بحران هویت در نوجوانان و راههای مقابله با آن
۲۵ آذر ۱۳۹۳ 0 فرهنگ و اجتماع«اریکسون» نخستین کسی بود که مسئله بحران هویت را مطرح کرد. او معتقد است که ناتوانی نوجوان در پذیرفتن نقشی که جامعه از او انتظار دارد وی را به بحران هویت گرفتار میسازد.
برخی از روانشناسان نیز موفقنبودن نوجون را در شکل دادن به هویت فردی خود، به سبب تجربههای ناگوار کودکی یا شرایط نامناسب کنونی، به بحران هویت تعبیر می کنند.از میان انواع هویتها، هویت فرهنگی اهمیت بسیاری دارد.
عوامل اثرگذار بر بحران هویت
1. گسست فرهنگی: این مسئله، زمانی پدیدار میشود که جوان، هیچ گونه پیوند مستحکمی با فرهنگ خود ندارد و در نتیجۀ این سرخوردگی، جذب فرهنگ بیگانه میشود.
2. تضاد نسلها: تضاد نسلها عامل مهم دیگری است که بر شدت بحران هویت میافزاید. با این امر، دو نسل والدین و فرزندان، به مرور زمان از یکدیگر دورتر و بیگانهتر میشوند که گاهی ممکن است به تضاد و تقابل بیانجامد.
3. دگرگونیهای وسیع اجتماعی: دگرگونیهای سریع اجتماعی که از پیآمدهای آن، ناتوانی در تحلیل و ارزیابی پدیدهها است؛ زیرا در این صورت، فرد عناصر و اجزای فرهنگ خویش را به درستی نمیشناسد و به جذب و درونسازی آنها نمیپردازد و توان تجزیه و تحلیل امور جامعه را از دست میدهد.
4. خلأ اجتماعی: انسان با آرمانهایش، به نشاط و حرکت و پویایی دست می یابد و نداشتن هدف و آرمان؛ سستی، بی تحرکی، از دستدادن انگیزهها و گسستگی فرهنگی در شخص و اجتماع را در پی دارد.
راههای مقابله با عوامل اثر گذار بر بحران هویت:
راه مقابله با گسست فرهنگی
برای مقابله با آن نوجوان و جوان باید به «دوباره سنجی باورهای فرهنگی» خود بپردازد و فرهنگسازان جامعه نیز به آموزش های گوناگون فرهنگی همت گمارند.
راه مقابله با تضاد نسل ها
در این هنگام، یافتن فصل مشترکهای فکری و عاطفی و اعتقادی و تقویت آنها و نیز برقراری گفت و گوهای مؤثر و بالنده میان دو نسل، شرایط لازم را برای همفکری بیشترشان فراهم میکند.
راه مقابله با دگر گونی های وسیع اجتماعی
در این گونه موقعیتها، باید فرصت مناسب را به منظور اندیشیدن و شناخت درست پدیدهها در اختیار جوانان قرار نهاد.
راه مقابله با خلأ اجتماعی
باید با پاسخدادن به پرسشهای بنیادین دربارۀ زندگی، خداوند، حیات و هدفهای خلقت هستی، آرمانهای پایدار و ارزشمند و سعادت آفرین برای جوانان معرفی و پیشنهاد کرد.
منبع
زندگی در سایهسار فرهنگ پویا، دکتر سید حسین اسحاقی،قم؛ خادمالرضا، 1390، ص155