مراتب و مراحل شکر نعمت - سید محمد مهدی میرباقری ( صوت + متن )
۱۴ مرداد ۱۳۹۶ 0 صوتی و تصویریوَ لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمید (لقمان/12)؛
ما به لقمان حكمت داديم؛ که شكر خدا را بجاى آور هر كس شكرگزارى كند، تنها به سود خويش شكر كرده و آن كس كه كفران كند، (زيانى به خدا نمىرساند)؛ چرا كه خداوند بى نياز و ستوده است
یکی از عبادات پر فضیلت شکر است. شکر ارکانی دارد که عبارتند از:
1. توجه به نعمت:
وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحيمٌ (نحل/18)؛ «و اگر نعمتهاى خدا را بشماريد، هرگز نمىتوانيد آنها را احصا كنيد؛ خداوند بخشنده و مهربان است». برخی از این نعمتها ظاهری هستند و بسیاری از نعمتهای خداوند که انسان را فرا گرفته اند باطنی هستند. «... أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَة...» (لقمان/20)؛ و نعمتهاى آشكار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانى داشته است. قدم اول در شکرگزاری این است که انسان اهل توجه به نعمت بشود. غفلت از نعمتهای خداوند باعث عدم شکرگزاری و ضایع شدن آن می شود.
2. مستند نکردن نعمتها به اسباب
انسان تشنه می شود و خداوند آب را سبب سیراب شدن او قرار می دهد. اگر انسان سبب را ببیند و نعمتهای خداوند را منتهی به اسباب کند و خدا را نبیند بجای شاکر شدن مشرک می شود. به جای اینکه محبت خدا به دلش بیاید توجه و تکیه به اسباب می آید. انسان باید اسباب را به کار ببرد اما انتهای دید انسان نباید اسباب باشد بلکه باید از خدا ببیند و نتیجه این ایجاد محبت خداوند در دل است.
3. مستند نکردن نعمت به خود.
گاهی انسان خودش را مبدإ نعمتها می بیند. این نگاه قارونی است. که امکاناتی که به دست می آورد از خودش می دید. وقتی به قارون می گفتند از ثروت خودت انفاق کن می گفت: «قالَ إِنَّما أُوتيتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدي» (قصص/78) «اين ثروت را بوسيله دانشى كه نزد من است به دست آوردهام» این آفت در نعمتهای باطنی و معنوی بیشتر اتفاق می افتد. شخصی که 40 سال نماز شب خوانده می گوید من نماز خواندم. به جای اینکه شاکر این نعمت خدا شود دچار عجب می شود و عبادتش فاسد می شود.
4. مستند کردن نعمت به خداوند
اگر کسی سه قدم قبل را به خوبی گذرانده باشد نعمتها را به خدا نسبت خواهد داد. پشت هر نعمتی رحمت خداوند است. انسانی که این نعمت را از رحمت خدا را ببیند و خدا را برای آن نعمت حمد نماید شکر نعمت را به جا آورده است. البته همه این مراحل مراتبی دارد که بستگی به معرفت انسان دارد.
5. استفاده صحیح از نعمت
بعد از اینکه انسان به نعمت خداوند توجه کرد و آن را به خودش یا به اسباب نسبت نداد و خداوند را برای آن نعمت حمد کرد. دو حالت ممکن است برای او ایجاد شود.
حالت اول: این است که حالا انسان خودش را مالک نعمت ببیند. در این صورت انسان نعمت را خودش خرج می کند و برنامه ریزی می کند.این غفلت است و مانع شکر است.
حالت دوم: انسان بداند این نعمتها و امکانات بی هدف نبوده و خداوند برنامه ای برای این امکانات داشته است. چنین انسانی به خود نعمت مشغول نمی شود و با هر نعمتی به دنبال هدف خدا از آن نعمت می گردد. بنابراین برای او تفاوتی نمی کند به او نعمت بدهند یا بگیرند چون می داند هم نعمت دادن هدف داشته و هم گرفتن نعمت هدف داشته. آنچه برایش مهم است این است که هدف و برنامه خداوند را بداند و بر اساس آن نعمت را به کار ببندد. چنین انسانی به حقیقت زهد راه پیدا می کند. حقیقت زهد در این ایه شریفه بیان شده است: لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ (حدید/23) اين بخاطر آن است كه براى آنچه از دست دادهايد تأسف نخوريد، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشيد
هدف خدا از همه نعمتها این است که انسان با کمک آن نعمت به خداوند تقرب پیدا کند. بنابراین غایت شکر همه نعمتها موحدانه زندگی کردن است. اینکه انسان نعمت را از خدا بگیر و انچنان که او خواسته در آن تصرف نماید. پس شکر در نهایت یک کلمه است و آن "عبودیت" است.
6. عجر از شکرگزاری از خداوند
قدم دیگر است که در شکر کردن و در اخلاصش هم خودش را نبیند و درک کند که خود شکر هم نعمتی است از جانب خداوند. که باید آن را شکر کند. پس در نهایت به عجز خودش از شکر گزاری خداوند پی ببرد. این "حق شکر" است.
با گذارندن این مراحل انسان به مرتبه ای می رسد که حتی سختیها را هم نعمتی از خداوند می بیند. او همان استفاده ای که از خوشی ها می برد از سختی ها هم می برد. هم سلامت و هم بیماری را ابزار بندگی قرار می دهد. مانند حضرت ایوب(ع) که در خوشی و ناخوشی شاکر خداوند بود. شاکر همیشه در بندگی خداوند است.
شیطان وقتی استکبار کرد گفت: قالَ فَبِما أَغْوَيْتَني لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيمَ. ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرينَ (اعراف/17) گفت: «اكنون كه مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقيم تو، در برابر آنها كمين مى كنم. سپس از پيش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مى روم؛ و بيشتر آنها را شكرگزار نخواهى يافت.
شیطان در این آیه وعده می دهد که بر سر صراط مستقیم کمین کند و اجازه ندهد که بندگان خدا شاکر نعمتهای خدا باشند و با نعمتهای خداوند او را بندگی کنند. بندگی خداوند و حرکت در صراط مستقیم با پیروی از ائمه(ع) صورت می گیرد. بنابراین حقیقت شکر درپذیرش ولایت ائمه و اطاعت از ایشان محقق می شود. شیطان از چهار طرف به انسان حمله می کند تا انسان را از ائمه جدا کند.
تفسیر این چهار حمله ای که در آیه مطرح شده است در روایات امده است.
لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ: یعنی آخرت را در نظر انسان کوچک و بی اهمیت می کند
و مِنْ خَلْفِهِمْ: در انسان بخل ایجاد می کند تا امکاناتش را در دنیا برای آخرتش استفاده نکند فقط جمع کند و در نهایت جا بگذارد برای وارث و دست خالی نزد خدا حاضر شود.
وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ: یعنی امر دینشان را در نظرشان کوچک می کند. شبهات و مسیر ضلالت را در نگاه انسان زیبا می کند.
وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ: شعله ورکردن شهوات است
7. خدا بی نیاز از شکر بندگان است
قدم دیگر این است که انسان بفهمد که خداوند از شکر او بی نیاز است و شکر کردن انسان برای رشد و کمال خود اوست. وَ مَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمید (لقمان/12)؛ هر كس شكرگزارى كند، تنها به سود خويش شكر كرده و آن كس كه كفران كند، (زيانى به خدا نمى رساند)؛ چرا كه خداوند بى نياز و ستوده است.