قانون دیه در اسلام

قانون دیه در اسلام

۲۰ بهمن ۱۳۹۴ 0 فرهنگ و اجتماع

وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ(نساء،92)

هيچ فرد باايمانى مجاز نيست كه مؤمنى را به قتل برساند، مگر اينكه اين كار از روى خطا و اشتباه از او سر زند؛ (و در عين حال،) كسى كه مؤمنى را از روى خطا به قتل رساند، بايد يك برده مؤمن را آزاد كند و خونبهايى به كسان او بپردازد

اصطلاح حقوقی، دیه مالی است که از طرف شارع برای جنایات تعیین شده است.
ديه در لغت به معني پرداخت خونبها و عقل آمده چرا كه با پرداخت آن نزاع و اختلاف بين طرفين كنار گذاشته مي شود. ودر اصطلاح حقوقی، دیه مالی است که از طرف شارع برای جنایات تعیین شده است.مفهوم لغوی و اصطلاحی دیه

اصولاَ در جنايات غير عمدي وارد بر جسم و جان انسان، دیه تعلق می گیرد. در مورد جنايات عمدي گر چه اصل اولیه بر قصاص است ولی در مواردی که امکان قصاص وجود ندارد یا شخص آسیب دیده بر پرداخت دیه توافق نماید با شرايطي ديه پرداخت مي شود.
فقهای جهان اسلام در تبیین مفهوم اصطلاحی دیه نگاه یکسانی ندارند. فقهای امامیه دیه را مفهومی اعم از چیزی که در برابر جنایت بر نفس (قتل) و یا عضو واجب آن داده شود دانسته اند. از جمله امام خمینی(ره) می‌فرماید:
دیه مالی است که به سبب جنایت کردن بر نفس یا عضو واجب می‌شود و فرقی نمی‌کند که از طرف شارع مقدار آن معلوم شده باشد یا نه و چه بسا دیه تنها بر مقداری که (از سوی شارع) معین شده اطلاق می‌شود و به آنچه معلوم نشده ارش و یا حکومت می‌گویند.
در هر صورت دیه به معنای چیزی است که در مقابل قتل به اولیای مقتول پرداخت می‌شود و از آن در عرف عام به خون‌بها یاد می‌شود.

 

ماهیت دیه  ( جبران خسارت یا مجازات )

از جمله مسايلي كه در حقوق ايران وجود دارد اينست كه ديه چه جايگاهي دارد ؟ آيا ديه واقعاَ به مانند حدود و قصاص كه درقانون مجازات اسلامی بعنوان مجازات هاي اصلي كه آمده است مجازات و كيفر قانوني است يا جنبه جبران خسارت دارد و ماهيت آن دين مي باشد ؟
قانون مجازات اسلامی بدون اينكه صراحتاَ به اين موضوع اشاره كند احكام مخصوص ديه را براي محاكم معين نموده . ولي در اين باره در بين حقوقدانان، فقها و قضات اختلاف نظر وجود دارد

جبران خسارت بودن

ديه جنبه جبران خسارت دارد و ماهيت آن دين مي باشد چون :
اولاً، ديه در هر موردي خاص افزايش و كاهش مي يابد اگر چه مقدارش معين است ولي در هر موردي ممكن است با مورد ديگر متفاوت باشد در حاليكه ميزان مجازات متغير نيست .
ثانیاً : ديه قابل عفو و اسقاط از جانب اولياي دم يا مجني عليه است اما مجازات جنبه عمومي آن غلبه دارد و قابل عفو و اسقاط توسط مجني عليه نيست مجازات جزو قواعد امري و نظم عمومي است و در واقع مجازات را حكم و ديه را حق مي دانند .
 ثالثاً : پرداخت ديه از جانب عاقله دليل بر مجازات نبودن آن دارد چون مجازات جنبه شخصی دارد و نمی توان بر دیگری تحمیل نمود.
 قانون مجازات اسلامی بیان می دارد  : « ديه عمد و شبه عمد برعهده جاني است لكن اگر فرار كند از مال اوگرفته مي شود و اگرمال نداشته باشد از بستگان نزديك او با رعايت الاقرب فالاقرب گرفته مي شود… »
در اينجا هم اگر مجازات بدانيم بايد بعد از فرار، منتظر ماند تا اينكه فرد دستگير شود و مجازات اعمال شود.

