شرح زیارت امین الله؛ « مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيَا بِحَمْدِكَ وَ ثَنَائِكَ »؛ اعراض از دنیا و ستایش خداوند
۲۲ دی ۱۳۹۵ 0 اهل بیت علیهم السلام
معنای اعراض از دنیا
با توجه به مطالبی که در فصلهای گذشته درباره تحلیل حقیقت دنیا بیان شد، به دست می آید که انسان با تمامی خصوصیات وجودیش و عالم با تمامی امکانات نهفته در آن، که می تواند به حسب ظاهر نیازمندیهای طبیعی او را برطرف نماید، برای هدفی عالی آفریده شده اند و آن اینکه با نگرش آیه و نشانه بودن از اوصاف جمالیه و کمالیه حق تعالی به آنها توجه شود و این توجه با ابزاری که خالق متعال در وجود انسان به امانت نهاده و تنها از راه انبیاء و اولیاء علیهم السلام ابراز می شود، ظهور پیدا کرده و عملی می شود تا هم انسان و هم عالم به آن نتیجه وجودی خود نائل شوند که همان ابراز بندگی حق تعالی در تمامی شئون وجودیه باشد .
البته به تعبیر قرآن کریم تمامی موجودات آسمانی و زمینی یک نوع بندگی تکوینی و به نوعی آگاهانه از حق تعالی دارند:
ان کل من فی السموات و الارض الا آتی الرحمن عبدا : هیچ موجودی در آسمانها و زمین نیست . مگر اینکه برای خداوند مهربان بنده هستند . (1)
لکن نتیجه حقیقی وجود آنها در استفاده انسان از آنها در طریق بندگی حاصل می شود که آن علت غایی(2) خلقت انسان نیز می باشد.
از این جهت در کتاب و سنت توجه استقلالی (نسبت به کافران و مشرکان) یا استقلال گونه (نسبت به مؤمنین) به دنیا و شئون آن نکوهش شده است (3) و امر به اعراض از آن شده است . زیرا انسان نمی تواند در یک زمان توجه استقلالی به دو چیز داشته باشد .
قرآن کریم می فرماید:
ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه : خداوند دو قلب در درون کسی قرار نداده است. (4)
گاهی نسبت به کسانی که این گونه هستند که چهره آشکار آن مشرکین و کفار می باشند فرموده است که (5) از ایشان اعراض کن وگاهی نسبت به کسانی که زیر بار حکم خداوند نرفته و حکم غیر او را می خواهند اجرا کنندامر(6) به دوری از آنها کرده است گاهی نیز به اعراض از نادانان(7) و گاهی به دوری(8) از کسانی که به یاد خداوند پشت کرده و جز زندگاهی دنیا مقصدی ندارند امرمی کند و از طرفی نهی کرده از تبعیت(9) از کسانی که از هوی و هوس پیروی می کنند یا راههایی(10) که ما از راه حقیقی که ارتباط به تمام معنا با خداوند متعال است باز می دارند و شیطان(11) نیز آن را می خواهد و از طرف دیگر امر کرده (12) به تبعیت از وحی و راه کسانی که(13) به حق تعالی رجوع می کنند .
تمامی این امر و نهی ها برای آن است که در برخوردهایمان با دنیا و شئون آن، برخورد الهی داشته و از توجه به نشانه خداوند بودنشان غفلت نورزیم تا مبتلا به عذاب ابد شویم .
قرآن کریم درباره کسانی که با چنین توجهی با دنیا ارتباط دارند می فرماید:
یعلمون ظاهرا من الحیاة الدنیا و هم عن الآخرة هم غافلون : به ظاهری از زندگانی دنیا علم دارند در حالی که ایشان از آخرت غافلند. (14)
لکن کسانی را که با توجه آیه بودن، با آن ارتباط دارند اولوالالباب و صاحبان مغز معرفی کرده و می فرماید:
ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولی الالباب الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات و الارض و یتفکرون فی خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار: همانا در خلقت آسمانها و زمین و پی در پی آمدن شب و روز نشانه هایی است برای صاحبان مغز . آن کسانی که خداوند را ایستاده و نشسته و بر پهلو یاد می کنند و در خلقت آسمانها و زمین تفکر کرده که پروردگار اینها را باطل نیافریدی . تو منزهی پس ما را از عذاب آتش حفظ فرما. (15)
ایشان را در زندگانی دنیا اهل تدبر(16) در آیات الهی و تذکر(17) و هدایت(18) و عبرت(19) معرفی کرده است.
اشتغال به ستایش خداوند با ارتباط با دنیا
حقیقت حمد ستودن و گفتن نیکی کسی است نسبت به کار زیبا یا صفت زیبای او.
با بیان گذشته روشن شد که هر چیزی که از جهت وجودی به خداوند متعال ربط داشته باشد خیر و نعمت است .
همان طور که قرآن کریم می فرماید:
قل اللهم ... بیدک الخیر. انک علی کل شی ء قدیر : بگو: خدایا ! ... تمامی خوبیها به دست توست زیرا تو بر هر چیزی قادری . (20)
و ما بکم من نعمة فمن الله : و آنچه از نعمت برای شماست از خداوند است .(21)
از این جهت فقط خداوند متعال است که استحقاق ذاتی بر ستایش را دارد و موجودات نیز از این جهت او را ستایش می کنند . (22)
لکن این خیریت و نعمت تا وقتی برای انسان باقی است که با یاد صاحب نعمت همراه و در مسیر معین شده از طرف او به کار گرفته شود .
خداوند متعال در این رابطه می فرماید:
فکلوا مما رزقکم الله حلالا طیبا و اشکروا نعمة الله ان کنتم ایاه تعبدون : پس تصرف کنید در آنچه خداوند به شما روزی کرده است به صورت حلال و پاکیزه و شکر نعمت خدا را انجام دهید اگر فقط او را بندگی می کنید . (23)
و در حدیث است که امام صادق علیه السلام می فرماید:
در مناجات حضرت موسی علیه السلام خداوند به او خطاب می کند:
و جعلتها ملعونة، ملعون ما فیها الا ما کان فیها لی . یا موسی! ان عبادی الصالحین زهدوا فی الدنیا بقدر علمهم و سائر الخلق رغبوا فیها بقدر جهلهم و ما من احد عظمها فقرت عینه فیها و لایحقرها احد الا انتفع بها : و دنیا را ملعون قرار دادم، ملعون است آنچه در آن است جز آنچه برای من بوده باشد . ای موسی! همانا بندگان صالح من در دنیا زاهد شدند به اندازه علمشان (به من و به ماهیت دنیا) و سایر مردم مایل شدند در آن، به اندازه جهلشان (به من و ماهیت دنیا) و هیچ کس نیست که آن را بزرگ داند پس چشمش در آن نورانی شود و هیچ کس آن را کوچک نشمرد مگر اینکه به آن نفع برد. (24)
همان طور که از این آیه و این حدیث و صدها آیه و حدیث دیگر نیز استفاده می شود ارتباط با دنیا با علم به ماهیت آن و عمل کردن به مقتضای این علم، نه تنها مذموم نیست بلکه امر به آن شده است و آن اینکه بفهمد که دنیا و شئون آن ابزاری است برای تکامل انسان و ارتباط او به عالم غیب و این ارتباط را از راه علم به دین و علم به وظایف عملی و اخلاقی برقرار کند.
اینجاست که حجابهای ظلمانی برطرف شده و راه صلاح و پاکی را پیموده و در این روابط دنیایی مشغول ستایش صاحب نعمت خواهد بود
و در این جهت می فرماید:
یا ایها الرسل کلوا من الطیبات و اعملوا صالحا انی بما تعملون علیم : ای رسولان : از امور پاکیزه استفاده کنید و عمل صالح انجام دهید زیرا من به آنچه عمل می کنید آگاهم . (25)
مؤمنی که عمل صالح انجام دهد خداوند او را در این عالم به حیات پاکیزه زنده می کند و اجرش را بهتر از عملش می دهد . (26)
این حیات پاکیزه همان دریچه های حکمت و معرفت(27) است که خداوند به واسطه زهد در دنیا به روی قلب چنین انسانی می گشاید.
همچنین امام علی علیه السلام می فرماید:
و من ابصربها بصرته و من ابصر الیها اعمته : و کسی که به واسطه دنیا ببیند دنیا او را بینا می کند و کسی که به سوی دنیا بنگرد او را کور می گرداند. (28)
بنابراین کسی که هم و غمش رسیدن به دنیا و شئون آن باشد از هر راهی که باشد دست به ارتکاب جنایات و امور خلاف دین و اخلاق زده و نعمت الهی را مبدل به نقمت می نماید و همان گونه می شود که خداوند درباره کفار و منافقین فرموده است :
و ما نقموا الا ان اغناهم الله و رسوله من فضله : ایشان انتقام نمی گیرند مگر به سبب آنکه خدا و رسولش ایشان را از فضلش بی نیاز گردانید .(29)
همچنین در آیه دیگر می فرماید:
و تجعلون رزقکم انکم تکذبون : و رزق خود را به گونه ای قرار می دهید که تکذیب می کنید . (30)
آن وقت اگر چنین انسانی توبه کرد، نقمت او مبدل نه نعمت شده و از دنیا و شئونش در مسیر بندگی حق تعالی و شکر او استفاده می کند و آن گناهانش نه تنها آمرزیده می شود بلکه خداوند آن را به حسنات مبدل می گرداند .
همان طور که خداوند می فرماید:
الا من تاب و آمن و عمل عملا صالحا فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات و کان الله غفورا رحیما : و کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد پس خداوند گناهانشان را به حسنه تبدیل می کند و خدا بخشنده مهربان است . (31)
در غیر این صورت به عذاب ابدی دچار شده و هیچ یاور و سرپرستی نخواهد داشت، چون تمام هم و غمش ارتباط با موجوداتی بوده است که سراپا فقیر بوده اند و هیچ نفع و ضرری از خود نداشته و او اینها را برطرف کننده نیازها به طور مستقل می پنداشته و حال اینکه این گونه نبودند. این چنین انسانی نه تنها به اوصاف اولیای الهی متصف نمی شود بلکه به اوصاف دشمنان حق اتصاف پیدا کرده است .
پس برای اینکه در این دنیا قلب مشغول حمد و ثنای الهی شود، پیروی از اولیای حق و دوری از دشمنان حق و اوصافشان لازم است و در حقیقت با این پیروی، انسان با ارتباطش با موجودات در برابر کمال آنها خضوع و ستایش نکرده است بلکه در برابر خداوندی که کمال مطلق است خضوع و ستایش کرده است.
البته کسی که چنین روحیه ای داشته باشد خداوند متعال او را در امور دنیایی محروم نمی کند و دنیا را دنبال او می فرستد . همان طور که امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمودند:
ان الله جل جلاله اوحی الی الدنیا ان اتعبی من خدمک و اخدمی من رفضک :خداوند جل جلاله به دنیا وحی کرد که به زحمت بینداز کسی را که به تو خدمت می کند و خدمت کن به کسی که تو را رها کرده است .(32)
همچنین امام علی علیه السلام درباره متقین می فرماید:
ارادتهم الدنیا فلم یریدوها : دنیا ایشان را اراده می کند لکن ایشان آن را اراده نمی کنند . (33)
پی نوشت :
1- مریم : 93.
2- ذاریات : 56.
3- خداوند به عنوان شکوه از کسانی که از آیات الهی اعراض می کنند می فرماید: « و من اظلم ممن ذکر بآیات ربه فاعرض عنها»، کهف : 57، سجده : 22، اسراء: 83، فصلت 51 و 4.
4- احزاب : 4.
5- انعام : 106، حجر: 94، سجده : 30.
6- نساء: 83، 63.
7- اعراف : 199.
8- نجم : 29.
9- مائده : 49، 48، انعام : 150، شوری : 15، جاثیه : 18.
10- انعام : 152.
11- بقره : 208 و 168، انعام : 142، نور: 21.
12- انعام : 106، یونس : 109، احزاب : 2.
13- لقمان : 15.
14- روم : 7.
15- آل عمران : 191، 190.
16- ص : 29.
17- بقره : 269، آل عمران : 7، رعد: 19، ابراهیم : 52، ص : 43، زمر: 21، 9.
18- زمر: 18، غافر: 54.
19- یوسف : 111.
20- آل عمران : 26.
21- نحل : 53.
22- اسراء: 44.
23- نحل : 114.
24- بحارالانوار، ج 73، ص 21، روایت 52 و 10.
25- مؤ منون : 51.
26- نحل : 97.
27-بحارالانوار، ج 73، ص 48، روایت 28 و 19.
28- نهج البلاغه ، خطبه 82.
29- توبه : 74.
30- واقعه : 82.
31- فرقان : 70.
32- بحارالانوار، ج 73، ص 87، روایت 51.
33- نهج البلاغه ، خطبه 193.
منبع :