لزوم شناخت امام زمان (قسمت چهارم)

لزوم شناخت امام زمان (قسمت چهارم)

۰۵ خرداد ۱۳۹۴ 0

 

مناظرۀ هشام بن حکم

يونس بن يعقوب مى‌گويد: چند روز قبل از موسم حج بود امام صادق عليه السلام در كنار مسجد الحرام، خيمه‌اى زده بود. شخصى از شام آمد و داخل خيمۀ حضرت شد و گفت: من شخص فقيه و متكلمى هستم و از شام آمدم تا با اصحاب تو مناظره كنم. با اينكه عدّه‌اى از اصحاب امام از قبيل حمران بن اعين و هشام بن سالم و قيس، در خيمه حاضر بودند، هشام بن حكم كه جوانى بيش نبود، از راه رسيد. حضرت براى هشام جا باز كرد و فرمود: هشام با زبان و دل، يار و ناصر ما مى‌باشد، و به مرد شامى فرمود: با اين جوان صحبت كن. شامى به هشام گفت: پيرامون لزوم امام و حجت خدا بحث كن.

هشام پرسيد:

آيا خدا مصلحت بندگان را بهتر مى داند يا مردم؟ شامى گفت: خدا، هشام پرسيد: چه كسى اين مصالح عباد را از جانب خدا به مردم مى‌رساند؟ شامى گفت: رسول خدا صلى الله عليه و آله هشام پرسيد: بعد از رسول خدا چه كسى، شامى گفت: كتاب و سنت، هشام گفت: آيا كتاب و سنت امروزه براى رفع اختلافات كافى است؟ شامى گفت: بلى، هشام پرسيد: پس چرا بين ما و شما اختلاف هست به‌طورى كه تو براى دفاع از نظريات خودت از شام به اينجا آمدى؟ شامى ساكت شد.

امام صادق عليه السلام به شامى فرمود: (مٰالَكَ لاٰ تَتَكلَّم؟) چرا صحبت نمى‌كنى و ساكت شدى؟

شامى گفت: اگر بگويم: اختلاف نداريم كه دروغ است و اگر بگويم: كتاب و سنت اختلافات را بر طرف مى‌كند كه كلامى باطل و خلاف واقع است  و اگر بگويم اختلاف هست ولى همگى حق مى‌گوئيم، كتاب و سنت عبث و بيهوده خواهد شد.

ولى اجازه دهيد من اين سئوالات را از هشام بپرسم تا ببينم چه جوابى مى‌دهد امام صادق عليه السلام فرمود: از او سئوال كن كه شخص با اطلاعى است. شامى گفت: مصلحت مردم را خدا بهتر مى‌داند يا خود مردم؟ (عين سئوالات هشام را يك به يك به هشام برگرداند) تا رسيد به اينجا كه كلام و مصالح عباد را چه كسى به ما مى‌رساند؟ هشام فرمود: زمان رسول خدا يا اكنون؟ شامى گفت: در حال حاضر. هشام فرمود: (هٰذاَ الْقٰاعِدُ الّذيٖ تَشُدُّ اِليهِ الرِّحٰال) اين مرد كه اينجا نشسته و از اطراف و اكناف مى‌آيند و سؤالات خود را مطرح مى‌كنند و قانع مى‌شوند و شك و شبهه آنان مرتفع مى‌گردد. شامى گفت: از كجا بدانم كه ايشان همين گونه است كه تو مى‌گوئى؟ هشام گفت: هر چه مى‌خواهى از او بپرس تا حجّت بر تو تمام گردد، شامى متوجه امام شد و با حضرت صحبت كرد و امام عليه السلام از سفر او و اتفاقاتى كه در راه افتاده بود خبر داد و تماماً مورد تصديق شامى قرار گرفت و در خاتمه شامى مستبصر شد و شهادت به امامت و حقانيت حضرت داد. ١

اين مناظرۀ مستدلّ كاملاً روشن مى‌سازد كه خلقت بشر منهاى حجت خدا يك كار عبث و بيهوده‌اى خواهد بود و نتيجه خلقت جهان كه براى وصول انسان به كمالات علمى و عملى است عبث خواهد شد. آرى عقل براساس حكمت الهى و نظام جهان خلقت حكم مى‌كند بر ضرورت وجود يك انسان كامل تا كاروان بشريت را به سر منزل مقصود راهنمائى نمايد.


پی نوشت:
١) . اصول كافى ج١، ص ١٧٢

منبع: دوازده گفتار درباره دوازدهمین حجت خدا حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف , حسین اوسطی، ص29

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث