پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج3، ص: 502-499
درجات بهشتى:
در بخش پايانى اين خطبه، امام(عليه السلام) به دنبال اشاره هاى بيم دهنده اى که در بخش سابق بود، سخن از نعمت هاى روح پرور بهشت و عنايات پايدار پروردگار نسبت به بهشتيان مى کند، تا انذار را با بشارت بياميزد و اسباب خوف و رجا را در کنار هم قرار دهد، تا در نتيجه، انگيزه هاى حرکت به سوى کمالات و سير الى اللّه از هر نظر کامل گردد. مى فرمايد: «در آنجا درجاتى است که يکى از ديگرى برتر و منزل گاه هايى است که با هم متفاوت است» (دَرَجَاتٌ مُتَفَاضِلاَتٌ، وَ مَنَازِلُ مُتَفَاوِتَاتٌ).
اين سخن را بدان جهت مى فرمايد که هر انسانى در هر درجه اى از کمال باشد به آن بسنده نکند و پيوسته به سوى کمالى بالاتر و مقاماتى والاتر حرکت کند; بر علم و عمل بيافزايد و در خودسازى و تهذيب نفس، پيش برود. بديهى است هر قدر ايمان و عمل و معرفت و اخلاق کامل تر باشد، به همان اندازه، سهم انسان از مواهب معنوى و مادّى الهى در آن سرا، بيشتر است.
در قرآن مجيد نيز به اين درجات (پله هايى که به سوى کمالات بالا مى رود) بارها اشاره شده است; مى فرمايد: «وَ لِکُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا; براى هر يک از آنها درجاتى است، به خاطر اعمالى که انجام داده اند»(1).
در جاى ديگر مى فرمايد: «نَرْفَعُ دَرَجَات مَنْ نَشَاءُ; درجات هرکس را بخواهيم (و شايسته بدانيم) بالا مى بريم»(2).
در آيات ديگر قرآن، شرح اين درجات آمده است، مانند: «اَلسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ* فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ; پيشگامان پيشگام، مقرّبان درگاه الهى هستند، در باغهاى پرنعمت بهشت جاى دارند».(3)
«وَ أَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ; و اصحاب يمين (خجستگان) چه اصحاب يمين (و خجستگانى) هستند»(4).
در پايان سوره «واقعه» نيز بار ديگر به اين دو گروه ممتاز که يکى از ديگرى ممتازتر است اشاره کرده، مى فرمايد: «فَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ فَرَوْحٌ وَ رَيْحَانٌ وَ جَنَّةُ نَعِيم* وَ أَمَّا إِنْ کَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ* فَسَلاَمٌ لَکَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ; امّا اگر او (کسى که در آستانه مرگ قرار دارد) از مقرّبان باشد در راحتى و گُل و بهشت پر نعمت است; و اگر از اصحاب يمين باشد (به او گفته مى شود) سلام بر تو از سوى دوستانت که آنها نيز از اصحاب يمينند»(5).
در ديگر آيات قرآن، جايگاه گروهى از مؤمنان صالح را «جَنّات عَدْن» و گروهى را «جَنّات مَأوى» و گروهى را «جَنّات فِرْدَوْس» و گروهى را «جَنّات نَعِيم» شمرده که هر کدام مى تواند اشاره اى به مقامات گوناگون بهشتيان باشد.(6)
در حديثى از پيامبراکرم(صلى الله عليه وآله) چنين مى خوانيم: «ألْجَنَّةُ مِئَةُ دَرَجَة مَا بَيْنَ کُلِّ دَرَجَتَيْنِ کَمَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الاَْرْضِ; الْفِرْدَوْسُ أَعْلاَهَا دَرَجَةً، مِنْهَا تَفْجُرُ أَنْهَارُ الْجَنَّةِ الاَْرْبَعَةِ، فَإِذَا سَأَلْتُمُوا اللّهَ، فَاسْأَلُوهُ الْفِرْدَوْسَ; بهشت، يکصد درجه است که مابين هر درجه اى با درجه ديگر، فاصله اى همچون فاصله ميان زمين و آسمان است و بالاترين درجات آن، فردوس است; آنجا نهرهاى چهارگانه بهشت سرچشمه مى گيرد، پس هنگامى که از خداوند تقاضا مى کنيد، فردوس را تقاضا کنيد!»(7)
در خبر ديگرى مى خوانيم: «إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ لَيَرَوْنَ أهْلَ عِلِّيِّينَ کَمَا يُرَى النَّجْمُ فِي أُفُقِ السَّمَاءِ; اهل بهشت ساکنان عليّين را همچون ستارگانى برفراز آسمان مى بينند»(8).
طبيعى است هنگامى که مؤمنان صالح در ايمان و عمل با هم متفاوت باشند، بايد مقامات بهشتى آنان نيز متفاوت باشد و شايد عدد «صد» که در حديث بالا آمد عدد تکثير باشد و تفاوت مقامات از نظر تعداد، بسيار بيش از اينها باشد و نيز ممکن است درجات اصلى يکصد درجه باشد که هر کدام از آنها نيز به درجات متعدّدى تقسيم شود; لذا قرآن مجيد مى فرمايد: «وَ مَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِناً قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولئِکَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى; و هر کس در حالى که با ايمان باشد و نزد او آيد، درجات عالى دارد»(9) (اشاره به اينکه درجات عالى نيز متفاوت است).
در حديث ديگرى از امام زين العابدين على بن الحسين(عليه السلام) آمده است که: «خداوند درجات بهشت را به اندازه آيات قرآن قرار داده است. کسانى که قرآن مى خوانند به آنها گفته مى شود: بخوانيد و بالا رويد(10).»
امام(عليه السلام) در ادامه سخن، چهار وصف براى بهشت و درجات آن بيان فرموده که هر کدام از ديگرى جالب تر است. نخست مى فرمايد: «نعمت هاى بهشتى جاويدان است و هرگز قطع نمى شود.» (لاَيَنْقَطِعُ نَعِيمُهَا)
نه همچون نعمت هاى دنيا که گاه آفت مى پذيرد و کم و زياد، يا نابود مى شود; همان گونه که در آيه 35 سوره «رعد» آمده: «اُکُلُهَا دَائِمٌ وَ ظِلُّهَا».
در وصف دوم مى فرمايد: «ساکنانش از آن کوچ نمى کنند.» (وَلاَيَـْظعَنُ(11) مُقِيمُهَا).
يعنى هم نعمت هايش جاويدان است و هم سکونت ساکنانش.
در توصيف سوم اشاره به عدم ظهور عوارض پيرى با گذشت زمان کرده، مى فرمايد: «و ساکنانش پير نمى شوند.» (وَ لاَيَهْرَمُ خَالِدُهَا).
در توصيف چهارم اشاره به عدم شدايد و سختى ها شده است، مى افزايد: «و آنان که در آن جاى دارند، گرفتار شدائد نمى گردند.» (وَ لاَيَبْأَسُ(12) سَاکِنُهَا).
در مجموع محيطى است مملوّ از نور و برکت، و خالى از هرگونه مشکلات و نکبت.
***
پی نوشت:
1. سوره انعام، آيه 132.
2. سوره انعام، آيه 83.
3. سوره واقعه، آيات 10-12.
4. همان سوره، آيه 27.
5. همان سوره، آيات 88-91.
6. براى آگاهى بيشتر به «پيام قرآن»، جلد ششم، صفحه 345 تحت عنوان «مقامات بهشتى» مراجعه شود.
7. بحار الانوار، جلد 8، صفحه 89.
8. منهاج البراعة، جلد 6، صفحه 119.
9. سوره طه، آيه 75.
10. بحارالانوار، جلد 8، صفحه 133.
11. «يَظْعَنُ» از ماده «ظَعن» (بر وزن طعن) به معناى کوچ کردن است.
12. «يَبْأس» از مادّه «بَأْس» به معناى فقر و شدّت نياز است.