تو میرم سر میذارم به بیابون"
این جملات فقط گلایه اند و مادر این جملات را جدی نمی گوید. این مادر هرگز فرزندش را رها نخواهد کرد دق کردنی هم در کار نیست. معنای این جملات این است که "من خیلی خسته ام و مدت کوتاهی به استراحت نیاز دارم " چند ساعت دیگر ورق برمی گردد و همین مادر فرزندش را عاشقانه در آغوش میگیرد. اما آیا این جملات برای کودک هم به همین معناست؟ خیر. کودک با تمام وجودش این حرفها را باور می کند و در ضمیر نا خود آگاه خودش نگران خواهد شد. او در نهان وجود خودش همیشه نگران رفتن مادر خواهد بود و این به شدت برای او استرس زا خواهد بود.
تکرار این جملات یکی از عواملی است که باعث می شود کودک همیشه خودش را به مادر بچسباند، از مهدکودک بیزار باشد، یا هنگام خواب بارها بیدار شود و مادر را صدا بزند تا مطمئن شود وقتی خواب بوده مادر ترکش نکرده است. یادمان باشد همانطور که بچه ها احساسشان را صادقانه بیان می کنند احساس دیگران را هم صادقانه باور می کنند. پس در صحبت کردن با آنها کاری کنیم که دنیای امن آنها تهدید نشود.
نویسنده: سید مهدی خدایی