مجازات بودن دیه

گروهي دیگر معتقدند كه ديه جنبه مجازات دارد و از جمله كيفرهاي قانوني است؛ چون :
اولاً : ديه در اسلام كيفر اصلي جنايت شبه عمد و خطايي است و اجتهاد در برابر نص نمي توان كرد.
ثانیاً : در جرائم عمدي از اين جهت كه مسئول پرداخت ديه، قاتل است دیه جنبه كيفر دارد و در جرائم خطائي محض چون عاقله عهده دار آن است دیه ماهیت جبران خسارت دارد لذا قانونگذار به تناسب جرم واقع شده، ماهيت آن را بيان ميكند.
ثالثاً : درعين حال كه با فوت محكوم عليه دیه ساقط نمي شود لذا دين است و جنبه مجازات بودن خود را هم دارد.
 رابعاً : اصل بر كيفر بودن ديه است مگر در موارد خاص .
 خامساً : قابل تغليظ بودن ديه دلیل مجازات بودن آن است.
اعتقاد آنها اينست كه مجازات قابل تغليظ است. ديه هم طبق قانون تغليظ می شود پس ديه مجازات است.
خلاصه آنکه :
نظريه غالب اينست كه ديه ماهيتي دوگانه دارد يعني هم مجازات است هم جبران خسارت- ولي نظري كه با واقعيات حقوقي و اصولي جامعه سازگارتر است دين بودن آن مي باشد.

معیار محاسبه دیه در اسلام علاوه بر صد شتر، موارد دیگری را هم شامل می‌شود که عبارتند از صد گاو، هزار گوسفند، دویست حلّه، هزار دینار و ده هزار درهم.

محاسبه دیه :

تنوع در انتخاب بدان جهت است  که فرد قاتل که دیه را پرداخت می‌کند، اختیار داشته باشد که هر یک از این موارد را انتخاب نماید، همچنین اگر طرفین با هم توافق کنند، می‌تواند قیمت مورد انتخاب شده را بپردازد.
اما اینکه چرا این موارد به عنوان دیه تعیین شده است، ممکن است علت‌های مختلفی داشته باشد مثل در دسترس نبودن پول نقد یا طلا برای همه و در همه جا، به همین جهت، موارد مختلف تعیین شده است تا پرداخت کننده در موقع پرداخت با مشکل مواجه نشود.دیه، نمایان‏گر بها و ارزش انسان نیست، چون ارزش انسان بسیار بالا است و قابل مبادله مالى نبوده و با معیارهای مالی نمی‌توان سنجید.

 

 

علت تفاوت زنان و مردان در دیه چیست؟

دیه، نمایان‏گر بها و ارزش انسان نیست، چون ارزش انسان بسیار بالا است و قابل مبادله مالى نبوده و با معیارهای مالی نمی‌توان سنجید.
دیه مربوط به جبران خسارت جانى با توجه به بعد اقتصادى آن است. توضیح این که انسان‏ها ابعادى دارند، از جمله:
1- بُعد انسانى و الهى: همه (چه زن و چه مرد) از روح ملکوتى الهی بهره‏مندند و از این جهت بین زن و مرد هیچ تفاوتى نیست. زن به همان درجه و مرتبه از کمال انسانی می تواند دست یابد که مردان می‌توانند دست یابند . هیچ یک از قوانین و احکام اسلامی در این جهت بین زن و مرد تفاوتی قرار نداده است.
2- بعد علمى و دانش‏ طلبى: خداوند در هر دو ابزار شناخت قرار داده است و هر دو مى ‏توانند به معارف عالى دست پیدا کنند. در این بعد نیز بین زن و مرد تفاوتى نیست.
3- بعد جسمانى و مادى: در این بعد بین زن و مرد تفاوت هست. این تفاوت باعث مى‏شود که هر یک از دو جنس (مذکر و مونث) به مقتضاى شرایط وجودى خویش مسئوولیت هایى را پذیرا باشند. اسلام با توجه به همین امر مسئوولیت‏هاى اقتصادى خانواده را بر دوش مرد خانواده قرار داده و بر آنها تکلیف نموده است نه بر زنان و زنان نیز هیچ گاه نمی‌گویند که چرا این مسئولیت بر ما تکلیف نشده است.
مرد از توانمندى جسمى و روحى ویژه‏اى برخوردار است، بر خلاف زن که جنبه عاطفه و احساس او غلبه دارد. بر این اساس وظائف سخت‏ترى بر عهده مردان گذاشته شده است، از قبیل کار و تلاش براى تأمین غذا و پوشاک و مسکن و سائر لوازم زندگىِ و ایجاد امنیت و نگهدارى خانه و خانواه و دفاع از آنان در برابر تهاجم بیگانگان و حفظ و نگهدارى جامعه و اداره اجتماع و حفظ و ایجاد امنیت اجتماعى، که همه وظائف سختى است که بر اساس توانایى‏هاى مرد بر دوش او سنگینى مى‏کند. زن نیز بر اساس توانایى وجودى خود وظايف متناسب دارد.
واقعیت این است که مردان در اقتصاد خانواده (با توجه به مسئولیت‌های تعیین شده در اسلام بر آن‌ها) بیشتر نقش دارند، از این رو با فوت آنان ضربه اقتصادى بیشترى به خانواده وارد مى‏گردد.
بنابر این زن و مرد از جهت توان جسمى متفاوتند که این فرق موجب تفاوت در نقش آن دو در امور اقتصادى مى‏شودو بر طبق آن مسئولیت هائی بر عهده آنها گذاشته و تکلیف می‌شوند؛ پس تفاوت‏ها بر اساس تناسب است، نه نقص و کمال.

همان گونه که قرار دادن مسؤولیت‏هاى اقتصادى همانند نفقه، مهریه و دیه عاقله که در اسلام بر دوش مردان قرار داده شده است، طبعاً از دست رفتن مرد خانواده، ضربه اقتصادى به افراد خانواده (زن و فرزندان) وارد مى‏ شود.


همان گونه که قرار دادن مسؤولیت‏هاى اقتصادى همانند نفقه، مهریه و دیه عاقله که در اسلام بر دوش مردان قرار داده شده است، طبعاً از دست رفتن مرد خانواده، ضربه اقتصادى به افراد خانواده (زن و فرزندان) وارد مى ‏شود.

نتیجه:

شریعت اسلام براى جبران این ضربه و کاهش آن، مسئله دو برابر بودن دیه مردان را مطرح کرده است.
اگر با دقت در این حکم شرعى نگاه کنیم، متوجه مى‏شویم که در این جا، اسلام مراعات حال زنان خانواده را نموده است؛ زیرا دو برابر بودن دیه مرد به این معنا است که مبلغ دو برابرى نصیب دیگر افراد خانواده (زن و فرزندان) شود.
  نصف بودن دیه زن به این معنا خواهد بود که در صورت قصاص باید نصف دیه پرداخت شود تا زن و فرزندان مرد (که مورد قصاص قرار خواهد گرفت) از این درآمد بتوانند زندگى کنند؛ بنابراین از هر طرف نگاه کنیم، در این مسئله مراعات حال زن و فرزندان خانواده شده است، و اصولاً در برخی موارد مرد و زنى که دیه آن‏ها طرح مى‏شود، وجود ندارند تا از آن بهره‏‌مند شوند؛ بنابراین مسئله دیه در قانون اسلامى، هماهنگ با شرایط مردان و زنان و مسئولیت‏‌هاى آن‏‌ها در خانواده تنظیم شده و کاملاً حکیمانه است.
 

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث