شرح زیارت امین الله؛ « مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِيَائِكَ »؛ معنا  و مراتب سنت

شرح زیارت امین الله؛ « مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِيَائِكَ »؛ معنا و مراتب سنت

۲۰ دی ۱۳۹۵ 0 اهل بیت علیهم السلام

معنای سنت و تحلیل آن

سنت به معنای روش می باشد . لکن باید دقت کرد که روش در چه چیزی مقصود است و نیز باید توجه داشت که هر قوم و گروهی به لحاظ شرایط مکانی و زمانی در امورات دنیایی و روابط اجتماعی یک آداب و رسومی را برای خود مقرر می کنند که نوعاً ریشه های واقعی ندارند . 

ولی آن وقت روشهای عملی و اخلاقی واقعیت داشته و مطلوب است - برای انسان با هر خصوصیتی که باشد - که ریشه های فطری داشته باشند. البته این ریشه ها و تمایلات فطری در تمامی انسانها یکی است . مانند : میل به حقیقت یابی و زیبایی طلبی و خودخواهی و امثال آن و همچنین فراگیر بوده و تمامی ابعاد وجودی او اعم از فردی، اجتماعی، روحی و مادی را شامل می شود . به گونه ای که اهداف واقعی وجود او را دنبال کرده و محقق می گردانند و لذا جز در پرتو ادیان الهی دست نخورده، محقق نمی شود . زیرا این روشها در این ادیان از ناحیه کسی است که خالق و رب انسان است که هم می داند چگونه موجودی آفریده و هم می داند برای چه چیزی او را آفریده است و هم راه و روش دقیق رساندن او را به هدف واقعی می داند .

 از این جهت می فرماید:

فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخق الله ذلک الدین القیم ولکن اکثر الناس لایعلمون  : پس چهره دلت را به سوی دین پابرجا قرار بده . فطرت خدایی که مردم را بر آن خلق کرد و تغییر و تبدیلی برای خلقت او نیست . این است دین پابرجا و لکن اکثر مردم نمی دانند. (1)

همچنین در جای دیگر آن تمایل حقیقی انسان را بیان کرده و همان را دین قیم معرفی فرموده است  و آن عبودیت خداوند متعال است:

امر ان لاتعبدوا الا ایاه ذلک الدین القیم ولکن اکثر الناس لایعلمون : خداوند امر کرده است که جز او را نپرستید . این است دین پابرجا ولکن بیشتر مردم نمی دانند . (2)

شاید علت عدم آگاهی بیشتر مردم از این تمایلات حقیقی در وجودشان، همان سرگرمی به امور پیش روی خود و تمایلات حسی آنها باشد که موجب می شود قوای عقلی خود را به کار نبندند تا آن تمایلات درونی شکوفا شده و جهت پیدا کنند. زیرا تمایلات فطری مانند تمایلات غریزی و طبیعی در انسان، خود به خود شکوفا نمی شود و اگر انسان یکی از قوای مهم درونی خود را - عقل - که نقش اساسی در وجودش ایفا می کند به کار نگیرد آن واقعیات وجودش ظهور نمی کنند از این جهت یکی از دستورات اکید انبیاء به کار بستن عقل  است (3)  و کار آنها هدایت و شکوفایی آن می باشد .

همان طور که علی علیه السلام می فرماید:

و یثیروا دفائن العقول : انبیاء آمدند تا گنجینه های عقلها را بیرون بیاورند.(4) 

و آن وقتی این روشها نقش اساسی را در وجود انسان می گذارد که با بینشهایش نسبت به خود و جهان و مبدأ و معاد او پیوند حقیقی داشته باشد و این کار فقط از بیانات دین حق ساخته است که در نهایت کار هم آن فقط مفید خواهد بود و حقانیتش ظهور خواهد کرد که اگر انسان در مسیرش بوده بهره مند می شود.

قرآن کریم می فرماید:

یومئذ یوفیهم الله دینهم الحق و یعلمون ان الله هو الحق المبین  : روز قیامت خداوند جرای حق ایشان را به تمامه می دهد و می فهمند که خداوند حق آشکار بوده است .(5)

و بطلان غیر حق تعالی و غیر روش حق ظاهر می شود . آنگاه کسانی که در آن مسیر بوده اند به خسران آن می رسند .

قرآن کریم می فرماید:

و نزعنا من کل امة شهیدا فقلنا هاتوا برهانکم فعلموا ان الحق لله وضل عنهم ما کانوا یفترون : و از هر گروهی گواهی می گیریم و می گوییم : برهان خود را بیاورید . پس می فهمند که حق برای خداست و آنچه را که افتراء می بستند گم می شود.(6)

همچنین در جای دیگر می فرماید:

وضل عنهم ما کانوا تزعمون  : و آنچه را که گمان می کردید از شما گم می شود . (7) 

همچنین می فرماید:

و القوا الی الله یومئذ السلم وضل عنهم ما کانوا یفترون  : و در روز قیامت پیوند آشتی را به سوی خدا می افکنند و آنچه را که افترا می بستند از ایشان گم می شود.(8)

 چون انسان به لحاظ ساختمان وجودیش ناگزیر است که از روشهایی تبعیت کند تا زندگانیش سامان گرفته و تأثیر مطلوبی در وجودش بگذارد،

به ناچار با کمی دقت و رعایت انصاف حکم می کند آن روشی که با این ساختمان منطبق است و خاستگاه آن است یا به طور احتمال این گونه است، لازم است تبعیت شود و روشهای دیگر نادیده گرفته شود .

قرآن کریم در این زمینه می فرماید:

افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لایهدی الا ان یهدی فمالکم کیف تحکمون  : آیا کسی که به سوی حق هدایت می کند سزاوار تبعیت است یا کسی که هدایت نمی کند مگر اینکه هدایت شود؟ پس چیست شما را، چگونه حکم می کنید؟(9)

همچنین امام رضا علیه السلام  به آن زندیقی که نزد ایشان آمد فرمود:اگر سخن شما - انکار مبدأ و معاد و رسالت انبیاء - درست باشد که این چنین نیست، آیا ما با شمان مساوی نیستیم؟ و نماز و روزه و زکات و اقرار ما ضرری برای ما ندارد . آن شخص ساکت شد.امام فرمود: اگر سخن ما حق باشد که این چنین است  آیا شما هلاک نشدید و ما نجات نیافته ایم؟(10)

شبیه این سخن را امام صادق علیه السلام به ابن ابی العوجاء که یکی از زندیقهای زمانش بود فرموده(11) است.

مراتب روش اولیاء و کامل ترین آنها

پس از اینکه معلوم شد که بهترین روشها آن است که با فطرت انسان انطباق کامل داشته باشد و آن فقط روش انبیاء علیهم السلام می باشد

باید توجه داشت که ایشان یک سلسله معارف و روشهای عملی و اخلاقی مشترکی دارند و آن دعوت به توحید و توجه به معاد و سفارش بندگی و اطاعت پروردگار(12) و تبعیت از تقوی و اصول کلی اخلاقی است و یک سلسله روشهای عملی خاصی(13)  دارند که آن بستگی دارد به شرایط مکانی و زمانی خاص هر یک از ایشان و اگر دین جدید، دین قدیم را نسخ می کند آن احکام خاص را برداشته و احکام خاص دیگری را جایگزین آنها می کند و یا احکام آن را تکمیل می نماید - این مطلب بحث عمیقی دارد که مربوط به این بحث نمی شود - در عین حال ایمان به حقانیت تمامی آنها نسبت به زمانهای خودشان لازم است و کفر به بعضی از آنها مستلزم کفر به دیگران نیز می باشد.

قرآن کریم می فرماید:

آمن الرسول بما انزل الیه من ربه والمؤمنون کل آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله لانفرق بین احد من رسله و قالوا سمعنا و اطعنا غفرانک ربنا و الیک المصیر : رسول به آنچه که از طرف پروردگارش به سوی او نازل می شود ایمان دارد و تمامی مؤمنین به خدا و ملائکه و کتابها و رسولان الهی ایمان داشته - می گویند - بین هیچ یک از رسولانش فرق نمی گذاریم و می گویند : پروردگارا گوش دادیم و اطاعت کردیم مغفرتت را به سوی توست بازگشت .(14)

ودر مقا بل درباره کسانی به بعضی از ایشان کفر می ورزند می فرماید:

ان الذین یکفرون بالله و رسله و یریدون ان یفرقوا بین الله و رسله و یقولون نؤمن ببعض و نکفر ببعض و یریدون ان یتخذوا بین ذلک سبیلا اولئک هم الکافرون : همانا کسانی که به خدا و رسولانش کافر شدند و می خواهند بین خدا و رسولانش جدایی بیفکنند و می گویند : به بعضی ایمان داشته و به بعضی کافر هستیم و می خواهند بین آنها یک راهی را برای خود بگیرند، ایشان واقعاً کافر می باشند. (15)

لکن تسلیم در برابر تمامی آنها منافاتی با اعتقاد به فضیلت داشتن بعضی بر دیگران ندارد و نیز منافات ندارد که باید در هر زمانی التزام قلبی و عملی نسبت به یک دین خاص داشت.

قرآن کریم در این زمینه می فرماید:

تلک الرسل فضلنا بعضهم علی بعض  : این رسولان را بعضی بر بعضی دیگر تفضیل دادیم .(16)

بنابراین اساس دعوت ایشان پس از دعوت به اعتقادات توحیدی و انجام اعمال صالح، رسیدن به بندگی حقیقی خداوند متعال است  .به گونه ای که انسان در عالم موجود مستقلی را در تمامی شئون هستی جز خداوند متعال نبیند و زمام همه امور حتی وجود خود را به او بدهد که از این مقام، به مقام ولایت الهی و مقام خلوص و صلاح ذاتی تعبیر می شود و با این دیدگاه روش انسان در زندگی به طور کلی دگرگون شده و از عمقی برخوردار می شود که قبل از این آن را نداشته است و فقط یک سلسله راه و روشهای صالحی را انجام می داده است لکن با این دیدگاه خود را در تمامی این شئون هیچ کاره می بیند.

قرآن کریم با اینکه تمامی انبیاء را دارای مقام خلوص و صلوح - پاکی ذاتی - معرفی می کند(17) مع ا لوصف تقاضای ملحق شدن (18)  به صالحین را از خداوند متعال دارند و در میان متقاضیان خداوند فقط به حضرت ابراهیم علیه السلام(19) و عده ملحق شدن به ایشان را در آخرت داده است .

از اینجا معلوم می شود یک مقام اعلایی برای صلوح وجود دارد که ایشان تقاضای ملحق شدن به آن را می کرده اند.

قرآن کریم پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم  را از زبان مقدسش صاحب این مقام معرفی می کند . آنجا که ایشان خداوند متعال را ولی مطلق خود دانسته که او ولی صالحین است و این بیانگر آن است که ایشان به مقامی از ایمان و بندگی رسیده اند که زمام هستی و شئون هستی خود را به خداوند دیده و داده است :

ان ولی الله الذی نزل الکتاب و هو یتولی الصالحین  : همانا ولی من آن کسی است که کتاب را نازل کرد و او ولی صالحین است .(20)

 همچنین سنت و روش او  مطابق همین بینش و دیدگاه عمیق از هستی می باشد که دیگران را به آن دعوت می کند .

آنجا که می فرماید:

قل هذه سبیلی ادعو الی الله علی بصیرة انا و من اتبعنی و سبحان الله و ما انا من المشرکین  : بگو ای پیامبر! این است راه من که با بینایی دعوت می کنم به سوی خدا، خود و تابعینم را و خداوند منزه است و من از مشرکین نمی باشم . (21)

بنابراین هر چند روش تمام انبیاء علیهم السلام روش توحیدی است  . لکن روش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم  توجه به نهایت درجه توحید و بندگی و عمیق ترین مراحل آن که رسیدن به توحید ذاتی و مستقر شدن در آن است، می باشد .

 از این جهت او سید و اشرف انبیاست و دینش خاتم و اکمل ادیان الهی می باشد.

 در این فراز از خداوند متعال تقاضا می کنیم که ما را به سنت تمامی اولیاء و انبیایش به ویژه به سنت خاتم اولیاء یعنی پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله وسلم و اهل بیت گرامش علیهم السلام قرار داده و ثابت قدم نگه دارد - انشاء الله.

همچنین  امام علی علیه السلام  می فرماید:

واقتدوا بهدی نبیکم فانه افضل الهدی و استنوا بسنته فانها اهدی السنن : و اقتدا کنید به هدایت پیامبرتان  . زیرا آن برترین هدایتهاست و به سنت او در بیائید . زیرا آن هدایت کننده ترین سنتهاست .(22)

همچنین  در کلام دیگر می فرماید:

و الرد الی الرسول الاخذ بسنته الجامعة غیر المفرقة  : و برگشتن به طرف رسول، گرفتن سنت جامع اوست که جدایی نمی افکند - بین انسانها یا بین ابعاد وجود انسان -. (23) 

همچنین در سخن دیگر نموداری از این سنت را بیان می فرماید:

سیرته القصد و سنته الرشد و کلامه الفصل و حکمه العدل : روشش میانه و سنتش رشد دادن و کلامش جداکننده - بین حق و باطل - و حکمش عدل می باشد. (24)  

از این جهت رسول خدا صلی الله علیه و آله  وسلم فرمود:

سخنی جز با عمل قبول نمی شود و قول و عملی جز با نیت قبول نمی شود و سخن و عمل و نیتی جز با مطابقت داشتن با روش اولیاء دین قبول نمی شود(25).

در روایتی علی علیه السلام از آن حضرت نقل می کند که فرمودند:

بر شما باد بر سنت . پس عمل کمی که مطابق با سنت باشد بهتر است از عمل زیادی که با بدعت باشد - مطابق با رأی خود بدون اخذ از دین باشد به گونه ای که آن را از دین بداند .(26) 

 

پی نوشت :
 1- روم : 30.
2- یوسف : 40.
3- بقره : 242 و 73 و 44، هود: 51، یونس : 16، انبیاء: 67 و 10.
4- نهج البلاغه ، خطبه 1.
5- نور: 25.
6- قصص : 75. 
7- الانعام : 94.
8- نحل : 87.
9- یونس : 35. 
10- بحارالانوار، ج 3، ص 36، روایت 12.
11- همان ، روایت 18.
12- انبیاء: 25، شعراء: 180 179.
13- مائده : 48.
14- بقره : 285 و 136، آل عمران : 84، نساء: 152.
15- نساء: 151 - 150.
16- بقره : 253، اسراء: 55.
17- انبیاء: 86 و 75 و 72، انعام : 85، آل عمران : 46 و 39.
18- یوسف : 101، شعراء: 83، نمل : 19.
19- بقره : 130، نمل : 122، عنکبوت : 27.
20- اعراف : 196.
21- یوسف : 108.
22- نهج البلاغه ، خطبه 110.
 23- همان ، نامه 53.
24- همان ، خطبه 94.
25- بحارالانوار، ج 2، ص 261، روایت 2.
26- همان ، روایت 2.
 
منبع :
سیمای مخبتین (شرح زیارت امین الله)، شیخ محمود تحریری

 

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث