کلیپ تصویری: داستان روز مباهله
۰۱ مهر ۱۳۹۵ 0 صوتی و تصویریشرح مختصر واقعه مباهله
مباهله پيامبر با مسيحيان نجران، در روز بيست وچهارم ذي الحجّه سال دهم هجري اتفاق افتاد. پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم طي نامه اي ساکنان مسيحي نجران را به آيين اسلام دعوت کرد. مردم نجران که حاضر به پذيرفتن اسلام نبودند نمايندگان خود را به مدينه فرستادند و پيامبر آنان را به امر خدا به مباهله دعوت کرد. وقتي هيئت نمايندگان نجران، وارستگي پيامبر را مشاهده کردند، از مباهله خودداري کردند. ايشان خواستند تا پيامبر اجازه دهد تحت حکومت اسلامي در آيين خود باقي بمانند.
موقعيت جغرافيايي
بخش با صفاي نجران، با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزي حجاز و يمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام اين نقطه، تنها نقطه مسيحي نشين حجاز بود که مردم آن به عللي از بت پرستي دست کشيده و به آيين مسيح عليه السلام گرويده بودند.
دعوت به اسلام
پيامبر اکرم، حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله وسلم براي گزاردن رسالت خويش و ابلاغ پيام الهي، به بسياري از ممالک و کشورها نامه نوشت يا نماينده فرستاد تا نداي حق پرستي و يکتاپرستي را به گوش جهانيان برساند. هم چنين نامه اي به اسقف نجران، «ابوحارثه»، نوشت و طي آن نامه ساکنان نجران را به آيين اسلام دعوت فرمود.
نامه حضرت محمد صلي الله عليه و آله وسلم به اسقف نجران
مشروح نامه پيامبر به اسقف نجران چنين بود: «به نام خداي ابراهيم و اسحاق و يعقوب. [اين نامه ايست] از محمد، پيامبر خدا، به اسقف نجران. خداي ابراهيم و اسحاق و يعقوب را ستايش مي کنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا فرا مي خوانم. شما را دعوت مي کنم که از ولايت بندگان خدا خارج شويد و در ولايت خداوند درآييد و اگر دعوت مرا نپذيرفتيد بايد به حکومت اسلامي ماليات (جزيه) بپردازيد [تا در برابر اين مبلغ، از جان و مال شما دفاع کند] و در غير اين صورت به شما اعلام خطر مي شود».
عکس العمل نجراني ها
نمايندگان پيامبر که حامل نامه دعوت به اسلام از جانب پيامبر بودند، وارد نجران شدند و نامه را به اسقف نجران دادند. او نيز شورايي تشکيل داد و با آنان به مشورت پرداخت. يکي از آنان که به عقل و درايت مشهور بود گفت: «ما بارها از پيشوايان خود شنيده ايم که روزي منصب نبوت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعيل انتقال خواهد يافت و هيچ بعيد نيست که محمد ـ که از اولاد اسماعيل است ـ همان پيامبر موعود باشد». بنابراين شورا نظر داد که گروهي به عنوان هيئت نمايندگان نجران به مدينه بروند تا از نزديک با محمد صلي الله عليه و آله وسلم تماس گرفته، دلايل نبوت او را بررسي کنند.
گفتگوي پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم با هيئت نجراني
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله وسلم در مذاکره اي که با هيئت نجراني در مدينه به انجام رسانيد آنان را به پرستش خداي واحد دعوت کرد. امّا آنان بر ادعاي خود اصرار داشتند و دليل الوهيت مسيح را، تولد عيسي عليه السلام بدون واسطه پدر مي دانستند. در اين هنگام فرشته وحي نازل شد و اين سخن خدا را بر قلب پيامبر جاري ساخت: «به درستي که مَثَل عيسي نزد خداوند مانند آدم است که خدا او را از خاک آفريد». در اين آيه، خداوند، با بيان شباهت تولد حضرت عيسي عليه السلام و حضرت آدم عليه السلام ، يادآوري مي کند که آدم را با قدرت بي پايان خود، بدون اين که داراي پدر و مادري باشد، از خاک آفريد و اگر نداشتن پدر گواه اين باشد که مسيح فرزند خداست، پس حضرت آدم براي اين منصب شايسته تر است؛ زيرا او نه پدر داشت و نه مادر. اما با وجود گفتن اين دليل، آنان قانع نشدند و خداوند به پيامبر خود، دستور مباهله داد تا حقيقت آشکار و دروغ گو رسوا شود.
مباهله، آخرين حربه
خداوند پيش از نازل کردن آيه مباهله، در آياتي چند به چگونگي تولد عيسي عليه السلام مي پردازد و مسيحيان را با منطق عقل و استدلال روبرو مي کند و از آنان مي خواهد که عاقلانه به موضوع بنگرند. بنابراين پيامبر، در ابتدا سعي کرد با دلايل روشن و قاطع آنان را آگاه کند، اما چون استدلال موجب تنبّه آنان نشد و با لجاجت و ستيز آنان مواجه گشت، به امر الهي به مباهله پرداخت. خداوند در آيه 61 سوره آل عمران مي فرمايد: «هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.».
ديدگاه بزرگان نجران درباره مباهله
در روايات اسلامي آمده است که چون موضوع مباهله مطرح شد، نمايندگان مسيحي نجران از پيامبر مهلت خواستند تا در اين کار بينديشند و با بزرگان خود به شور بپردازند. نتيجه مشاوره آنان که از ملاحظه اي روان شناسانه سرچشمه مي گرفت اين بود که به افراد خود دستور دادند اگر مشاهده کرديد محمد با سر و صدا و جمعيت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنيد و نترسيد؛ زيرا در آن صورت حقيقتي در کار او نيست که متوسل به جاروجنجال شده است و اگر با نفرات بسيار محدودي از نزديکان و فرزندان خردسالش به ميعادگاه آمد، بدانيد که او پيامبر خداست و از مباهله با او بپرهيزيد که خطرناک است.
در ميعادگاه چه گذشت؟
طبق توافق قبلي، پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و نمايندگان نجران براي مباهله به محل قرار رفتند. ناگاه نمايندگان نجران ديدند که پيامبر فرزندش حسين عليه السلام را در آغوش دارد، دست حسن عليه السلام را در دست گرفته و علي و زهرا عليهماالسلام همراه اويند و به آنها سفارش مي کند هرگاه من دعا کردم شما آمين بگوييد. مسيحيان، هنگامي که اين صحنه را مشاهد کردند، سخت به وحشت افتادند و از اين که پيامبر، عزيزترين و نزديک ترين کسانِ خود را به ميدان مباهله آورده بود، دريافتند که او نسبت به ادعاي خود ايمان راسخ دارد؛ زيرا در غير اين صورت، عزيزان خود را در معرض خطر آسماني و الهي قرار نمي داد. بنابراين از اقدام به مباهله خودداري کردند و حاضر به مصالحه شدند.
سخنان ابوحارثه درباره مصالحه
هنگامي که هيئت نجراني پيامبر را در اجراي مباهله مصمّم ديدند، سخت به وحشت افتادند. ابوحارثه که بزرگ ترين و داناترين آنان و اسقف اعظم نجران بود گفت: «اگر محمد بر حق نمي بود چنين بر مباهله جرئت نمي کرد. اگر با ما مباهله کند، پيش از آن که سال بر ما بگذرد يک نصراني بر روي زمين باقي نخواهد ماند». و به روايت ديگر گفت: «من چهره هايي را مي بينم که اگر از خدا درخواست کنند که کوه ها را از جاي خود بکند، هر آينه خواهد کَند. پس مباهله نکنيد که در آن صورت هلاک مي شويد و يک نصراني بر روي زمين نخواهد ماند».
سرانجام مباهله
ابوحارثه، بزرگ گروه، به خدمت حضرت آمد و گفت: «اي ابوالقاسم، از مباهله با ما درگذر و با ما مصالحه کن بر چيزي که قدرت بر اداي آن داشته باشيم». پس حضرت با ايشان مصالحه نمود که هرسال دوهزار حُلّه بدهند که قيمت هر حلّه چهل درهم باشد و بر آنان که اگر جنگي روي دهد، سي زره و سي نيزه و سي اسب به عاريه بدهند.
مباهله، اثبات صدق دعوت پيامبر
مباهله پيامبر با نصرانيان نجران، از دو جنبه نشان درستي و صداقت اوست. اوّلاً، محض پيشنهاد مباهله از جانب پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله وسلم خود گواه اين مدعاست؛ زيرا تا کسي به صداقت و حقانيّت خود ايمان راسخ نداشته باشد پا در اين ره نمي نهد. نتيجه مباهله، بسيار سخت و هولناک است و چه بسا به از بين رفتن و نابودي دروغ گو بينجامد. از طرف ديگر، پيامبر کساني را با خود به ميدان مباهله آورد که عزيزترين افراد و جگرگوشه هاي او بودند. اين خود، نشان عمق ايمان و اعتقاد پيامبر به درستي دعوتش مي باشد که با جرأت تمام، نه تنها خود، بلکه خانواده اش را در معرض خطر قرار مي دهد.
مباهله، سند عظمت اهل بيت علیهم السلام
مفسران و محدثان شيعه و اهل تسنّن تصريح کرده اند که آيه مباهله در حق اهل بيت پيامبر نازل شده است و پيامبر تنها کساني را که همراه خود به ميعادگاه برد فرزندانش حسن و حسين و دخترش فاطمه و دامادش علي عليهم السلام بودند. بنابراين منظور از «اَبْنائَنا» در آيه منحصرا حسن و حسين عليهماالسلام هستند، همان طور که منظور از «نِساءَنا» فاطمه عليهاالسلام و منظور از «اَنْفُسَنا» تنها علي عليه السلام بوده است. اين آيه هم چنين به اين نکته لطيف اشاره دارد که علي عليه السلام در منزلت جان و نفس پيامبر است.
دو روايت در شأن اهل بيت
در کتاب عيون اخبار الرّضا درباره مجلس بحثي که مأمون در دربار خود تشکيل داده بود، چنين آمده است: امام علي بن موسي الرضا عليه السلام فرمودند: «خداوند پاکان بندگان خود را در آيه مباهله مشخص ساخته است و به دنبال نزول اين آيه، پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم ، علي و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را با خود به مباهله برد. اين مزيّتي است که هيچ کس در آن بر اهل بيت پيشي نگرفته و فضيلتي است که هيچ انساني به آن نرسيده و شرفي است که قبل از آن، هيچ کس از آن برخوردار نبوده است».
در کتاب غاية المرام به نقل از صحيح مسلم آمده است: روزي معاويه به سعد بن ابي وقاص گفت: چرا ابوتراب را دشنام نمي گويي؟ گفت: از آن وقت که به ياد سه چيز افتادم که پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم درباره علي فرمود، از اين کار صرف نظر کردم. يکي آن بود که وقتي آيه مباهله نازل شد پيغمبر تنها از فاطمه و حسن و حسين و علي دعوت کرد و سپس فرمود: «اللهم هؤلاء اهلي؛ خدايا، اينها خاصّان منند»...
نزول آيه تطهير در روز مباهله
روزي که پيامبر خدا صلي الله عليه و آله وسلم قصد مباهله کرد، قبل از آن عبا بر دوش مبارک انداخت و حضرت اميرالمؤمنين و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را در زير عباي مبارک جمع کرد و گفت: «پروردگارا، هر پيغمبري را اهل بيتي بوده است که مخصوص ترينِ خلق به او بوده اند. خداوندا، اينها اهل بيت منند. پس شک و گناه را از ايشان برطرف کن و ايشان را پاکِ پاک کن.» در اين هنگام جبرئيل نازل شد و آيه تطهير را در شأن ايشان فرود آورد: همانا خداوند اراده فرمود از شما اهل بيت پليدي را برطرف فرمايد و شما را پاکِ پاک کند.