منوی اصلی

داستانهای آموزنده امام حسن عسکری علیه السلام

بهره ای از کلام امام حسن عسکری علیه السلام

تمام پليدي ها در خانه اي قرار داده شده و كليد آن دروغگويي است.

امام حسن عسگری علیه السلام

داستانی از کودکی امام حسن عسکری علیه السلام

بهلول گوید: روزی از یکی از خیابان های بصره عبور می کردم. کودکانی را دیدم که با گردو و بادام بازی می کردند و دیدم کودکی به آنها نگاه می کند و گریه می کند ...

داستانهای ائمه: امام عسگری (ع): فرزند بازوی پدر

داستانهای ائمه: امام عسکری (ع): فرزند بازوی پدر

امام حسن عسكرى- عليه السّلام- در زندان بر ما وارد شد و من او را مى‏ شناختم. به من گفت:

داستانهای ائمه: امام عسگری (ع): نصیحت به شیعیان

داستانهای ائمه: امام عسکری (ع): نصیحت به شیعیان

امام حسن عسکري عليه‏السلام شيعيان را به رعايت اموري نصيحت کرد

داستانهای ائمه: امام عسگری (ع): چرا از دیدار ما غافلی؟

داستانهای ائمه: امام عسکری (ع): چرا از دیدار ما غافلی؟

نمونه ای از کرو و سخاوت امام حسن عسگری علیهم السلام

داستان های امام حسن عسکری علیه السلام

داستانهای ائمه: امام عسکری (ع): اهل معروف کسانی هستند که...

ابوهاشم جعفري روايت نموده است که روزي در مجلس آن حضرت بود و ايشان به مناسبتي فرمود: که يکي از درهاي بهشت معروف نام دارد و از آن در کسي داخل نمي‏شود مگر...

داستان های امام حسن عسکری علیه السلام

داستانهای ائمه: امام عسکری (ع): تشویق نویسندگان

حضرت عسکري عليه ‏السلام در کنار تربيت شاگردان از تشويق نويسندگان غافل نبود؛ از جمله...

داستان های امام حسن عسکری علیه السلام

داستانهای ائمه: امام عسکری (ع): خشکسالی در سامرا و طلب باران

در سامرا قحطي سختي پيش آمد، معتمد خليفه وقت فرمان داد مردم به نماز استسقاء (طلب باران) بروند، مردم سه روز پي در پي براي نماز به مصلي رفتند و دست به دعا برداشتند.

داستانهای امام حسن عسکری

داستانهای ائمه: امام عسکری (ع): یونس نقاش

يونس نقاش، همواره حضور سرورمان امام عسکري عليه ‏السلام مي‏ رسيد و به خدمت‏گزاري وي مي‏ پرداخت. روزي ترسان و وحشت زده بر آن حضرت وارد شد.

داستانهای امام حسن عسکری

داستانهای ائمه: امام عسگری (ع) : احترام به سادات

يکي از نوادگان امام صادق عليه ‏السلام به نام «حسين بن ساکن» در قم مبتلا به شراب خواري بود.

داستانهای امام حسن عسکری

داستانهای ائمه: امام عسکری (ع): چرا پشیمان شدی؟

ده هزار درهم از پسر عمويم طلبکار بودم. چند مرتبه مطالبه کردم، نپرداخت.

داستانهای امام حسن عسکری

داستانهای ائمه: امام عسگری (ع): از برادرت شکایت نکن

در سامره جواني را ديدم که مي‏گفت: من هاشمي هستم - تا آن جا که گفت: - من پدر و چند برادر داشتم.

داستان های امام حسن عسکری علیه السلام

داستان های ائمه: امام عسکری (ع): خداترسی در کودکی

روزي شخصي امام حسن عسکري عليه‏السلام را در آن هنگام که کودک بود مشاهده کرد که در کنار عده اي از کودکان که بازي مي‏کردند ايستاده است و گريه مي‏کند.

داستان های امام حسن عسکری علیه السلام

داستانهای ائمه: امام عسکری (ع): جواب نامه ای که بدون مرکب نوشته شده بود

ما چند نفر کنار يکديگر در مورد مقامات امام حسن عسکري عليه ‏السلام صحبت مي‏ کرديم ...

داستانهای امام حسن عسکری

داستانهای ائمه: امام عسکری (ع): بالا آمدن اعجازانگيز امام حسن عسکري با آب چاه

امام حسن عسکري عليه‏ السلام کودک بود، روزي کنار پدر بزرگوارش قرار داشت

داستانهای امام حسن عسکری

داستانهای ائمه: امام حسن عسکری (ع): شبهه کندی

«اسحاق کندي » فيلسوف اسلام و عراق کتابي به نام «تناقضهاي قرآن»! به نگارش آورد وي مدتي در منزل نشست، گوشه نشيني اختيار کرد و خود را به نوشتن آن مشغول داشت.

داستان های امام حسن عسکری علیه السلام

داستانهای ائمه: امام عسکری (ع): حضور جن و انس بر سفره امام

روزي به همراه علي بن عبيدالله خدمت حضرت ابومحمد، امام حسن عسکري عليه السلام رسيديم،

داستان های امام حسن عسکری علیه السلام

داستانهای ائمه: امام عسکری (ع): فرق بین شیعه و دوست

شبي از شب ها به محضر مبارک حضرت ابومحمد، امام حسن عسکري عليه‏السلام وارد شديم.

داستان های امام حسن عسکری علیه السلام

داستانهای ائمه: امام عسکری (ع): خبرچین زندان

در زمان حکومت متوکل عباسي، توسط مأمورين حکومتي دست گير و به همراه عده اي ديگر از شيعيان زنداني شدم.

داستان های امام حسن عسکری علیه السلام

داستانهای ائمه: امام عسکری (ع): هدیه دادن قلم و شفای بد خوابی

روزي در محضر شريف آن حضرت وارد شدم و خواهش کردم تا مطلبي را به عنوان نمونه‏ي خط برايم بنويسد.

داتسان راستان

داستانهای ائمه: امام عسگری (ع): مهمانان علی

مردی با پسرش به عنوان مهمان بر علی علیه السلام وارد شدند.