شرح زیارت امین الله؛ « مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيَائِكَ »؛ معنا و مراتب محبت

شرح زیارت امین الله؛ « مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيَائِكَ »؛ معنا و مراتب محبت

۰۷ دی ۱۳۹۵ 0 اهل بیت علیهم السلام

در بخشی از زیارت امین الله، حضرت سید الساجدین علیه السلام از خداوند درخواست دارد که نفس او را دوستدار اولیای خاص خود قرار دهد و می فرماید: « مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيَائِكَ ». در این بخش به تحلیل معنای محبت و مراتب آن پرداخته می شود.

تحلیل معنای محبت

محبت از معانی وجدانی است که در مصادیق قطعی اش آن را در خود می یابیم . مانند : محبت به غذا، همسر، مال، مقام و علم . با دقت در متعلق محبت در این موارد، می فهمیم که علت محبوبیت آنها به جهت آن است که به فعل یکی از قوای ما تعلق دارد . مثلاً : محبوبیت غذا، به جهت آن است که متعلق به قوه غاذیه است که در حقیقت این قوه به واسطه این کار، کمال پیدا می کند .بنابراین محبت اول بین قوه و فعل آن برقرار می شود و به غذا در مرحله دوم تعلق می گیرد. 

تمامی قوای وجودی خود را که بررسی دقیق کنیم این معنا را در آن درک می کنیم . این معنا - رابطه جذب و انجذاب بین موجود و کمال وجودیش - در هر موجود صاحب شعور بلکه غیر صاحب شعور نیز موجود می باشد و آن لازمه وجود هر موجودی است. البته سرایت دادن محبت به تمامی موجودات نسبت به کمال وجودیشان، مستلزم اثبات شعور همگانی خاصی است که در بحثهای فلسفه الهی اثبات شده و بیانات قرآنی نیز آن را اثبات و تأیید می کند و نظیرش را در تسبیح(1) و سجده(2) موجودات برای حق تعالی بیان کرده است و مراد از غیر صاحب شعور، ادراک مخصوص انسان است.

مراتب محبت وجودی

پس از اینکه با دقت معلوم شد که محبت رابطه وجودی بین محب و محبوب - کمال مناسب با محب - است و از طرفی موجودات در یک رتبه و درجه وجودی قرار ندارند  بلکه از ضعیف ترین موجودات - به عنوان مثال مواد اولیه عالم ماده که دارای یک عنصر است - شروع شده تا به متناهی ترین آنها که حق تعالی باشد منتهی می شود ، از این جهت محبت نیز دارای مراتب مختلف می گردد . زیرا تعلق وجودی بین معلول و علت ناقصه مانند تعلق وجودی بین آن و علت تامه نمی باشد و نیز توجه آگاهانه به این تعلق وجودی مانند عدم توجه آگاهانه یا توجه نیمه آگاهانه نیست.

محبت حقیقی

با توجه به مطالب گذشته که محبت رابطه وجودی بین موجود با کمال وجودیش می باشد معلوم می شود که اگر آن کمال وجودی عین ذات آن موجود باشد حقیقت معنای محبت تحقق پیدا کرده است. آن موجود، ذات نامحدود حق تعالی است که عین کمال نامحدود است .

در دعای جوشن کبیر آمده است که :

یا خیر حبیب و محبوب(3) :ای بهترین محب و محبوبها

اگر برای او محبت نسبت به چیزی یا عملی اثبات کنیم - که عقلاً و نقلاً در کتاب و سنت ثابت است - از این جهت است که ظهور کمال مطلق او می باشد  و چون کمال وجودی دیگر موجودات از آن حقیقت نامتناهی سرچشمه می گیرد محبت آنها نیز واقعاً و ذاتاً به او تعلق گرفته و سپس به کمالات محدود.

لذا امام سجاد علیه السلام می فرماید:

و بعثهم فی سبیل محبته (4) : خداوند موجودات را در راه محبتش برانگیخت .

در دعای جوشن کبیر است که:

یا احب من کل حبیب... یا اشرف محبوب علم (5) : ای محبوب تر از هر محبوبی... ای شریفترین محبوبهای دانسته شده.

از این بیانات استفاده می شود که  محبت سایر موجودات پرتوی از محبت به حق تعالی است . زیرا او محیط به هر موجود و با آن می باشد.

محبت واقعی در انسان

از این بیانات معلوم شد که تمامی موجودات وجوداً دوستدار و طالب حق تعالی می باشند چه توجه آگاهانه داشته باشد یا خیر؟

لکن آن چیزی که کمال موجود به حساب می آید آن است که محبتش نسبت به حق تعالی آگاهانه باشد و این قسم از محبت مختص به موجوداتی است که از شعور و آگاهی و ابزار آگاهی خاصی برخوردارند و در میان مخلوقات خداوند، موجودات مجرده و ملائکه و انسان و جن از این خصوصیت برخوردارند.

امام سجاد علیه السلام درباره ملائکه می فرماید:

و لایغفلون عن الوله الیک (6) : و ایشان از شیفتگی به تو غفلت ندارند.

 چون در میان موجودات با شعور این عالم فقط انسان است که دارای قوای متعدد و وسیع می باشد از این جهت محبت او نسبت به کمال وجودی هر یک از قوا متفاوت می باشد . به طور مثال : انسان هم قوای طبیعی دارد. مانند : قوه بینایی، شنوایی... غاذیه، میل جنسی  و هم قوه خیالیه دارد . مانند : توجه به مالکیت و مقام و اموری که از نظر وجودی، هستی واقعی ندارند لکن لازمه وجود انسان در محدوده اجتماع می باشند  و هم قوه عقلی دارد که دنبال اهداف حقیقی و کسب فضایل روحی و اخلاقی می باشد. در عین حال در او میل به کمال مطلق وجود دارد به گونه ای که در تمامی مراحل به کار بستن قوا و امیال درونی، این میل بر آنها حاکم است و در یک مرحله توقف ندارد . از این جهت محبت به کمال مطلق نیز در او موجود است لکن اول به صورت ضعیف و ناخودآگاه و مبهم است و با رشد قوای عقلیش، آن نیز تدریجاً قوی و خودآگاه و معین شده و تکامل پذیر می شود و تکامل آن فقط در این صورت امکان پذیر است که اعتقاد به ارتباط وجودی خود و جمیع موجودات مانند خودش با مبدأ متعال در تمامی شئون هستی، داشته باشد - اعتقاد به ارتباط از جهت ایجاد و بقاء و منتهی شدن هستی به او و نیز از جهت گرفتن راه رسیدن به او - و سپس تبعیت کردن از آن . زیرا لازمه محبت و انجذاب به طرف چیزی تبعیت از آن است. بنابراین انسان هر چند به واسطه ابعاد وجودیش به طرف امور مختلف و موجودات گوناگون کشش و تمایل وجودی دارد و هر یک از آنها کمالی به حساب می آید لکن کمالی حقیقی او در پرتو جهت دادن آگاهانه این ابعاد در مسیر کمال مطلق است . لذا این تمایلات مختلف جنبه مقدمی و غیر اصیل دارد و آن وقتی اصالت پیدا کرده و تأثیر واقعی در تکامل وجودیش می گذارد که در مسیر آن کمال مطلق قرارش دهد و از حالت استقلال موهومه آنها را درآورده و جز خواسته او را اطاعت نکند و خواسته خداوند متعال جز بندگی خالصانه او نیست  .

همان طور که خود در قرآن کریم می فرماید:

و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین (7) : و بندگان امر نشدند جز اینکه خداوند را درحال اخلاص در دینش بندگی کنند .  

