چرا قرآن داستان تعریف می کند؟

چرا قرآن داستان تعریف می کند؟

۱۶ آذر ۱۳۹۴ 0

 

علل استفاده قرآن کريم از قصه

جايگاه واهميت داستان ها، سبب شده تا بخش چشم گيري از آيات قرآن، به بيان قصه ها اختصاص يابد. حال، به بيان دلايل مهم استفاده قرآن از قالب قصه مي پردازيم:

1. تربيت و آموزش

مهم ترين عامل بهره گيري قرآن از قصه، تربيت و آموزش مي باشد. هدف گوينده (خداوند)، پرداختن به قصه، عناصر، حوادث و قهرمان و يا قهرمانان داستان نيست، بلکه استفاده از موارد ياد شده در جهت انتقال نامحسوس پيام خويش به مخاطب است. گاهي اوقات در فضاي داستان، تغييرهايي ايجاد مي شود. مثلا، قهرمان، نقش کم تري مي يابد، يا حوادث آن، اصلي مي شوند و حتي گاهي، بين دو صحنه، قسمتي خالي گزارده مي شود، تا مخاطب با نيروي تفکر و تخيل خود، آن خلا را پرسازد.
نکته ديگر اين است که، عناصر قصه هاي قرآني، از واقعيت و صداقت الهام مي گيرند. در آن ها به نمايش دقيق و حقيقي صحنه ها اهميت داده مي شود. در نقل داستان، به جزئيات و مسائل فرعي چندان اهميت داده نمي شود. از اين رو، بسياري از موارد مبهم و کلي آورده مي شود، از جمله:
الف) ابهام در مکان:
در قصه قوم ثمود و صالح، (وکان في المدينه تسعه رهط يفسدون في الارض و لا يصلحون) (سوره نمل، آيه 48) (در آن شهر بزرگ [گفته اند سرزمين احقاف، نزديک حضرموت بوده است.]  نُه گروه بودند، که آن سرزمين را به فساد کشانيده بودند.)
ب) ابهام در شخصيت ها و عوامل انساني
در قصه صالح (کذبت ثمود بطغواها، اذ انبعث اشقاها، فقال لهم رسول الله ناقة الله و سقياها، فکذبوه فعقروها فدمدم عليهم ربهم بذنبهم فسواها، ولايخاف عقباها) (سوره شمس، آيات 11- 15).
قوم ثمود بر اثر طغيان [پيامبرشان را] تکذيب کردند، آن گاه که شقي ترين آن ها به پا خاست و فرستاده الهي [صالح] به آنان گفت: ناقه خدا [همان شتري که معجزه الهي بود.] را با آبشخورش واگذاريد [ومزاحم آن نشويد]؛ ولي آنها او را تکذيب کردند و ناقه را پي کردند [به هلاکت رساندند]. از اين رو، پروردگارشان آن ها [وسرزمين شان] را به خاطر گناهاشان در هم کوبيده و با خاک يکسان و صاف کرد. و او هرگز از فرجام اين کار [مجازات ستمگران] بيم ندارد.
ملاحظه مي شود که در اين داستان، نام قوم ثمود آمده، ولي شخصيت اصلي آن، «صالح» با تعبير «رسول الله» است و شخصيت منفي قصه، با تعبير «اشقاها» ذکر شده است. هدف اصلي قصه، تکذيب رسالت و آيت آن، ناقه است. بدين گونه، سبک و روش بيان، فقط پيرامون همين محور شکل گرفته و عناصر قصه، روي بيان اين هدف متمرکز شده است.
هم چنين در بسياري از قصه ها، از زمان مشخص و دقيق وقوع رخدادها يا زندگي امت ها يادي نمي شود و با توصيف هاي کلي، از آن ها گذر مي شود.

قرآن، هدفش آگاه سازي جامعه است و در آگاه ساختن مردم، بايد از زبان و بياني روشن استفاده کرد. داستان ها داراي چنين ويژگي هايي هستند.


عامل مهم ديگر در بهره گيري قرآن از قصه ها، اين است که قرآن ، گفتار و بيانش، بيش تر جنبه خطابي داشته و روي سخن آن با همگان است. در چنين حالتي، ذکر مثال و حکايت گذشتگان، بهترين روش براي تفهيم است. زيرا، قرآن، هدفش آگاه سازي جامعه است و در آگاه ساختن مردم، بايد از زبان و بياني روشن استفاده کرد. داستان ها داراي چنين ويژگي هايي هستند. يعني، زباني روشن، بياني رسا و شيرين دارند.2 . ياد کرد مثال و سرگذشت، بهترين روش براي تفهيم همگان

بنابراين، مقصود قرآن در چنين قالبي به دست مي آيد. به عنوان مثال، خداوند، در بيان داستان ابلاغ نبوت حضرت موسي(ع)، به عنوان نماينده توحيد الهي و فرعون ، نماينده کافران مي بينيم که حق برباطل پيروز مي گردد. و در پايان داستان، خداوند، آن را وسيله عبرت اهل خشيت بيان مي دارد: (انّ في ذلک لعبرة لمن يخشي) (سوره نازعات ، ـآيه 26). و بارها در آيات ديگر آمده است: (وما يتذکّر الّا من يُنيب) (سوره مؤمن ، آيه 13). (انّ في ذلک لعبرة لاولي الابصار) (سوره آل عمران، آيه 13). (انما يتذکّر اولوا الالباب)، (سوره زمر،آيه 9).

3. عامل جذبه و کشش

قصه در درازاي تاريخ ، مورد علاقه و توجه بشر بوده و براي او، کشش خاصي داشته است. اين جاذبه، ريشه در سرشت انسان دارد. بدون شک، قصه، به خاطر جاذبه هاي طبيعي خود، تا اين حد گسترده مورد استفاده بشر قرار گرفته و هر گروهي با انگيزه اي خاص براي رسيدن به منظور خود، از آن بهره گرفته است. قرآن نيز به اين جاذبه فطري، توجه نشان داده و با تکيه بر علايق طبيعي انسان، بهترين داستان ها را برگرفته است.
در واقع، قرآن به گرايش هاي فطري و طبيعي آدمي توجه کرده و نيکوترين قصه ها را، هماهنگ با اهداف مقدس خويش ساخته است. اين قصه ها، مجموعاً 70 داستان مي باشد.
- (واتل عليهم نبأ نوح اذ قال لقومه....) (سوره يونس، آيه 71)
- (نحن نقصّ عليک احسن القصص...) (سوره يوسف، آيه 3)
- (تلک من أنباء الغيب نوحيها اليک ما کنت تعلمُها انت و لا قومک من قبل هذا....) (سوره هود، آيه 49)
«(اي پيامبر!)، اين ها از اخبار غيبي است که به تو وحي مي کنيم؛ و نه تو و نه قومت، اين ها را پيش از اين نمي دانستيد...».

منبع:
مجله بشارت، ش77
نويسنده: مسعود عباسی

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث