وَ قَالَ (علیه السلام): إِذَا أَمْلَقْتُمْ، فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَةِ.
أمْلَقْتُم: فقير و نيازمند شديد.
و فرمود (ع): هر گاه تنگدست شديد با دادن صدقه با خداى تعالى سودا كنيد.
و آن حضرت فرمود: هرگاه تهيدست شديد با خداوند به وسيله صدقه دادن معامله كنيد.
صدقه و توانگرى (اخلاقى، اقتصادى):و درود خدا بر او، فرمود: هر گاه تهيدست شديد با صدقه دادن، با خدا تجارت كنيد.
[و فرمود:] چون تنگدست شديد به صدقه دادن با خدا سودا كنيد.
امام عليه السّلام (در ترغيب ببخشش در راه خدا) فرموده است:هرگاه تنگدست شديد بصدقه دادن (به مستمندان) با خدا سودا كنيد (هر اندازه مى توانيد در راه او انفاق نمائيد كه صدقه وسيله توانگر شدن است چنانكه جلوگير از بلاها و گرفتاريها و پيشآمدها است).
امام عليه السلام فرمود: هر زمان فقير شديد، با خداوند از طريق صدقه دادن (در راه او) تجارت (پرسود) كنيد.
امام عليه السلام در اين گفتار نورانى خود، يكى از طرق معنوى مبارزه با فقر را نشان مىدهد و مىفرمايد: «هر زمان فقير شديد با خداوند از طريق صدقه دادن (در راه او) تجارت (پرسود) كنيد»؛ (إذَا أَمْلَقْتُمْ فَتَاجِرُوا اللّهَ بِالصَّدَقَةِ).«أمْلَقْتُم» از ماده «مَلَق» (بر وزن علق) به معناى فقر است و هنگامى كه به باب افعال مىرود نيز فعل لازم است. اشاره به اينكه صدقه در هنگام نيازمندى، اثر معنوى مهمى در زدودن فقر دارد، همانگونه كه انسان، فقيرى را كمك مىكند، عنايت الهى نيز به يارى او برمىخيزد. قرآن مجيد مىفرمايد: «(مَنْ ذَا الَّذِى يُقْرِضُ اللهَ قَرْضا حَسَنا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ)؛ كيست كه به خدا وام نيكو دهد (و از اموالى كه به او ارزانى داشته انفاق كند) تا خداوند آن را براى او چندين برابر كند؟ و براى او پاداش پرارزشى است!».لطف و عنايت پروردگار عجيب است، بخشنده همه نعمتها اوست با اين وجود گاه به بندگان مىگويد: از شما وام مىگيرم و گاه مىگويد: با من تجارت پرسودى داشته باشيد. ميان انفاق در راه خدا به هنگام نيازمند بودن و برخوردارى از نعمت پروردگار، رابطه آشكارى بر حسب ظاهر نمىبينيم؛ ولى به يقين اين از الطاف خفيه الهيه است. قابل انكار نيست كه شخص ايثارگر كه آنچه را خود به آن نياز دارد به ديگرى مىبخشد روح پاكى پيدا مىكند كه سرچشمه استجابت دعاست و دعاهاى او براى گشايش روزى به هدف اجابت نزديك مىشود.در احاديث اسلامى، رابطه صدقه با درمان بيمارىها، رفع بلاها و خطرات وبه عنوان افزايش روزى با صراحت بيان شده است؛ از جمله در حكمت 137 گذشت كه امام عليه السلام مىفرمايد: «اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ؛ روزى را بهوسيله صدقه بر خود فرود آوريد».در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم «إِنَّ الصَّدَقَةَ تَقْضِي الدَّيْنَ وَ تَخْلُفُ بِالْبَرَكَةِ؛ صدقه سبب اداى دين و برجاى نهادن بركت مىشود».اين سخن را با سخنى از رسول خدا صلي الله عليه وآله پايان مىدهيم كه فرمود: «أَكْثِرُوا مِنَ الصَّدَقَةِ تُرْزَقُوا؛ به نيازمندان زياد صدقه دهيد تا روزى شما وسيع شود».در اين روايات، تنها به رابطه صدقات با فزونى نعمت و دفع فقر اشاره شده، در حالى كه صدقه بركات و آثار فراوان ديگرى نيز دارد؛ صدقه رفع بلا مىكند، موجب پرورش فضايل اخلاقى است، دشمنىهاى قشرهاى مختلف جامعه را فرو مىنشاند و وسيله نجات در يوم المعاد است. قرآن مجيد مىگويد: «(مَا عِنْدَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِنْدَ اللهِ بَاقٍ)؛ آنچه نزد شماست فانى مىشود؛ امّا آنچه نزد خداست باقى است».در آيه ديگر مىخوانيم: «(وَأَنفِقُوا فِى سَبِيلِ اللهِ وَلاَ تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ)؛ و در راهِ خدا انفاق كنيد! و (با ترك انفاق،) خود را به دست خود، به هلاكت نيفكنيد! و نيكى كنيد! كه خداوند، نيكوكاران را دوست مىدارد».نيز مىفرمايد: «(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِىَ يَوْمٌ لّاَ بَيْعٌ فِيهِ وَلاَ خُلَّةٌ وَلاَ شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ)؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از آنچه به شما روزى دادهايم، انفاق كنيد! پيش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن، نه خريد و فروش است (تا بتوانيد سعادت و نجات از كيفر را براى خود خريدارى كنيد)، و نه دوستى (و رفاقتهاى مادى سودى دارد)، و نه شفاعت؛ (زيرا شما شايسته شفاعت نخواهيد بود). و كافران، خود ستمگرند؛ (هم به خودشان ستم مىكنند، هم به ديگران)».انفاق منحصر به انفاق مالى نيست، هرچند بيشتر آيات و روايات، ناظر به انفاقهاى مالى است. انفاق علم و دانش، انفاق قدرت و مقام و انفاق نصح وخيرخواهى و خلاصه هرچيزى كه خداوند به انسان روزى داده بايد از آن براى نجات ديگران استفاده كرد و تعبير به (مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ) (از آنچه به شما روزى دادهايم) يا شبيه آن در آيات متعددى از قرآن مجيد، ممكن است اشاره به همين باشد.
امام (ع) فرمود: «إِذَا أَمْلَقْتُمْ فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَةِ»:قبلا گذشت كه صدقه دادن باعث فزونى لطف خدا مى گردد. اين است كه به فقرا دستور مى دهد تا به هر مقدارى كه دسترسى دارند -اگر چه به نيم خرمايى باشد- صدقه بدهند، تا بدين وسيله جهت افاضه لطف خدا آمادگى پيدا كنند. و در اين عبارت با كلمه تجارت -كه استعاره آورده است براى گرفتن چيزى به جاى آنچه مى دهد- آنان را وادار به دادن صدقه كرده است. و تهيدستان از ثروتمندان به جلب روزى به وسيله دادن صدقه سزاوارترند براى اين كه دلها بيشتر براى آنها متأثر مى شود و بر آنها رقّت مى كند، و از طرفى چون در فكر مردم اين طور مى گذرد كه صدقه دادن اينان از روى اخلاص است نه ثروتمندان.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 328
الثامنة و الاربعون بعد المائتين من حكمه عليه السّلام:(248) و قال عليه السّلام: إذا أملقتم فتاجروا اللَّه بالصّدقة. (80089- 80082)
اللغة:(الاملاق): الفقر يقال: أملق إملاقا إذا افتقر و احتاج- مجمع البحرين.المعنى:قد ذكر في غير واحد من الأخبار أنّ الصدقة تقع على يد اللَّه قبل أن تصل إلى يد الفقير، و قد وعد اللَّه في كتابه بالتعويض عليها أضعافا مضاعفة و أثبته كقرض عليه فقال تعالى «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ» (1- الحديد).قال الشارح المعتزلي: «و جاء في الأثر أنّ عليّا عليه السّلام عمل ليهودي في سقي نخل له في حياة رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله بمدّ من شعير، فخبزه قرصا، فلمّا همّ أن يفطر عليه أتاه سائل يستطعم فدفعه إليه فبات طاويا و تاجر اللَّه تعالى بتلك الصّدقة انتهى.الترجمة:فرمود: چون بسيار تنگدست شديد بوسيله صدقه دادن با خدا معامله كنيد.چون كه گشتى فقير و بيچاره دل بسودا سپار يكباره هر چه دارى همه تصدّق كن عوض نقد از خدا بستان
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص50
اذا املقتم فتاجروا الله بالصّدقة. «هرگاه درويش شويد با صدقه دادن با خداوند بازرگانى كنيد.»
سخن درباره صدقه پيش از اين گذشت و حكيمان گفته اند: بهترين عبادتها صدقه دادن است كه سود آن به ديگران مى رسد و حال آنكه نماز و روزه سودش به ديگران نمى رسد.
در خبر آمده است كه على عليه السّلام براى مردى يهودى به روزگار زندگى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مزدورى كرد و درختان خرماى او را آب داد و يك مد جو گرفت و از آن يك گرده نان ساخت و چون خواست با آن روزه بگشايد، درويشى پيش او آمد و از او خوراك خواست. على عليه السّلام آن گرده نان را به درويش داد و خود آن شب را گرسنه گذراند و با اين صدقه با خداوند بازرگانى كرد. مردم اين كار را از بزرگترين سخاوتها شمردند و هم از بزرگترين عبادات دانستند.
يكى از شاعران شيعه بازگشت قرص خورشيد را براى على عليه السّلام نتيجه اين بازرگانى او با خداوند دانسته و چه نيكو سروده است: على عليه السّلام در حالى كه گرسنه بود گرده نان خود را كه مايه پركردن شكم خويش بود، بخشيد و قرص تابان خورشيد آن گرده نان را بر او برگرداند، آرى قرض دادن به افراد گرامى بسيار پر بهره است.