شعر گریه (درباره امام سجاد علیه السلام)
۲۷ آبان ۱۳۹۴ 0بین نماز، وقت دعا گریه می کنی
با هر بهانه، در همه جا گریه می کنی
در التهاب آه خودت آب می شوی
می سوزی و بدون صدا گریه می کنی
هر چند زهر قلب تو را پاره پاره کرد
اما به یاد کرب و بلا گریه می کنی
اصلاً خود تو کرب و بلای مجسمی
وقتی برای خون خدا گریه می کنی
آب خوش از گلوی تو پایی نمی رود
با ناله های واعطشا گریه می کنی
با یاد روزهای اسارت چه می کشی؟
هر شب بدون چون و چرا گریه می کنی؟
با یاد زلف خونی سرهای نی سوار
هر صبح با نسیم صبا گریه می کنی
هم پاری نیزه ها همه جا گریه کرده ای
هم با تمام مرثیه ها گریه می کنی
دیگر بس است چشم ترت درد می کند
از بس که غرق اشک عزا گریه می کنی
شاعر: یوسف رحیمی
منبع: غزل مرثیه (گزیده غزلهای عاشورایی)، گردآورنده: علی اکبر لطیفیان، تهران: آرام دل،1387،ص74.