وقایع روز پنجم محرم
۱۵ مهر ۱۳۹۵ 0 فرهنگ و اجتماع۱- عبور حضرت موسى از دريا
موسىعليهالسلام از طرف خداوند متعال مأمور شد بنى اسرائيل را با خود برداشته و به سوى فلسطين رود تا از ظلم و تعدى فرعونيان نجات يابند.موسى با بنى اسرائيل از مصر خارج شده كنار دريا رسيدند بنى اسرائيل بهانه شروع كرده كه ما در مصر مزرعه و زمين و خانه داشتيم حالا بيچاره شديم موسى فرمود مطمئن باشيد خدا ما را به حال خود نمى گذارد و وسيله نجات عنايت فرمايد به فرعون خبر دادند كه موسى با بنى اسرائيل از مصر خارج شده،
فرعون دستور بسيج لشكر داد و به عنوان اينكه بنى اسرائيل از بندگان ما بوده و فرار كرده اند دستگير نموده و دوباره به بندگى خود درآوريم با لشكر خود فرعون به تعقيب آنها از مصر خارج شده، شماره بنى اسرائيل را بعضى ششصد هزار نوشته اما لشكر فرعون خيلى بيشتر از اينها بود.
فرعون و لشكرش به بنى اسرائيل نزديك مى شدند هنگام صبح بود كه بنى اسرائيل به عقب نگريستند لكشر بى حساب فرعون را ديدند و رعب و وحشتى دل آنها را فرا گرفت و از موسى چاره خواستند موسى با دلى آرام فرمود پروردگارم با من است و مرا هدايت خواهد كرد تا اينكه لشكر فرعون نزديك شد و يوشع جلو رفت گفت اى موسى دستور چيست؟ گفت از دريا بايد عبور كرد.
خطاب رسيد موسى عصاى خود را به دريا زن تا راهى نمايان گردد، موسى عصاى خود را به دريا زد دريا شكافت و قعر دريا نمودار شد باد و آفتاب قعر دريا را خشكانيدند چون بنى اسرائيل دوازده تيره بودند دوازده شكاف از دريا پديدار شد و آنها عبور كردند.
و فرعون وقتى رسيد كه آخرين فرد بنى اسرائيل از دريا خارج مى شدند كه فرعون و لشكرش وارد شد، فرمان خدائى به امواج دريا صادر گرديد تا فرعون و لشكرش را دربرگيرد لشكر تماما هلاك شدند فرعون خود را در آستانه مرگ ديد گفت به خداى موسى ايمان آوردم جبرئيل امين مشتى خاك بر دهان او زد و گفت با آن همه فسادها و كارهاى بد اين وقت توبه فائده اى ندارد.
۲- شبث بن ربعی کوفی
يكى از دعوت كنندگان حضرت امام حسينعليهالسلام بود كه ابن زياد به نزد خود خواست او نخست خود را به بيمارى زد ولى شب به پيش او رفت و جايزه گرفت و با چهار هزار نفر به كربلا رهسپار شد و روز پنجم محرم به كربلا رسيدند ۶۱ قمرى.
اين مرد شخصى منافق و خبيث بود زيرا اول از اصحاب حضرت علىعليهالسلام بود بعد از خوارج شد سپس توبه كرد بعد براى كشتن امام حسين به كربلا آمد و بعد از وقعه كربلا با جناب مختار به طلب خون امام حسين قيام نمود سپس در قتل مختار حضور پيدا كرد و در حدود سال ۸۰ در كوفه درگذشت.
در خبث اين مرد بى دين كافيست كه صاحب يكى از مساجدى است كه در كوفه بعد از قتل امام حسينعليهالسلام جهت سرور و خوشحالى از كشته شدن امام آنها را تجديد بنا نمودند آن مساجد عبارتند از مسجد اشعث بن قيس - مسجد جرير بن عبدالله بَجَلى - مسجد سماك بن مخرمه - مسجد شبث بن ربعى (تاريخ كوفه ص ۴۶).
اين مرد ناموفق همان بود كه امام روز عاشورا به او خطاب فرمود:
اى شبث بن ربعى و اى حجّاربن اَبْجر و اى قيس بن اشعث و اى زيد بن حارث مگر شما نبوديد كه براى من نامه نوشتيد كه ميوه هاى اشجار ما رسيده و بوستانهاى ما سبز گشته از براى يارى كردنت لشكرها آراسته ايم.
اين وقت قيس بن اشعث گفت ما نمى دانيم چه مى گوئى لكن حكم يزيد و ابن زياد را بپذير، حضرت فرمود لا واللّه هرگز دست ذلت به دست شما ندهم و از شما هم نگريزم.