در جایی دیگر دین خالص را جز برای خودش نمی داند (8) : الا لله الدین الخالص

و نهایت این بندگی برای پیامبری که رحمت برای عالمیان می باشد که به ایشان امر می کند که به مردم ابلاغ کن :

قل انی امرت ان اعبد الله مخلصا له الدین  و امرت لان اکون اول المسلمین (9) : بگو که مأمورم که خدا را به گونه اخلاص در دینش بندگی کنم و مأمورم که اولین مسلمان باشم  یعنی  نهایت تسلیم در برابر حق تعالی.

تنها راه تکامل محبت واقعی

از مطالب گذشته به دست می آید که محبت واقعی در انسان هنگامی به حقیقت می رسد که تمامی محبتهای ظاهری را در مسیر محبوب حقیقی یعنی حق تعالی قرار دهد و این راه تنها در پیروی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تجلی می کند . زیرا او هم بنده محض خداوند است و هم کامل ترین راه و روشها را برای تحقق بندگی حق تعالی بیان می کند.

قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیرة انا و من اتبعنی و سبحان الله و ما انا من المشرکین (10) : بگو این است راه من که با بینایی به سوی خداوند دعوت می کنم خود و تابعینم را و خداوند منزه است و من از مشرکین نیستم .

از این جهت خداوند به پیامبرش می فرماید : به مؤمنان این مطلب را برسان که:

ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله (11) : اگر خداوند را دوست دارید پس، از من تبعیت کنید تا خدا شما را دوست داشته باشد .

از آنجا که محصول تبعیت از آن حضرت راه یابی به سوی پروردگار متعال و تذکر و تنبه پیدا کردنست و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز برای رسالتش مزدی از مردم طلب نمی کند:

و ما تسئلهم من اجر (12) : تو از ایشان اجری نمی خواهی و ایشان هم نمی توانند برای آن مزدی اعطاء کنند اجر رسالت را فقط خداوند می داند چیست و او می تواند اعطاء کند و در حقیقت، آن جز رسیدن به منفعت واقعی ایشان چیزی نیست.

قل ما سألتکم من اجر فهو لکم ان اجری الا علی الله (13) : بگو ای پیامبر آنچه را از مزد از شما طلب می کنم آن به نفع شماست مزد من جز بر خداوند نیست .

 در جایی دیگر این منفعت را بیان می کند که:

 قل ما أسألکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا (14) : بگو ای پیامبر، از شما مزدی بر رسالتم طلب نمی کنم مگر برای کسی که بخواهد به سوی پروردگارش راهی داشته باشد .

همچنین می فرماید:

قل لا أسألکم علیه اجرا ان هو ذکری للعالمین (15) : بگو از شما مزدی بر دین - رسالت - طلب نمی کنم  آن جز تذکر برای عالمیان نیست . رسیدن به این نفع واقعی که سعادت دنیا و آخرت در گرو آن است جز با رابطه دوستی و محبت و تبعیت از ذوی القربی پیامبر محقق نمی شود .

از این جهت هنگامی که از طرف انصار پیشنهاد دادن مزد به پیامبر مطرح شد(16) خداوند فرمود:

تنها در این صورت است که اگر بخواهند پاداشی بر رسالت بدهند، داده اند، و این آیه نازل شد:

قل لا أسألکم علیه اجرا الا المودة فی القربی (17) : بگو ای پیامبر، من از شما بر رسالتم مزدی طلب نمی کنم مگر دوستی نسبت به نزدیکان را.

