تحریف قرآن، اتهام به شیعه

تحریف قرآن، اتهام به شیعه

۲۲ فروردین ۱۳۹۵ 0 معارف

با وجود اینکه تعداد زیادی از عالمان شیعی برنادرستی تحریف به کاستی تأکید داشته و دارند، اما عده ای از تفرقه اندازان اهل سنت، همسو با فرقۀ وهابیت به صورت گسترده، شیعه و علمای شیعی را طرفداران تحریف قرآن معرفی می‌کنند.  در این مقاله سخنان تعدادی از علمای شیعه را نام می بریم که به خوبی نشان می دهد اعتقاد شیعه بر عدم تحریف قرآن است:

آشنایی با اصطلاح تحریف و اقسام آن:

تحریف قرآن به این معناست که با تغییر و جابه جا کردن کلمات و جملات یا تفسیر نادرست، مفهوم مورد نظر متکلم را از بستر صحیح و مطلوب خارج ساخته، به مفهومی کناره بکشاند که در حاشیۀ معنای اصلی جای داشته است. 

تقسیم تحریف به دو صورت است؛ معنوی و لفظی. در تحریف معنوی، تحریف کننده بدون هیچ گونه دخالتی در الفاظ و عبارت‌های قرآن، آنهارا بر پایه پیش فرض‌های بیهوده خویش و به سبب تقویت آن‌ها تفسیر می‌نماید و در اصل، نگاه وبینش خود را بر قرآن تحمیل می‌نماید، نه نگارش خویش را و معنایی مخالف مراد حقیقی پروردگار عالم به دست می‌دهد از آنجا که تحریف کننده، معنای آیه را از جایگاه درست وروشن و شایستۀ آن خارج ساخته، آن را در مفهومی کناره تفسیر می‌کند، به کارش تحریف اطلاق شده است. تحریف معنوی را اصطلاحاً تفسیر به رأی گویند.
و تحریف لفظی، دخالت و تصرف در ساختمان الفاظ و عبارت‌های قرآن است که بیشتر به دو صورت بیان می‌گردد:
1. تحریف لفظی به زیادی؛ یعنی آیه یا سوره ای را از خود ساخته، بر قرآن می‌افزاید و این افزایش‌ها، بی آنکه قابل تشخیص باشد، در قرآن امروزی راه پیدا کرده باشد.
2. تحریف لفظی به حذف نمودن وکاستی؛ یعنی بخشی از کلمات، آیات یا سوره های قرآن را بی آنکه قابل تشخیص باشد، ازآن خذف کرده باشد؛ بنابراین تحریفبه سه صورت است: تحریف معنوی، تحریف لفظی به زیادی و تحریف لفظی به حذف. (1)

در وقوع تحریف معنوی (تفسیر به رأی قرآن) به هیچ وجه شک وتردیدی وجود ندارد؛ شواهد آن بدین شرح است:
1. تاکید رسول خدا اکرم (صلی الله علیه و آله) دربارۀ زیان تفسیر به رأی؛ «من فَسّر القرآن برأیه فلیتبّوأ من النار» (2)؛ «هر کس قرآن را به رأی خود تفسیر کند، می‌بایست خود را برای آتش مهیا سازد.»
2. وجود تعداد زیادی ادعا کننده به تفسیر قرآن را که بر پایه تمایلات درونی خود تفسیر می‌کردند که گاه همچون قتاده از سوی ائمه (علیهم السلام) ملامت شده‌اند.
3. افتراق مسلمین به هفتاد و سه فرقه که عده ای از آنان اساس اعتقادات خود را بر پایه از آیات قرآن می‌دانند.
4. هشدار و توصیه حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به عبدالله بن عباس که برای گفت و گو با خوارج به جای قرآن به سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله) استناد کند. «لاتخاصمهم بالقرآن؛ فإن القرآن حمّال ذو وجوه؛ تقول و یقولون و لکن حاجّهم بالسنة؛ فإنّهم لن یجدوا عنها محیصاً»؛ «با آنان با قرآن جدال مکن؛ زیرا قرآن وجوهی را بر می‌تابد؛ تو می‌گویی و آنان در پاسخ چیز دیگر می‌گویند [و نمی‌توانی نتیجه بگیری] لکن با آنان با سنت احتجاج کن که دیگر از سنت [در اثر شفاف و صریح بودن] گریزی نخواهند داشت.

تفسیر به رأی به رغم ناپسند بودن و ضربه های سهمگینش، نمی تواند به اعتبار و حجیت قرآن صدمه ای به بار آورد؛ به سبب اینکه امری خارج از هویّت قرآن به شمار می‌آید و هماره در طول دوره های متمادی عده ای از علمای فحول ومتقی ومتخصص در دین مبین اسلام برای پاسداشت قرآن از هر گونه انحراف وتحریفی آمادگی داشته، با جان ودل از آن مرزبانی می کردنند. دربارۀ عدم وقوع تحریف لفظی به فزونی، عالمان شیعه و سنّی اتفاق نظر دارند. (3)

اعتقاد بزرگان شیعه به تحریف ناپذیری قرآن

1. شیخ صدوق (ره)

کسی که به ما نسبت دهد و بگوید ما گفته‌ایم قرآنی که بر پیامبر نازل گردیده بیشتر از قرآن‌های موجود است، دروغ گو است و به ما طایفۀ امامیه، تهمت ناروا می‌زند.
2. شیخ مفید (ره)یکی ازعلمای بزرگ شیعه مرحوم شیخ صدوق است. با توجه به تاریخ فوت شیخ صدوق معلوم می‌شود که عصر او به زمان غیبت صغرای امام زمان (علیه السلام) بسیار نزدیک بوده و شاید مقداری از غیبت صغری را نیز درک کرده باشد؛ برای این که غیبت صغرای امام (علیه السلام) از سال دوم هجری آغاز شد و تا سال 399 هجری امتداد یافت و شیخ صدوق، در حدود 306 هجری متولد شد، پس مرحوم شیخ صدوق به عصر غیبت صغری بسیار نزدیک بوده و طبعاً به عصر ائمه (علیهم السلام) و اعتقادات شیعه آگاه تر بوده است.
وی کتابی دارد به نام «عقاید امامیه» که اعتقادات شیعه را در آن جا جمع آوری کرده و به اعتقادات صدوق نیز معروف است. در آن کتاب دربارۀ تحریف قرآن چنین می‌فرماید: «به اعتقاد ما (شیعیان) قرآنی که خداوند بر پیامبرش (صلی الله علیه و آله) نازل فرموده بیشتر از قرآنی که اکنون در دست مردم موجود است نبوده و تعدادی سوره های قرآن نزد مردم 114 سوره می‌باشد و نزد ما سورۀ والضحی و الم نشرح روی هم یک سوره است و هم چنین سورۀ «ایلاف» و «الم‌ تر کیف» نیز یک سوره محسوب می‌شود.
کسی که به ما نسبت دهد و بگوید ما گفته‌ایم قرآنی که بر پیامبر نازل گردیده بیشتر از قرآن‌های موجود است، دروغ گو است و (به ما طایفۀ امامیه، تهمت ناروا می‌زند). (4)

فقیه و متکلم نامدار شیعه، معروف به «شیخ مفید» سال 413 ق وفات یافته است. از آن جا که ایشان در عصر خود مرجع اعلای شیعه ودر بین خاص و عام، صاحب نفوذ زیادی بوده طبعاً استفتائات فراوانی از محضرش می‌شده و او هم پاسخ می‌داده که قسمتی از این پرسش و پاسخ‌ها درکتابی به نام «اجوبة المسائل الرویة» جمع آوری شده، یکی از سؤال‌ها این است: «اگر کسی بگوید: چطور صحیح است گفته شود این قرآنی که اکنون در بین مردم است حقیقتاً همان کلام خداوند است بدون هیچ کم و زیاد و حال این که شما از ائمه معصومین (علیهم السلام) رد این نقل می‌کنید که آنان [به جای کُنتُم خَیرَ اُمَّة... ] خوانده‌اند «کنتُم خیر ائمه اخرجت للناس» و هم چنین [به جای جَعَلناکُم أُمََّةً وَسَطاً...] خوانده‌اند:
«جَعَلناکم ائمه وسطا» و باز [به جای یَسألونَکَ عَنِ الأنفالِ...] خوانده‌اند: «یسألونک الأنفال» و این‌ها بر خلاف قرآنی است که در دست مردم می‌باشد.
شیخ مفید در پاسخ می‌فرماید: اخباری که از ائمه نقل شده همۀ آن‌ها اخبار آحاد است و نمی‌توان به صحت آن‌ها قطع و یقین حاصل کرد و برای همین، ما در این گونه مسائل توقف می‌کنیم و از دستوری که به ما داده شده مبنی بر اینکه از همین قرآنی که در بین مردم است پیروی کنید، عدول نمی‌کنیم. (چون خود معصومین) علیهم السلام امر فرمودند هر روایتی که با قرآن و عقل، مطابق نبود، علم آن را به خود ما واگذار کنید. افزون بر این، کسی منکر این معنا نیست که ممکن است در قرآن کریم دو جور قرائت شده باشد که یکی از آن‌ها در قرآن و دیگری در روایت آمده باشد. همان طور که مخالفان ما نیز صریحاً اعتراف می‌کنند که نزول قرآن کریم بر وجوه متعدد بوده است. (5)

