شرح زیارت امین الله؛ « وَ أَفْئِدَةَ الْعَارِفِينَ مِنْكَ فَازِعَةٌ » آثار خوف از خداوند
۲۸ دی ۱۳۹۵ 0 اهل بیت علیهم السلام
برای حالت نفسانی خوف از خدا، علاوه بر مزیت و شرافتی که خودش دارد ، خداوند آثاری را بر آن مترتب می کند که برخی از آنها عبارتند از:
الف - ایمن بودن از عذاب و بدیها
خداوند متعال نمی خواهد همواره بنده اش در سختی باشد و چنانچه در برهه ای از عمرش را - دنیا - در حالت خوف از عذابش به سر برد و آثارش را مترتب نمود به او بشارت ایمنی از عذاب را می دهد .
از این جهت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از خداوند متعال نقل می کند که می فرماید:
من بر بنده ام دو خوف و دو امنیت را جمع نمی کنم . پس وقتی که در دنیا از من ایمن بود روز قیامت او را می ترسانم و هنگامی که در دنیا از من ترسید روز قیامت او را ایمن می کنم . (1)
همچنین امام علی علیه السلام می فرماید:
ثمرة الخوف الامن : نتیجه خوف امنیت است .(2)
و در این راستاست که کسانی که به لوازم خوف عمل کرده باشند خداوند متعال ایشان را از خوف و حزن در امان داشته و می فرماید:
بلی من اسلم وجهه لله و هو محسن فله اجره عند ربه و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون : بله کسی که خودش را تسلیم خداوند کند در حالی که نیکوکارست پس اجر او نزد پروردگارش می باشد و خوف - ترس از آینده - و اندوهی - از گذشته - برایشان نیست . (3)
هنگام ورود به عالم برزخ موقع گرفتن جانشان (4) ملائکه با سلامت از بدیها با آنها مواجه می شوند و همچنین (5) هنگام دخول به بهشت ابدی و ملاقاتشان با خداوند (6) و همچنین هنگام ملاقاتشان با یکدیگر در بهشت با سلام (7) خواهد بود.
ب - ایمن بودن از غیر خداوند
اگر برای انسان مؤمنی خوف از خداوند حاصل شود آن خوف موجب می شود که حالت بی اعتنایی به غیر خداوند برایش پیدا شود . به گونه ای که در برابر دستورات او دستور دیگری را قابل اجرا ندانسته و از تهدید غیر او ترسی به دلش راه ندهد و همچنین وقتی دنبال رضای الهی باشد و از غضبش دلهره داشته و فرار کند دیگر به غضب غیر او آشنایی ندارد و در برابر مشکلاتی که دیگران برایش فراهم می کنند در مسیر بندگی خداوند یا خود به خود فراهم می شود با قامتی راست در برابر آن ایستاده و از راه مستقیمش اعراض نکند . زیرا به وعده های خداوند ایمان دارد
قرآن کریم درباره ایشان می فرماید:
جاهدون فی سبیل الله و لایخافون لومة لائم : در راه خدا مجاهده می کنند و از سرزنش سرزنش کننده ای نمی ترسند . (8)
این بنده مومن دلش را با بشارتهای نازل شده بر آن تقویت می کند :
ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنة التی کنتم توعدون نحن اولیاؤکم فی الحیوة الدنیا و فی الآخرة و لکم فیها ما تشتهی انفسکم و لکم فیها ما تدعون : همانا کسانی که بگویند پروردگار ما خداست سپس استقامت داشته باشند ملائکه برایشان نازل شده که نترسید و اندوه نداشته باشید و بشارت باد بر شما به بهشتی که به آن وعده داده شده بودید . ما یاور شما هستیم در زندگانی دنیا و در آخرت و برای شماست در آخرت آنچه را که نفستان میل داشته باشد و برای شماست در آن آنچه را که بخواهید . (9)
همچنین امام علی علیه السلام می فرماید:
من خاف الله سبحانه آمنه الله من کل شی ء : کسی که از خداوند سبحان بترسد خداوند او را از هر چیزی در امان قرار می دهد . (10)
البته درک ایمنی از اشیاء به اندازه معرفت انسان به خداوند است و به حسب درجات بالای از معرفت است که : (حضرت موسی علیه السلام هنگام برخورد با ساحران و فرعون و دیدن مار شدن ریسمانهای ایشان احساس ترسی که در خود کرد که یک وقت مغلوب ایشان نشود در این هنگام خداوند متعال او را دلداری داد و فرمود: قلنا تخف انک انت الاعلی : گفتیم نترس زیرا تو برتر هستی -. (11)) البته این احساس ترس و همچنین واکنش ظاهری آن حضرت از دیدن اژدها شدن عصا، منافات با مقام عصمت انبیاء و مقام قربشان ندارد . زیرا در آن مقام برای ایشان تفاضل است و شاهدش آیه(12 ) و روایات فراوان و روایتی است که ذکر می شود -.
از این جهت وقتی سائل از امام صادق علیه السلام می پرسد: چگونه حضرت موسی علیه السلام وقتی ریسمانها را دید در جانش احساس ترس کرد ولی وقتی حضرت ابراهیم علیه السلام در منجنیق قرار گرفت و در آتش پرتاب شد احساس در علیه السلام ابراهیم حضرت که چون فرمود: حضرت نکرد؟ ترس آن هنگام، تکیه کرد به انوار حجتهای خداوند عز و جل - انوار ائمه علیهم السلام - که در صلبش بود (توجه به مقام نورانیت و درجه قرب ایشان داشت) ولی حضرت موسی علیه السلام این گونه نبود. از این جهت احساس ترس کرد ولی حضرت ابراهیم علیه السلام چنین احساسی نکرد(13).
ج - ترسیدن موجودات از او
با توجه به اینکه ترس از خداوند متعال به گونه ای از درک عظمت او سرچشمه می گیرد - هر چند ترس از عذاب در برابر مخالفت او باشد- از این جهت برای انسان خائف یک حالت عزتی به واسطه خداوند حاصل می شود . زیرا حالت خوف موجب می شود که مستقلاً فقط در برابر او خضوع کند و چون سایر موجودات نیز در برابر حق تعالی این چنین هستند و انسان اشرفیت وجودی بر آنها دارد و وجودشان مقدمه وجود انسان است خداوند متعال عظمت او را بر موجودات ظاهر می کند تا آنها در برابرش خضوع که نتیجه خوف است داشته باشند .
از این جهت امام صادق علیه السلام به معلی بن خنیس می فرماید:
ای معلی! به واسطه خداوند عزت پیدا کن تا خدا تو را عزیز کند .
عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! به چه چیزت عزت پیدا کنیم ؟
حضرت فرمود:
ای معلی! از خدا بترس تا هر چیزی از تو بترسد . (14)
و در روایت دیگر امام باقر عع می فرماید:
کسی که از خدا بترسد خداوند هر چیزی را از او می ترساند . (15)
با بیانی گفته که شد خداوند رعب و ترسی را در وجود دیگر موجودات هر چند انسانهای جبار و ستمگر، از انسانی که واقعاً از او بترسد می اندازد به گونه ای که موجب خضوع آنها در برابرش می شود . هر چند که آنها به این امر توجه نداشته باشند یا شخص خائف به این حقیقت توجه نداشته باشد . زیرا انسان جباری که در برابر انسان مؤمن خائف قرار می گیرد همواره در فکر اوست و از او رعب و وحشت دارد که مبادا در برابرش قیام کند و ظلم و تجاوز و حکومتش را از بین ببرد. از این جهت نقشه برای از بین رفتن او می کشد و اگر هم به صورت ظاهر بر او غالب شود و او را از بین ببرد لکن همواره در التهاب و دگرگونی است که فکر انسان مؤمن خائف رشد نکند و پیرو پیدا نکند تا موجب از بین رفتنش شود . همان طور که سیره جباران عالم در برابر انسانهای خائف از خداوند این گونه بوده است .
علاوه بر این، کسانی که به درجات بالاتری از معرفت و خوف حق تعالی رسیده باشند، حالت خوف موجودات را از خود، در حقیقت خوف از حق تعالی می بینند و نیز خضوع در برابر خویش را خضوع در برابر حق تعالی می یابند . چون خود و موجودات را فقیر ذاتی نسبت به حق تعالی یافته و او را محیط به هستی و شئون هستی آنها می بینند و اگر به لحاظ مرتبه وجودی خود خویشتن را در ارتباط با سایر موجودات می بیند و قهراً در برابر تأثر ظاهری از آنها در برابرشان خضوع می کند لکن این شخص موحد و عارف خضوع را واقعاً در برابر حق تعالی می کند و سایر موجودات را نیز نسبت به خودش این گونه می بیند - که این گونه نیز می باشند -.
همان طور که در حدیث معراج می فرماید:
یا احمد ! ما عرفنی عبد الا خشع لی و ما خشع لی عبد الا خشع له کل شی ء : ای احمد! بنده ای مرا نشناخت مگر اینکه برای من خشوع کرد و بنده ای برایم خشوع نکرد مگر اینکه هر چیزی برای او خشوع کند. (16)
د - ورود به بهشت
همان طور که در مراتب خوف گفته شد از آثار ابدی این حالت ورود به بهشت است . البته هر مرتبه ای از خوف مرتبه خاصی را از بهشت اقتضاء می کند . به گونه ای که مراتب پایین به مراتب بالا راه ندارند . لکن مراتب بالا به پایین اشراف دارند و توضیح آن گذشت .
از این جهت امام صادق علیه السلام می فرماید: نگویید یک بهشت است.
همانا خداوند می فرماید :
درجاتی است که بعضی فوق بعضی دیگر است . (17)
همچنین امام علی علیه السلام می فرماید:
درجاتی است که بر یکدیگر برتری می جویند و منزلهای متفاوتی است...(18).
نتیجه
از مطالب این بحث استفاده شد که انسانها در رابطه با شناخت خداوند درجاتی دارند . به گونه ای که بین بعضی درجاتش نمی توان مقایسه ای کرد و قهراً در این رابطه هر کدام حالت خوف و فزعی نسبت به حق تعالی دارند و در نتیجه آثار مختلفی در این عالم و عالم دیگر برایشان خواهد بود.
پی نوشت :
1- بحارالانوار، ج 70، ص 379، روایت 28.
2- فهرست موضوعی غررالحکم ، باب خوف .
3- بقره : 277 و 274 و 262 و 112،
مائده : 69، اعراف : 49، 35،یونس : 62، احقاف : 13.
4- نحل : 32 - 30.
5- زمر: 73، حجر: 48 - 45، ق : 34.
6- احزاب : 44، یس : 58.
7- یونس : 10، ابراهیم : 23.
8- مائده : 54.
9- فصلت : 31 و 30.
10- فهرست موضوعی غررالحکم ، باب خوف .
11- طه : 68.
12- بقره : 253.
13- بحارالانوار، ج 12، ص 35، روایت 12.
14- همان ، ج 70، ص 328، روایت 36.
15- همان ، روایت 32.
16- وافی ، ج 3، قسمت دوم ، ص 40.
17- بحارالانوار، ج 8، ص 198، روایت 195.
18- همان ، ص 162، روایت 208، 152، 103.
منبع :