شرح زیارت امین الله؛ « وَ تَوْبَةَ مَنْ أَنَابَ إِلَيْكَ مَقْبُولَة »؛ اقسام و آثار توبه
۰۶ بهمن ۱۳۹۵ 0 اهل بیت علیهم السلاماقسام توبه
از آیات و روایات استفاده می شود که رحمت الهی آن قدر وسعت دارد که برای مؤمنین دو نحوه بازگشت قرار داده است که دومی متفرع بر اولی است و آنها عبارتند از:
الف - توبه مستقیم
و آن به گونه ای است که انسان ایمان آورده و التزام قلبی به لوازم آن داشته باشد و اگر چنانچه غفلتی بر او عارض شد و گناهی از او سر زد، متذکر شده و توبه کند که اگر گناه(1) مخفی بوده در حال خفا توبه کند و کار نیکی انجام دهد و اگر آشکارا بوده آشکارا توبه کند و کار نیک هم انجام دهد ( با شرایطی که ذکر گردید.)
ب - توبه غیر مستقیم
آن به این گونه است که خداوند متعال ملائکه و انبیائش را واسطه طلب آمرزش مؤمنین قرار داده است که با استغفار ایشان، مؤمن نورانیت بیشتری پیدا کرده و قهراً موفقیتهای بیشتری را در راه خیرات پیدا می کنند .
خداوند دعای ملائکه را این گونه بیان می فرماید:
الذین یحملون العرش و من حوله یسبحون بحمد ربهم و یومنون به و یستغفرون للذین آمنوا ربنا وسعت کل شی ء رحمة و علما فاغفر للذین تابوا و اتبعوا سبیلک وقهم عذاب الجحیم ربنا و ادخلهم جنات عدن التی وعدتهم و من صلح من آبائهم و ازواجهم و ذریاتهم انک انک انت العزیز الحکیم وقهم السیئات و من تق السیئات یومئذ فقد رحمته و ذلک هو الفوز العظیم : کسانی که عرش و کسانی که اطراف آن هستند را حمل می کنند با ستایش پروردگارشان او را تسبیح کرده و به او ایمان می آورند و برای مؤمنین طلب مغفرت می کنند ( می گویند ) : پروردگارا ! رحمت و علمت بر هر چیزی وسعت دارد . پس ببخش کسانی را که توبه کرده و از راهت تبعیت می کنند و از عذاب جهنم حفظشان کن . پروردگارا ! ایشان و پدران و همسران و فرزندان صالحشان را وارد کن به بهشت عدنی که به ایشان وعده داده ای . زیرا تو عزیز حکیمی و ایشان را از بدیها حفظ کن و کسی را که در آن روز از بدیها حفظ کنی پس به او رحم کرده ای و این رستگاری بزرگی است . (2)
از این آیات استفاده می شود که ملائکه نه تنها برای مؤمنین طلب آمرزش می کنند و می خواهند که از عذاب محفوظ باشند بلکه دعا می کنند که ایشان و تابعین ایشان را به بهشت عدن داخل کرده و از بدیها ( تجسم اعمال بد که غیر عذاب جهنم است ) ایشان را در قیامت حفظ نماید.
همچنین روایات در ذیل این آیات (3) بر این مطلب دلالت دارند . علاوه بر آن به پیامبر رحمتش (4) امرمی کند که برای مؤمنین طلب آمرزش کن . قبل از آن هم فرزندان حضرت یعقوب علی نبینا و آله و علیه السلام پس از توجه به خطایشان نسبت به حضرت یوسف علیه السلام، از آن حضرت خواسته بودند که برایشان از خداوند متعال طلب آمرزش کند و آن حضرت به ایشان وعده داد:
به زودی برای شما از پروردگارم طلب آمرزش می کنم . زیرا بخشنده مهربان است . (5)
خداوند متعال نیز وعده پذیرش این طلب آمرزش را داده است . (6)
آثار توبه
بعد از روشن شدن حقیقت توبه و مراتب و شرایط قبولی آن، چون توبه یکی از چیزهائیست که خداوند به آن امر کرده پس از اعمال صالحی است که برای آن آثاری است . لکن هر گناهی اثر خاصی دارد .
از این جهت به اندازه توان آثار آن را به حول و قوه الهی ذکر می کنیم تا انشاء الله رغبت بیشتری برای این عمل صالح پیدا شود و خداوند ما را بر آن توفیق و تأیید کند.
1- زدوده شدن ظلمت دل
بر اثر گناه، جان انسان و ظلمتی پیدا می کند که حجا ب بین او و پروردگارش می شود و بر اثر توبه آن ظلمت برطرف می شود .
امام باقر علیه السلام می فرماید:
ما من عبد الا فی قلبه نکتة بیضاء، فاذا اذنب ذنبا خرج فی النکتة نکتة سوداء، فان تاب ذهب تلک السواد و ان تمادی فی الذنوب زاد ذلک السواد حتی یغطی البیاض فاذا غطی البیاض لم یرجع صاحبه الی خیر ابدا و هو قول الله عز و جل: کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون : هیچ بنده ای نیست مگر اینکه در دلش نقطه سفیدی است . پس وقتی گناه کرد نقطه سیاهی در آن نقطه سفید وارد می شود و اگر توبه کرد آن نقطه سیاه از بین می رود و اگر فرو رفت در گناهان( توبه نکرد ) آن سیاهی زیاد شده تا اینکه سفیدی را می پوشاند و وقتی سفیدی پوشیده شد صاحبش هیچ گاه به خوبی برنمی گردد و این سخن خداوند عز و جل است: نه چنین است . بلکه آنچه را که انجام می دادند بر دل ایشان پرده زده است .(7)
تعبیرات این روایات تعبیرات تمثیلی است و کنایه از نورانیت دل است به واسطه اعمال صالحه که توبه یکی از آنهاست و به واسطه آن، ارتباط قلبی انسان با حق تعالی و عوالم غیبی برقرار می شود.
2- تجدید تأیید روح
در روایات است که:
هر کسی در باطنش دو گوش دارد . بر یکی از آنها فرشته ای است که او را راهنمایی می کند و بر دیگری شیطانی است که او را اغواء می کند . یکی امر می کند و دیگری نهی می کند . شیطان او را امر به معصیت می کند و فرشته او را از آن نهی می کند .
این همان سخن خداوند عز و جل است که:
آن دو گیرنده اعمال از راست و از چپ بنده نشسته اند . هیچ سخنی نمی گوید مگر اینکه نزد او مراقب آماده ای است . (8)
در بعضی از روایات به جای فرشته روح الایمان را ذکر کرده است .
همچنین در بعضی از روایات امام می فرماید:
خداوند تبارک و تعالی مؤمن را به واسطه روحی از جانب خودش تأیید می کند ، که هر وقت کار نیکی انجام دهد و متقی باشد نزدش حاضر می شود و هر وقت گناه کرد و از حدش تجاوز کند از او غایب می شود . پس آن با اوست که هنگام نیکی کردن از خوشحالی به حرکت می آید ( و در انسان مستقر می شود ) و هنگامی که کار بدی انجام می دهد در خاک فرو می رود . پس بندگان خدا متعهد شوید که نعمتهایش را در راه اصلاح خویش به کار بندید تا یقینتان زیاد شود و سود گران قدری کنید . خدا رحمت کند کسی را که قصد خیر کرد پس آن را عمل کرد یا قصد بدی کرد و آن را انجام نداد .سپس فرمود: ما روح را به طاعت برای خدا و عمل برای او تأیید می کنیم . (9)
از جمع بین این روایات به دست می آید که خداوند در هر کسی گرایش به خوبیها و بدیها را قرار داده است . همان طور که از آیات(10) قرآنی نیز استفاده می شود . برای امتحان بشر به شیطان قدرت داده است تا او را وسوسه کند و ملائکه را هم که وسایط فیض او هستند موکل کرده تا او را به طرف خیرات راهنمایی کنند . لکن مؤمن مؤیدهای والا مقامی دارد که خود خدا(11 ) باشد با وسایط از فرشته و ائمه علیهم السلام وقتی کار نیکی انجام دهد تأیید الهی بر او نازل می شود و وقتی گناه کند آن تأیید از بین می رود و چون با گناه تأیید از بین می رود، با توبه که کار نیکی است تأیید الهی تجدید می شود . این هنگام موفقیت برای کارهای خیری که از آن محروم شده بود پیدا می شود . مانند : محرومیت(12 ) از نماز شب.
3- گشایش در رزق
امور این عالم مبتنی بر اسباب و مسببات است . لکن این اسباب و مسببات گاهی عادی است و همگان می توانند آنها را درک کرده و بشناسد و گاهی غیرعادی است . از نظر کتاب و سنت (13 ) ، ایمان و تقوی یکی از اسباب گشایشهای مادی و نزول برکات از آسمان و زمین است و در برابر گناه یکی از اسباب باطنی محرومیت از رزق و ممنوعیت از برکات آسمان و زمین است .
همان طور که امام باقر علیه السلام می فرماید:
ان الرجل لیذنب الذنب فیدرا عنه الرزق و تلا هذه الآیة: اذ اقسموا لیصر منها مصبحین و لایستثنون فطاف علیها طائف من ربک و هم نائمون : همانا انسان گناهی انجام می دهد و رزق از او دفع می شود و این آیه را خواندند: هنگامی که قسم خوردند ( صاحبان باغ ) صبحگاهان حتماً درختها را قطع می کنیم و استثنا نکردند ( انشاء الله نگفتند یا سهم فقرا را جدا نکردند ) پس در حالی که خواب بودند آتشی از طرف پروردگارت بر باغ گردش کرد .(14)
این آیه که حضرت استشهاد کردند دنباله دارد . (15)
خلاصه آنکه همان طور که گناه نوعاً موجب محرومیت از رزق می شود، ایمان و عمل صالح یکی از اسباب گشایش در رزق می شود و توبه یکی از آنهاست .
از این جهت حضرت هود علیه السلام به قومش می فرماید:
و یا قوم استغفروا ربکم ثم توبوا الیه یرسل السماء علیکم مدرارا و یزدکم قوة الی قوتکم : ای قوم ! طلب مغفرت کنید از پروردگارتان . سپس به او رجوع کنید تا آسمان بارانش را بر شما سرازیر کند و بر قوتتان افزوده شود . (16)
همچنین در آیه دیگر می فرماید:
با استغفار و توبه به بهره مندی نیکو می رسید و به امور زیادتر نیز نایل می شوید . (17)
البته گناهان اجتماعی نوعاً موجب این محرومیتها می شود ( همان طور که در بحثهای گذشته متذکر شدیم .) توبه اجتماعی نیز لازم دارد مانند قصه بالا که امام علیه السلام به آن استشهاد کردند . هر چند یک نفر از صاحبان باغ آنها را ارشاد کرد لکن چون باغ برای هر پنج نفر بود و آنها چون تصمیمی گرفتند بلا به طور عموم آمد و برای جبران، توبه تمامی آنها لازم بود .
از عبدالله بن مسعود نقل شده که می گوید:
به من خبر رسیده است که ایشان اخلاص پیدا کردند و خداوند صدق ایشان را شناخت ( صدقشان را ظهور دادند.) و باغ آنها را به باغی تبدیل کرد که درخت انگور داشت و به گونه ای رشد داشت که یک شاخه آن را شتری حمل می کرد . (18)
4- قطع عذاب دنیایی
آن طور که از کتاب و سنت استفاده می شود، خداوند برای تنبه و بیداری بشر از خواب غفلت و رجوع به خودش و پیدا کردن شخصیت حقیقی دوباره انسانی، عذابها و عقوبتها را در دنیا برای گناهان مقرر فرموده است . چه عقوبتهای فردی یا اجتماعی، که پس از اتمام حجت، آن عقوبتها نازل شده و آن افراد یا افراد دیگر آنها را دیده و عبرت بگیرند و برای برطرف شدن این عقوبتها نیز راهکاری مقرر فرموده و آن گشودن در توبه بروی بندگان می باشد . (البته ارتباط هر گناه با عقوبت خاص را ما نمی دانیم و با این علوم عادی نیز نمی توان فهمید . فقط خداوند متعال و هر کس که او تعلیمش دهد می دانند . )
نزول عذاب گاهی به گونه ای بوده است که یک قوم را از بین می برده که به آن عذاب استیصال گویند . مانند : قوم عاد(19) و ثمود و این قسم از عذاب در امتهای قبل از اسلام به صورت سنت الهی درآمده بود و گاهی قرآن کریم برای هشدار این امت، می فرماید:
و اگر برگردند و طغیان کنند، پس یقیناً سنت اقوام اولیه گذشت . (20)
همچنین می فرماید:
پس آیا جز سنت اقوام اولیه را انتظار می کشند؟ پس هرگز برای سنت خداوند تبدیل نمی یابی و هرگز برای سنت او دگرگونی نمی یابی . (21)
البته خداوند متعال به برکت وجود نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم این نوع عذابها را از این امت برداشته است . حتی از کفار و مشرکین و منافقین .
می فرماید:
و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم : و خداوند ایشان را عذاب نمی کند در حالی که تو در میان ایشانی ( پیامبر ایشانی ) . (22)
در عین حال خداوند یک امان دیگری برای تمامی ملتها و به ویژه این دین(23) قرار داده است که با تمسک به آن نه تنها از نزول عذاب پیشگیری می شود بلکه پس از وعده اجمالی به نزول عذاب نیز می توان به واسطه آن عذاب را برطرف کرد و آن توبه و استغفار است .
از این جهت نسبت(24) به قوم حضرت یونس علی نبینا و آله و علیه السلام پس از وعده اجمالی به نزول عذاب در آستانه آن قومش توبه دسته جمعی کردند و خداوند عذاب را از ایشان برطرف کرد و پس از آن حضرت یونس علیه السلام برگشت و به هدایتش ادامه داد.
5- پوشیده شدن گناه
با توجه به اینکه خداوند متعال برای تحریک بندگان به اطاعت از دین و برحذر بودنشان از مخالفت با آن و نیز لغو نشدن دینش، برای مطیعین ثوابهایی و برای متمردین از آن عقابهایی را در آخرت مقرر فرموده است و برای اتمام حجت و تثبیت عقاب بر آنها، کاتبانی را بر اعمال قرار داده است (25) تا هنگام اعتراض انسان بر نزول عقاب و انکار اعمال قبیح آنها بر او شهادت دهند در عین حال رحمت الهی بر بندگانش اقتضاء کرده است که گناه سریعاً بر او نوشته و ثبت نشود . بلکه به فرموده امام صادق ،علیه السلام:
العبد المؤمن اذا اذنب ذنبا اجله الله سبع ساعات فان استغفر الله لم یکتب علیه شی و ان مضت الساعات و لم یستغفر کتب علیه سیئة... : بنده مؤمن وقتی گناهی کرد خداوند هفت ساعت به او مهلت می دهد پس اگر از خدا آمرزش طلبید چیزی بر او نوشته نمی شود و اگر هفت ساعت گذشت و استغفار نکرد یک گناه بر او نوشته می شود...(26)
و مطابق بعضی از روایات(27) از صبح تا شب مهلت داده می شود.
به هر حال رحمت الهی برای بنده مؤمن از این نیز وسیع تر است تا جایی که اگر گناه هم ثبت شد در مواضعی که ثبت می شود قابل پوشیده و محو شدن از آن مواضع می باشد و آن به واسطه توبه است.
از این جهت امام صادق علیه السلام می فرماید:
اذا تاب العبد المؤمن توبة نصوحا احبه الله فستر علیه فی الدنیا و الآخرة قلت: و کیف یستر علیه؟ قال ینسی ملکیه ما کتبا علیه من الذنوب و اوحی الی جوارحه: اکتمی علیه ذنوبه و اوحی الی بقاع الارض: اکتمی علیه ما کان یعمل علیک من الذنوب . فیلقی الله حین یلقاه و لیس شی ء یشهد علیه بشی ء من الذنوب : هنگامی که بنده مؤمن توبه نصوح و خالص کند خداوند او را دوست می دارد . پس در دنیا و آخرت بر او می پوشاند . راوی می گوید: عرض کردم: چگونه بر او می پوشاند؟ حضرت فرمودند: به فراموشی می اندازد دو فرشته اش را گناهانی را که بر او نوشته اند و به اعضایش وحی می کند که گناهانش را بر او بپوشاند و به قطعه های زمین وحی می کند که گناهانی را که بر رویت انجام داده است بر او بپوشان . پس خداوند را ملاقات می کند در حالی که چیزی از گناهان نیست تا بر آن شهادت داده شود. (28)
نتیجه گیری
این قسمت از زیارت، رحمت دیگری را از خداوند متعال نسبت به بندگان به ویژه مؤمنین بیان می کند که هر کس واقعاً بخواهد به طرف او برود و با هر آلودگی که داشته باشد او پذیرایش می باشد . به گونه ای که آلودگیهایش را مرتفع کرده بلکه گاهی گناهان را به حسنات تبدیل می کند و نباید گمان کرد که به محض گناه کردن و امثال آن دیگر کار تمام شده است و راه اصلاح و برگشت وجود ندارد . بلکه او خودش بندگانش را به توبه امر و ترغیب نموده است.
پی نوشت :
1- بحارالانوار ، ج 77، ص 127، روایت 33، ج 78، ص 199، روایت 23.
2- غافر: 9 - 7.
3- تفسیر برهان ، ج 4، ص 91، روایت 17 و 16 و 12 و 10 و 5 و 3.
4- نور: 62، ممتحنه : 12.
5- یوسف : 98 - 97.
6- نساء: 64.
7-بحارالانوار، ج 73، ص 332، روایت 17 و 10.
8- همان ، ج 70، ص 35، روایت 3 و 1.
9- همان ، روایت 2.
10-شمس : 8 و 7.
11-مجادله : 22.
12-بحارالانوار، ج 73، ص 330، روایت 13.
13-اعراف : 96.
14-بحارالانوار، ج 73، ص 330، روایت 9 و 6.
15-قلم : 33 - 17.
16-هود: 52.
17-هود: 3.
18-مجمع البیان ، ج 10، ص 337.
19-ذاریات : 43 و 41.
20-انفال : 38، حجر: 13.
21-فاطر: 43.
22-انفال : 33.
23-انفال : 33.
24-یونس : 98، تفسیر برهان ، ج 2، ص 203 - 198.
25-انفطار: 11، زخرف : 80، یونس : 21.
26-بحارالانوار، ج 6، ص 41، روایت 77 و 63 و 49.
27-همان ، روایت 76.
28-همان ، روایت 32 و 31 و 30
منبع :