وقایع روز بیست و هشتم ذی الحجه
۰۹ آذر ۱۳۹۵ 0 فرهنگ و اجتماع۱- واقعه عظيمه حرّه سال در سال ۶۳ قمری
بعد از واقعه كربلا جمعى از اهل مدينه از جمله عبداللّه بن حنظله به شام رفتند و فجايع اعمال يزيد را با چشم ديدند و به مدينه برگشتند . اهل مدينه را از اعمال پليد يزيد مطّلع ساختند مردم مدينه حاكمى كه از طرف يزيد گماشته شده بود (به نام عثمان بن محمد بن ابى سفيان) با مروان و ساير امويين از مدينه بيرون كردند و شتم و سبّ و لعن يزيد را آشكار نمودند و با عبدالله بن حنظله بيعت كردند . يزيد پس از اطلاع مسلم بن عقبه ملعون را با لشكرى بسيار از شام به جانب مدينه فرستاد مسلم با لشكر به سنگستان مدينه كه معروف به حرّه است و بر مسافت يك ميل از مسجد پيغمبر فاصله داشت رسيدند واهل مدينه به دفع آنها بيرون آمدند و جنگ بزرگى واقع شد .مروان مسلم را راهنمائى و تحريك مى كرد تا بسيارى از اهل مدينه كشته شدند و عده اى به روضه مطهره پيغمبر پناهنده گشتند . لكن لشكر مسلم به مدينه ريختند و با اسبهاى خود داخل روضه منوره شدند و در مسجد رسول خدا اسب هاى خود را جولان مى دادند . پيوسته از مردم مى كشتند تا روضه و مسجد پر از خون شد و اسبها در آنجا روث و بول مى كردند . بالاخره نوشته اند که : هفتصد نفر از بزرگان قريش و انصار و مهاجر كشته شدند و از ساير مردم ده هزار تن.
مسعودى مى نويسد که : پس از آن دست تعدى بر اعراض و اموال مردم گشودند و تا سه روز بر لشكر خويش مباح داشت.
ابن جوزى در تذكره ص ۱۶۳ مى نويسد که : ولدت الف امرئة بعد الحرّة من غير زوج بعد از قضيه حرّه هزار زن بدون شوهر زائيدند، امام سجّاد پناه به قبر پيغمبر برد و دعا خواند سپس به نزد مسلم بن عقبه رفت . آن ملعون قبلا بر آن جناب و آباء كرامش ناسزا مى گفت ولى وقتى امام وارد مجلس او شد و نگاه آن ملعون به امام مظلوم افتاد چندان رعب و ترس از آن حضرت در دل او جا كرد كه لرزه بر اندامش افتاد و حضرت را اكرام كرد و در پهلوى خويش جاى داد و در كمال خضوع عرض كرد : هر چه حاجت بخواهيد قبولست پس هر كه را حضرت شفاعت كرد مسلم عفو نمود و مكرّما آن جناب از نزد آن ملعون بيرون آمد.
در تاريخى آمده است كه : يزيد سفارش كرده بود حضرت سجاد را تحليل و تكريم كند . زيرا با مردم موافقت نكرده و او را به خلافت دعوت كرده اند قبول نفرموده چون اصرار نموده اند از مدينه خارج شده و به يكى از ضياع خود رفته مشغول عبادت مى باشد . لذا مسلم نيز به حضرت صدمه وارد نساخت .
بيرجندى مرحوم در ص ۲۴۶ نوشته است که : امام سجاد تمام زنان بنى هاشم را در خانه خود جاى داد و خود بر باب آن نشست . كسى نتوانست برخانه وارد شود وامام عليهالسلام زيور آنها را گرفت و به اهل شام داد تا داخل خانه نشوند.
مسلم بن عقبه يكى از سرلشگران يزيد بن معاويه بود و مردى كهن سال و مريض و در واقعه حرّه سر لشكر يزيد بود . چندان قتل و غارت در مدينه به پا داشت كه به مُجرِم و مُسرِف ملقب گشت.
۲- وفات حاجى ملاهادى سبزوارى در سال ۱۲۸۹ قمری
فيلسوف بنام حكيم متبحر عالمى عامل مرحوم سبزوارى در قرن سيزدهم هجرى مي زيست . اين دانشمند بزرگ در استكشاف اسرار و دقائق فسلفه بى نظير بود و در سال ۱۲۱۲ ق متولد شد با اينكه پدرش از تجّار و ملّاكين سبزوار بود ولى خودش به تحصيل علم و ادب رغبت نمود و تنها راه معاش اين مرحوم منحصر به يك جفت گاو و يك باغچه كه اول حقوق واجبه آن را پرداخت مى كرد و ثلث باقى را تدريجا به فقراء مى داد.
در ايام عيد غدير به هر يك از فقراى سادات يك قران و به غير سيّد نيم قران مى داد و تحف و هدايا قبول نمى كرد و در تمام عمر خود با كمال زهد و تقوى و صدق و صفا و بى آلايشى و نهايت عزّت نفس مى گذرانيد.
ناصر الدين شاه به سبزوار رفت و بزرگان به ديدن او آمدند مگر ملاهادى سبزوارى . زيرا او شاه و وزير را نمى شناخت ولى ناصر الدين شاه گفت : او شاه را نمى شناسد ولى شاه او را مى شناسد به خانه سبزوارى رفت و در روى حصير نشست.
مرحوم با اينكه قدوه متبحرين در حكمت و كلام بود ولى در فنون شعر نيز مهارت داشت و به اسرار تخلّص مى كرد . مرحوم نزديك به بيست و سه كتاب تاءليف دارد از جمله: شرح منظومه - الجبر و الاختيار - محاكمات - حاشيه اسفار ملاصدرا و غيرها.
در سال ۱۲۸۹ در سبزوار وفات نمود و در آنجا به خاك سپرده شد و ۷۸ سال عمر بابركتش بود . مرحوم ملا كاظم سبزوارى از شاگردان معظم له در تاريخ وفات استادش سروده:
اسرار چو از جهان بدر شد از فرش به عرش ناله برشد
تاريخ وفاتش ار بپرسند گويم كه نمرد زنده تر شد