این نزدیکان باید کسانی باشند که دوستی با ایشان بتواند مزد رسالت باشد، آن رسالتی که جز برای تذکر و تنبه و راه یابی به طرف حق تعالی و رحمت(18) برای عالمیان نمی باشد . پس باید ایشان کسانی باشند که هم تابع محض خدا و رسول بوده و هم افعال و اوصافش نشان دهنده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باشد . ایشان به تصریح روایات شیعه(19) و اهل سنت(20) جز ائمه علیهم السلام نمی باشند . زیرا علاوه بر اینکه ایشان باید دارای مطالب ذکر شده باشند تا امر خداوند به مودت ایشان لغو و باطل نباشد  باید همان گونه که خداوند پیامبرش را با اوصاف عالیه معرفی نموده بوده، باشند و آن اینکه :

اولاً -همه انبیاء(21) برگزیده و انتخاب شده خداوند از میان بندگان می باشند .

ثانیاً- این برگزیده شدن در برابر اخذ میثاقی است که از ایشان گرفته شده که تا پای جان از دین حق دفاع کرده و در عمل هم زیر سلطه غیر دین الهی نروند (22) .

 ثالثاً -ایشان در اثر تبعیت کامل از دین حق در تمامی شئون وجودی به مقام صلاح رسیده اند .

قرآن کریم می فرماید:

و کلا جعلنا صالحین (23) : و تمامی ایشان - انبیاء - را صالح قرار دادیم .

 رابعاً-مقام صالح نیز دارای مراتبی است و نهایت درجه آن را نبی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله داراست . زیرا حضرت ابراهیم و حضرت یوسف و حضرت سلیمان علیهم السلام - هر چند به شهادت آیه قبل داخل در صالحین بوده اند لکن قرآن نقل می کند که ایشان - از خداوند تقاضای(24) الحاق به صالحین را کرده اند ولی فقط به حضرت ابراهیم علیه السلام وعده ملحق شدن به ایشان را در آخرت داده است (25) .

از اینجا معلوم می شود که کسانی به آن مقام اعلای صلاح رسیده اند که این انبیای عظام تقاضای ملحق شدن به آن را کرده اند.

 با مراجعه به آیات شریفه قرآن فهمیده می شود  تنها کسی که خداوند برای او مقام صلاح مطلق را اثبات کرده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می باشد. آنجا که از زبان آن حضرت می فرماید:

ان ولی الله الذی نزل الکتاب و هو یتولی الصالحین (26) : همانا ولی من خدایی است که کتاب را نازل کرد در حالی که ولی صالحین می باشد .

در این آیه شریفه خداوند متعال ولی مطلق پیامبر و صالحین معرفی شده پس معلوم می شود که آن حضرت به طور مطلق از صالحین می باشد که آن حضرات تقاضای ملحق شدن به مقامش را داشته اند.


پی نوشت :

1- حدید: 1، صف ، 1، اسراء: 44، نور 41، حشر: او 24، تغابن : 1 و جمعه : 1.  
2- نحل : 49، حج : 18، رحمن : 6.
3- بحارالانوار، ج 93، ص 396.
4- صحیفه سجادیه ، ص 29.
5- بحارالانوار، ج 93، ص 390 - 395.
6- صحیفه سجادیه ، ص 51.
7- بینه : 5.
8- زمر: 3.
9- زمر: 11 و 12.
10-یوسف : 108.
11- آل عمران : 31.
12- یوسف : 104.
13- سباء: 47.
14- فرقان : 57.
15- انعام : 90.
16- تفسیر کبیر، ج 27، ص 164، تفسیر قمی ، ج 2، ص 276.
17- شوری : 23.
18- انبیاء: 107.
19- بحارالانوار، ج 23، ص 236 - 253.
20- کشاف ، ج 4، ص 466، تفسیر فخر رازی ، ج 27، ص 165، تفسیر در المنثور، ج 6، ص 7.
21- آل عمران : 33، اعراف : 144، فاطر: 32 و ص : 47.
22- احزاب : 7.
23- انبیاء: 72 و 86.
24- یوسف : 101، شعراء: 83، نمل : 19.
25- بقره : 130، نحل : 122، عنکبوت : 27.
26- اعراف : 196. 
 
منبع :
سیمای مخبتین (شرح زیارت امین الله)، شیخ محمود تحریری

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث