وَ الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ، وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِي عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْيُنِهِمْ فِي [آجِلِهِمْ] آجَالِهِمْ.
مُنجِح: مفيد و سودمند
و فرمود (ع): و صدقه دارويى است شفا بخش و اعمال بندگان در اين جهان، مقابل چشم آنهاست در آن جهان.
و آن حضرت فرمود: صدقه دارويى است سودمند، و كردار بندگان در اين جهان پيش روى چشم آنان در آن جهان است.
ايثار اقتصادى و آخرت گرايى (اخلاقى، اقتصادى):و درود خدا بر او، فرمود: صدقه دادن دارويى ثمر بخش است، و كردار بندگان در دنيا، فردا در پيش روى آنان جلوه گر است.
[و فرمود:] صدقه دارويى است درمانبخش و كردار بندگان در دنياى آنان پيش ديده هاشان بود در آخرت ايشان -هرچه را در اين جهان كنند، در آن جهان بينند-.
امام عليه السّلام (در سود صدقه و بخشش به بينوايان و در اينكه هر كس به پاداش و كيفر كردار خود مى رسد) فرموده است:1- و صدقه دارويى است سودمند و شفا دهنده (زيرا صدقه دل را متوجّه دهنده آن مى نمايد و آن سبب شود كه خداى تعالى درد را از او دفع فرمايد، و از اينرو پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرموده است: «داووا مرضاكم بالصّدقة» يعنى بيمارانتان را بصدقه دادن معالجه و درمان نمائيد)2- و كردار بندگان در دنياشان در آخرت جلو چشمهاشان است (زيرا آخرت سراى شهود است كه هر نهانى آشكار و ديده ميشود، چنانكه خداوند متعال در قرآن كريم سوره 3 آیه 30 مى فرمايد: «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً» يعنى روزى كه هر كسى كار نيكوئى كرده پيش روى خويش آشكار بيند، و بدى كه كرده آرزو نمايد كه اى كاش بين او و كار بدش مسافتى جدائى بود «اى كاش آن كار را بجا نياورده بود»).
امام(عليه السلام) فرمود: صدقه (کمک به نيازمندان) داروى شفابخشى است و اعمال بندگان در اين جهانِ زودگذر در برابر چشمان آنها در آن جهان (پايدار) است.
آثار صدقه:امام(علیه السلام) در این حکمت (حکمت هفتم) به دو موضوع که در زندگى مادى و معنوى او تأثیر فراوان دارد اشاره کرده نخست مى فرماید: «صدقه (کمک به نیازمندان) داروى شفابخشى است»; (الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ).در قرآن مجید و در روایات اسلامى اهمّیّت و تأثیر انفاق در راه خدا و صدقه بر نیازمندان به طور گسترده وارد شده است و یکى از مهم ترین و مؤثرترین حسنات شمرده شده است.تعبیر به «دواء» (دارو) و «منجح» (مؤثر و شفابخش) به طور مطلق نشان مى دهد که این کار هم درمان کننده بیمارى هاى فردى و هم بیمارى هاى اجتماعى است.صدقه به هرگونه بخشش گفته نمى شود، بلکه بخشش هایى است که قصد قربت در آن باشد; خواه واجب باشند مانند زکات یا مستحب مانند انفاق فى سبیل الله و خواه جنبه شخصى داشته باشد مانند کمک به یتیم یا محروم یا بیمارى یا جنبه عام داشته باشد مانند بناى بیمارستان و دارالایتام که از آن تعبیر به صدقات جاریه نیز مى شود.اما چگونه این صدقات داروى شفابخشى است، بخشى از آن جنبه حسى دارد که با چشم خود مى بینیم; بیماران محروم از این طریق درمان مى شوند، ایتام سرپرستى مى گردند و بر آلام مستمندان مرهم نهاده مى شود و بخشى از آن جنبه معنوى دارد همان گونه که در حدیث معروف نبوى(صلى الله علیه وآله) آمده است: «دَاوُوا مَرْضَاکُمْ بِالصَّدَقَةِ وَرُدُّوا أَبْوَابَ الْبَلاَءِ بِالدُّعَاءِ; بیماران خود را با صدقه درمان کنید و درهاى بلا را با دعا ببندید».(1)تجربه نیز نشان داده است که پرداختن صدقه براى درمان بیماران بسیار مؤثر است.این سخن را با حدیثى از امام کاظم(علیه السلام) پایان مى دهیم: شخصى خدمت آن حضرت آمد و عرض کرد: فرزندان و همسر من ده نفرند که همه بیمارند. فرمود: «داوِهِمْ بِالصَّدَقَةِ فَلَیْسَ شَیْءٌ أَسْرَعَ إِجَابَةً مِنَ الصَّدَقَةِ وَلاَ أَجْدَى مَنْفَعَةً عَلَى الْمَرِیضِ مِنَ الصَّدَقَة; آنها را با صدقه درمان کن، زیرا چیزى سریع الاجابه تر و چیزى مفیدتر براى درمان بیماران از صدقه نیست».(2)سپس در دومین نکته مى فرماید: «اعمال بندگان در این جهانِ زودگذر در برابر چشمان آنها در آن جهان (پایدار) است»; (وَأَعْمَالُ الْعِبَادِ فِی عَاجِلِهِمْ، نُصْبُ أَعْیُنِهِمْ فِی آجَالِهِمْ).همان گونه که بعضى از شارحان نهج البلاغه تصریح کرده اند، این کلام امام اشاره روشنى به تجسم اعمال در قیامت دارد.منظور از تجسم اعمال این است که اعمال نیک و بد هر یک در روز قیامت به صورت مناسب حسى درمى آید. مثلا نماز در قیافه یک انسان زیبا و صالح و ظلم و ستم به صورت دودى سیاه و خفقان آور مجسم مى شود و انسان ها در کنار اعمال مجسم خود خواهند بود و بخشى از پاداش و کیفر آنها از این طریق صورت مى گیرد.در قرآن مجید نیز آیات فراوانى وجود دارد که ظاهر آن تجسم اعمال است مانند آنچه در آخر سوره «زلزال» آمده است: «(فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَیْراً یَرَهُ * وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة شَرًّا یَرَهُ); هرکس به اندازه سنگینى ذره اى کار نیک کند آن را مى بیند و هرکس به قدر ذره اى کار بد کند نیز آن را خواهد دید».(3)براى احاطه بیشتر در مورد آیات فراوانى که در قرآن در مورد تجسم اعمال و تفسیر آنها وارد شده به کتاب «پیام قرآن» جلد ششم، بحث تجسم اعمال مراجعه فرمایید.نکته قابل توجه این که تعبیر به (آجالهم) که در نسخه صبحى صالح آمده ظاهرا تعبیر نادرستى است و صحیح آن (آجلهم) است و تقریبا تمام نسخ نهج البلاغه به همین صورت (آجلهم) نوشته شده و قرینه مقابله با (عاجلهم) دلیل روشنى بر این معناست، زیرا (عاجل) به معناى شىء موجود (دنیا) است و (آجل) به معناى شىء مدت دار (در اینجا مراد آخرت) است و (آجال) که جمع اجل به معناى سررسید عمر است در اینجا مفهومى ندارد.*****پی نوشت:(1). مستدرک الوسائل، ج 7، ص 7، ح 1.(2). وسائل الشیعه، ج 2 ص 648، ح 4.(3). زلزال، آیه 7 و 8.
بيستم- صدقه دارويى مفيد و شفابخش است. عنوان داروى مفيد و شفا بخش را استعاره براى صدقه آورده است، از آن رو كه صدقه همانند دارو است، امّا در دنيا به دليل حديث نبوى (ص): «بيمارانتان را با صدقه به درمان برسانيد» و راز مطلب آن است كه صدقه باعث جلب همّتها و همسويى دلها بر محبّت صدقه دهنده و گرايش به خداوند پاك در برطرف ساختن ناراحتيها از وى به منظور بقاى اوست، بنا بر اين صدقه در اين جهت هم چون دارويى شفا بخش است. و اما در آخرت از آن رو كه صدقه وسيله اى، براى رفع گرفتاريهاى اخروى است، همان طورى كه قبلا توضيح داده شد.بيست و يكم- اعمال بندگان خدا در آخرت جلو چشمانشان قرار مى گيرد يعنى آشكارا در برابر چشمانشان قرار مى گيرد، و راز مطلب همان است كه قبلا روشن شد، نفوس مردم تا وقتى كه در دنياست، هم نقش خوبى و هم بدى دارد، لكن در پوششهايى از اشكال جسمانى و موانعى كه از درك واقعيّتها وجود دارد، امّا وقتى كه اين پوششها با جدايى از دنيا به يك طرف روند، تمام امور روشن مى شود، و در نتيجه، هر كار خوبى را كه انجام داده و زمينه هر كار بدى را كه داشته است، در مى يابد، همان طورى كه خداوند متعال فرموده است: «فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ» و همين طور آيه «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً».
(6) و الصّدقة دواء منجح، و أعمال العباد في عاجلهم نصب أعينهم في آجلهم. (73315- 73296)المعنی:(و الصّدقة دواء منجح) الصّدقة تمليك مال للمستحقّ مجّانا قربة إلى اللَّه تعالى و هي واجبة كالزكاة المقرّر في الشرع، و مندوبة و هي على مقدرة المتصدّق و سخائه، و كلّ منهما دواء منجح للالام الاجتماعيّة و الفرديّة.فانّ من مصارف الزكاة الواجبة أداء الديون و تحرير الرقاب و الاعانة للفقراء و المساكين و الصرف في الامور العامّة من تسبيل السبل و تأمين الصحّة و إيجاد البيمارستانات و المساجد و الاعانة على الجهاد، و كلّ هذه الامور معالجة باتة نافعة لالام محسوسة و موجعة للجمع و الفرد، و يؤثر ذلك في رفع آلام المتصدّق و ينتفع به كغيره.كما أنّ الصدقة المندوبة دواء منجح في معالجة ألم الجوع و الحاجة للمستحق فتوجّه بقلبه على المتصدّق و المنفق فيدفع آلامه و يقضي حوائجه باذن اللَّه و قال صلّى اللَّه عليه و آله: داووا مرضاكم بالصّدقة.و في زكاة الجواهر: و يكفيك فيما ورد في فضل الصدقة الشاملة لها من أنّ اللَّه يربيها لصاحبها كما يربى الرّجل فصيله فيأتي بها يوم القيامة مثل احد، و أنها تدفع ميتة السوء و تفكّ من سبعمائة شيطان، و لا شيء أثقل على الشيطان منها و صدقة الليل تطفئ غضب الربّ و تمحق الذّنب العظيم و تهوّن الحساب، و صدقة المال تنمي المال و تزيد في العمر.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 20
(و أعمال العباد في عاجلهم نصب أعينهم في آجلهم) هذه الجملة تدلّ على تجسّم الأعمال و يستفاد منها أنّ كلّ عمل يتجسّم بصورة يناسبها من خير أو شرّ، و حسن أو قبح، و يراها العامل بعينه في آجله و هو حين حلول الموت الّذي يرفع الحجاب و يكشف الغطاء إلى القبر و البرزخ و القيامة.و يؤيّدها ظاهر قوله تعالى «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» فانّ ظاهر الرؤية بمفعول واحد هي الرؤية بالبصر.الترجمة:صدقه درماني است مؤثر- و كارهاى بندگان خدا در ديگر سرا برابر چشمان آنها است.هر آن كس كه چشم طمع باز كرد بخود خوارى و پستى آغاز كرد زبونى پسندد بخود هر كسى شكايت ز سختى كند با كسى زبان هر كه فرمانده خويش كرد ز خوارى دل خويش را ريش كرد بود بخل ننگ و، بود ترس نقص چه درويشى از حجت خود مرقص نداران غريبند اندر وطن بدان عجز را آفت خويشتن
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 21
شكيبا دلير است و، زاهد غنى بود پارسائى دژ پر فنى رضا خوش قرين است از كف مده چه دانش برى ارث ارجش بنه ادب جامه فاخرى نوبنو ز انديشه پاك آينه كن درو خردمند را سينه صندوق راز ز خوش خوئيت دام مهرى بساز تحمل كن و عيب را خاك كن بسازش ز خود عيب را پاك كن ز خود راضيان راست دشمن بسى ز صدقه بدرمان دردت رسى بود بندگان را بديگر سراى همه كار در پيش چشم دوتاى
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 7، ص232
من رضى عن نفسه كثر الساخط عليه، و الصدقة دواء منجح و اعمال العباد فى عاجلهم نصب اعينهم فى آجلهم. «هر كس از خود خشنود بود ناخشنودان بر او بسيار شود، صدقه دارويى درمان بخش است، كردارهاى بندگان در دنياى ايشان، در رستاخيزشان برابر ديدگان آنان است.»