علم به صحّتِ نقل قرآن مثل علم به شهرها و حوادث بزرگ و وقایع عظیم و مثل کتاب‌های مشهور و اشعار مدوّن عرب است؛
«سید مرتضی یا علم الهدی» (متوفی 436 ق) یکی دیگر از مفاخر شیعه است. وی برای عدم تحریف قرآن، بسیار محکم و قوی استدلال می‌کند و می‌گوید: «علم به صحّتِ نقل قرآن مثل علم به شهرها و حوادث بزرگ و وقایع عظیم و مثل کتاب‌های مشهور و اشعار مدوّن عرب است؛ چون اهتمام و انگیزه شدیداً بر این بود که قرآن را حفظ و حراست کنند چون قرآن معجزۀ پیامبر و مآخذ علوم شرعی و احکام دینی است و علمای مسلمین در حفظ و حمایت از قرآن به حدّ اعلی رسیدند نه به نحوی که حتی اگر دراعراب، قرائت، حروف و آیاتش اختلافی رخ می‌داد، کاملاً به موارد اختلاف آشنا بودند، پس با این شدتِ اهتمام و شناخت کامل، چگونه ممکن است قرآن کریم تغییر و یا نقصی بر آن وارد شده باشد؟»3. سید مرتضی (ره)

علم به تفصیل و جزئیات قرآن در صحّت نقلش مانند علم به همۀ قرآن است مثل کتاب‌هایی که روشن است مؤلّفان آن چه کسانی‌اند، مانند کتاب سیبویه و مزنی. کسانی که اهل ادب اند و به ادبیات اهمیت می‌دهند کاملاً به همۀ جوانب این دو کتاب واقف‌اند؛ به طوری که اگر کسی حتی یک باب درعلوم نحو به آن‌ها داخل کند، اهل فن فوری آن را تشخیص می‌دهند و می‌فهمند که این باب، جزء اصل کتاب نیست بلکه به آن ملحق شده است. با این حساب، کاملاً پیداست که وقتی کتاب سیبویه و مزنی چنین اهمیتی داشته سیبویه و مزنی و دیوان‌های شعرا بالاتر و بیشتر از آن‌ها مورد دقت و عنایت بوده است ... .
در عصر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) قرآن کریم به همین صورت که در این زمان هست جمع آوری و تدوین شده بود...، تمام این‌ها با اندک تأمّلی براین معنا دلالت می‌کند که قرآن در عصر پیامبر (صلی الله علیه و آ له) متفرق و پراکنده نبوده بلکه مدوّن و مرتّب بوده است. کسانی که در این مسئله با ما مخالفت کرده‌اند؛ از امامیه یا حشویه، به قول ونظر آنان اعتنایی نمی‌شود. (6)

4. شیخ طوسی(ره)

یکی ازعلمای بزرگ شیعه، که بی تردید از نوادر و نوابغ عصر خود بوده، «شیخ طوسی» است. او می‌فرماید: مقصود از این کتاب، علم معانی و اغراض مختلف قرآن کریم است؛ و اما سخن دربارۀ زیادی و نقصان قرآن، سزاوار این کتاب نیست؛ چون در زیادی قرآن، اجماع بر بطلان آن است و نقصان در قرآن نیز ظاهر مذهب مسلمانان بر خلاف آن است و همین مطلب نزد مذهب ما به صحت نزدیک‌تر است؛ و سید مرتضی «رحمة الله» نیز همین قول را تأکید کرده است و ظاهر روایات نیز همین است. مگر این که از طریق عامه و خاصه، روایات زیادی بر نقصان بسیاری از آیات قرآن و نقل دادن آیه ای از جایی به جای دیگر نقل شده است؛ ولی این‌ها خبر واحد است که موجب علم و عمل نمی‌شود و بهتر است از این گونه اخبار، اعراض شده و از اشتغال به آن‌ها پرهیز شود. (7)

5. علامه حلی (ره)

یکی دیگر از علمای بزرگ شیعه، که از اندیشوران و نوابغ عصر بوده، «علامه حلی» است. او در برخی از جوابه ایش، دربارۀ عدم تحریف قرآن کریم می‌فرماید: «حق این است که در قرآن کریم نه تبدیلی رخ داده و نه تقدیم و تأخیری. هم چنین قرآن کریم نه زیاد شده و نه کم و پناه می‌بریم به خداوند از کسی که به امثال این تحریف‌ها اعتقاد داشته باشد، چون این گونه اعتقادها موجب می‌شود تا درمعجزۀ پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که با تواتر نقل شده است، تحریف راه پیدا کند.» (8)

6. محقق کرکی(ره)

محقق کرکی، معروف به محقق ثانی (متوفای 940 ق) رساله ای درنفی تحریف و نبودن نقصان در قرآن تألیف کرده است و در آن می‌فرماید: «در روایاتی که دلالت دارند از قرآن کم شده یا باید توجیه نمود و یا دور انداخت، زیرا اگر روایتی بر خلاف دلیل کتاب، سنت متواتر و اجماع باشد و نتوان آن را توجیه نمود یا بر وجهی حمل کرد، باید آن را از گردونه خارج کرد.» (9)

7. شیخ حرّ عاملی (ره)

شیخ محمد بن حسن معروف به «حرعاملی» از جمله علمایی است که صریحاً به عدم وجود تحریف در قرآن کریم نظر کرده و فرموده است: «از تتبع اخبار و تفحّص تواریخ و آثار، علم قطعی حاصل می‌شود که قرآن کریم به حدّ عالی‌ترین درجۀ تواتر رسیده و هزاران صحابۀ پیامبر، حافظ و قاری قرآن بودند. همین چنین قرآن کریم در عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله) تدوین و تألیف شده بود. (10)»

8. شهید قاضی نورالله شوشتری (ره)

وی در سال 1019 هجری به شهادت رسید و تربت پاکش درهندوستان است. او برای احیای مکتب تشیع بسیار کوشید و عاقبت جان خود را نیز بر سر این راه گذاشت و به شهادت رسید. یکی ازکتاب های او مصائب النواصب فی الامامة و الکلام است، که در آن جا می‌نویسد: «آن چه به شیعه نسبت داده شده که در قرآن تغییر پدید آمده، این سخن قول مشهور امامیه نیست، بلکه فقط عده‌ای بسیار کم این سخن را گفته‌اند که به قول آنان نیز در بین شیعیان چندان توجهی نمی‌شود.» (11)

عدم تحریف قرآن از دیدگاه علمای معاصر

1. علامه طباطبائی (ره)

ایشان درکتاب تفسیر المیزان ذیل آیه شریفه «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُون» (12) به طور تفصیل شدیداً تحریف قرآن را انکار کرده است.

2. امام خمینی(ره)

ایشان در درس اصول خود، در مباحث حجیت ظواهر کتاب، در ردّ معتقدان به تحریف قرآن می‌فرمود: برخی می‌گویند که در قرآن کریم آیه ای به نام آیۀ ولایت بوده و حذف شده است، ولی این سخن به هیچ وجه درست نیست چون اگر چنین بود، می‌بایست امیرالمؤمنین (علیه السلام) حتی برای یک بار هم که شده به این آیه استدلال می‌کرد و در برابر مخالفان خود، آیۀ ولایت را می‌خواند و حال آنکه درهیچ مورد حضرت به چنین چیزی تمسّک نکرده اند.
البته آن حضرت، مکرّر: آیه «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ...»(13) و هم چنین به جریان غدیر خم تمسک فرموده‌اند، ولی درنهج البلاغه و کلمات ائمه معصومین (علیهم السلام) مشاهده نشده است که به آیۀ ولایت، استدلال شده باشد. پس معلوم می‌شود اساساً آیه‌ای به نام «ولایت» نبوده تا کسی آن را ساقط کند. (14)

3. آیة الله خویی (ره)

