جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص50
اذا املقتم فتاجروا الله بالصّدقة. «هرگاه درويش شويد با صدقه دادن با خداوند بازرگانى كنيد.»
سخن درباره صدقه پيش از اين گذشت و حكيمان گفته اند: بهترين عبادتها صدقه دادن است كه سود آن به ديگران مى رسد و حال آنكه نماز و روزه سودش به ديگران نمى رسد.
در خبر آمده است كه على عليه السّلام براى مردى يهودى به روزگار زندگى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مزدورى كرد و درختان خرماى او را آب داد و يك مد جو گرفت و از آن يك گرده نان ساخت و چون خواست با آن روزه بگشايد، درويشى پيش او آمد و از او خوراك خواست. على عليه السّلام آن گرده نان را به درويش داد و خود آن شب را گرسنه گذراند و با اين صدقه با خداوند بازرگانى كرد. مردم اين كار را از بزرگترين سخاوتها شمردند و هم از بزرگترين عبادات دانستند.
يكى از شاعران شيعه بازگشت قرص خورشيد را براى على عليه السّلام نتيجه اين بازرگانى او با خداوند دانسته و چه نيكو سروده است: على عليه السّلام در حالى كه گرسنه بود گرده نان خود را كه مايه پركردن شكم خويش بود، بخشيد و قرص تابان خورشيد آن گرده نان را بر او برگرداند، آرى قرض دادن به افراد گرامى بسيار پر بهره است.
افزودن دیدگاه جدید