ایشان در مقدمّه کتاب البیان خود، بحث مفصّلی درخصوص عدم تحریف قرآن دارد که در اینجا به سه جهت آن اشاره می‌شود:
- دفاع از هستی ومعتبر بودن قرآن؛
اعتبار هر پیغمبری به اعجاز او نمایان است و رسول خدا حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) اعجاز رسالت خویش و بر حق بودن اسلام را قرآن بیان داشته است
بدین سان اعتبار اسلام به حقانیت قرآن ممزوج و گره خورده است و همان گونه که ارائه سوره ای همسان باسوره های قرآن، هماورد طلبی و در نتیجه اعجاز قرآن را در هم می‌شکند، ادعا یا احتمال راهیافت تحریف، حتی به کاستی، اعتبار و حجیّت قرآن را زیر سؤال می‌برد؛ بدین جهت عده ای از اخباریون بر اثر احتمال شبهۀ تحریف، ظاهر قرآن را فاقد حجیت دانسته‌اند و امکان استفاده از آن را منتفی ... به هر روی، با راهیافت احتمال تحریف فی الجمله تمام آیات قرآن از اعتبار و سندیت ساقط می‌شوند. (15)
- پاسخگویی به سولات غرض ورزان؛
با سختگیری بر تحریف قرآن دو گروه از غرض ورزان وکینه وران سود فراوان می‌برند؛ گروه نخست، مخالفان ودشمنان مسلمین اند. عده ای چون گلدزیهر (16) که با اسلام و قرآن کینۀ درونی دارد، قطعاً از شبهۀ تحریف حمایت می‌کنند؛ زیرا با چنین شبه‌ای اعتبار قرآن و درنتیجه، اعتبار اسلام به پندار ایشان فرو می‌پاشد.
گروه دوم، دشمنان تشیع اند که با که با اتهام وارد کردن به شیعه به اینکه شیعه قائل به تحریف پذیری قرآن است، در صدد جدا کردن آنان از پیکرۀ اسلام و مسلمانان‌اند؛ بنابر این اثبات عدم تحریف قرآن، افزون بر آنکه ریشۀ شبهه افکنان کینه ورز اسلام را می‌خشکاند، پاسخی در خور به تهمت‌هایی ناروا به شیعه خواهد بود.
- بیان حجیت ظواهر قرآن؛
از ظاهر عبارت‌های برخی از اخباریان استنباط می‌شود که آن‌ها دلالت‌های بیان شده از ظاهر آیات را حجت نمی‌دانند و با منحصر نمودن فهم و تفسیر آیات به امامان معصوم (علیهم السلام) اعتقاد دارند فقط آن گروه از مدالیل آیات حجت است که از طرف معصوم (علیهم السلام) در قالب بندی احادیث صحیح به دست ما رسیده باشد. (17)

نتیجه:
آن افرادی که مغرضانه به علمای شعیه تهمت می‌زنند دارای عقائدی پوچ و بی اساس هستند. ثانیاً علمای شیعه اتفاق نظر دارند که قرآن تحریف نشده است و ثالثاً اهتمام فراوان علما بر این است که نگذارند کسانی بر این امر دامن زنند و از طرفی بر حفظ و صیانت و حراست آن از هیچ تلاشی دریغ نمی‌ورزند و با نوشتن کتاب‌های متعددی در مورد عدم تحریف قرآن بر این امر تأکید دارند.
_________________________
پی‌نوشت‌:

1. نزاهت قرآن از تحریف، ص 17 و 18.
2. تفسیر صافی، ج 1، ص 35.
3. نزاهت قرآن از تحریف، ص 19.
4. الاعتقادات فی دین الامامیه، ص 59.
5. عدم تحریف قرآن، ص 35؛ به نقل از مصنّفات شیخ مفید، ج 7، ص 84ـ82.
6. عدم تحریف قرآن، ص 36 و 37؛ به نقل از مقدمه تفسیر مجمع البیان، ج 1، ص 15.
7. التبیان، ج 1، ص 270ـ269.
8. عدم تحریف قرآن، ص 39؛ به نقل از اجوبة المسائل المهنّائیّه، ص 121.
9. همان، ص 39؛ به نقل از التحقیق فی نفی التحریف، ص 6.
10. همان، به نقل از الفوصل المهمه، ص 168.
11. عدم تحریف قرآن، ص 40.
12. سوره حجر، آیه 9.
13. سوره مائده، آیه 55.
14. عدم تحریف قرآن، ص 41.
15. نزاهت قرآن از تحریف، ص 25.
16. نزاهت قرآن از تحریف، ص 25 و 26.
17. همان.

منبع: پایگاه تحقیقاتی القرآن

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث