تحلیل وصیتنامه امام حسین (ع) ( بخش اول ) - سید محمد مهدی میرباقری (صوت + متن)
۰۸ شهریور ۱۳۹۶ 0 صوتی و تصویری
خلاصه
حضرت در وصیت نامه خود اینگونه فرموده اند که: «أَنَّ الْحُسَيْنَ يَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ جَاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ حَقٌ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ وَ أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَمَنْ قَبِلَنِي بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَّهُ أَوْلَى بِالْحَقِّ وَ مَنْ رَدَّ عَلَيَّ هَذَا أَصْبِرُ حَتَّى يَقْضِيَ اللَّهُ بَيْنِي وَ بَيْنَ الْقَوْمِ بِالْحَقِ وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ وَ هَذِهِ وَصِيَّتِي يَا أَخِي إِلَيْكَ وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيب»(1)
همانطور که بزرگ کردن یک شخصیت تحریف است تنزل دادن آن هم تحریف است. درباره ائمه علیهم السلام هر دوی این تحریفات اتفاق افتاده است؛ گاهی آن ها را در حد خدا بالا می بردند، گاهی هم آن ها را در حد یک بشر معمولی تنزل می دادند. همان طور که شخصیت امام ممکن است دچار تحریف شود، فعل و رفتار امام هم ممکن است دچار تحریف گردد؛ درباره عاشورا هم چنین تحریفی مطرح است. برای دچار نشدن به تحریف، و ارائه تحلیل و فهم درست از واقعه عاشورا بهتر است به بیانات خود سیدالشهداء علیه السلام درباره عاشورا مراجعه کنیم
تفاوت مبنایی قیام عاشورا با محوریت توحید
امام حسین علیه السلام در نامه ای که به محمد حنفیه نوشتند، توضیح می دهند که هدفشان از قیام چیست؛ «أَنَّ الْحُسَيْنَ يَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ جَاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ الْحَقِّ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ حَقٌ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ» به عبارتی این نامه مرامنامه قیام امام حسین علیه السلام است؛ نگاه حضرت این است که خدای متعال اله حقیقی است و الهی جز او نیست؛ همه عالم مخلوق او و تحت تدبیر اوست؛ از نظر ایشان خدای متعال بنده برگزیده ای دارد که عبد و رسول اوست و خدایی که این پیامبر را فرستاده، عالم را لغو خلق نکرده است؛ قیامتی بر پا می شود و همه ما سر از قبر بر می داریم. مسیر انسان در نگاه حضرت چنین مسیری است؛ از نظر حضرت عالم یک توده انبوه ماده بی شعور نیست و ما موجودی نیستیم که روزی از دل خاک برآمده باشیم و روزی هم در دل خاک فرو برویم و همه چیز تمام شود؛ هم این عالم خدایی دارد، هم ما سرنوشتی مشخص داریم، هم خدای متعال رسولانی برای هدایت ما فرستاده است.
اگر یک ملحد یک قیام بزرگ جهانی هم کرده و مانند مارکسیست ها نیمی از دنیا را هم تحت نفوذ خود درآورده و ده ها میلیون انسان را به کشتن داده باشد، چگونه می توان حرکت او را تفسیر کرد؟ از نظر آن ها ماده به حیات تبدیل شده و آرام آرام جامعه بشری ایجاد شده است؛ سپس در اثر روابط تولیدی نادرست، جامعه دو قطبی شده و طبقه سرمایه دار و کارگر شکل گرفته است؛ آن ها خود را مدافع حقوق طبقه کارگر می نامند و ادعا می کنند که به نفع طبقه کارگر می جنگند و ده ها میلیون نفر از مردم را به کشتن می دهند؛ آیا این جنگ قابل دفاع است؟! آیا می توان برای کشته های این جنگ عزاداری کرد؟ امروز هم جامعه جهانی دارای مرامنامه است؛ در جنگ اول و دوم جهانی ده ها میلیون انسان کشته شد؛ ولی آیا برای کشته هایش باید عزاداری کرد؟ اصل تکامل ماده مرامنامه این جنگ هاست؛ همه درگیری ها برای لذت جویی مادی است و پایان آن ماده پرستی و دنیا پرستی است؛ همان گونه که خود ماده احترام ندارد، کسانی که در راه دنیا و ماده گرایی کشته می شوند نیز احترامی ندارند؛ درگیری طبقاتی میان پولدار و فقیر چه احترامی دارد؟ این چه دعوایی است که برای کشتگان آن سینه چاک کنیم؟
حضرت در این فرازها شهادت می دهند که الهی جز الله نیست و جد بزرگوارشان رسول اوست؛ او پرده های غیب را کنار زده و از طرف او مأمور بوده است؛ نبوتی داشته و از اسرار عالم با خبر بوده است؛ خدا او را مأمورکرده تا دست عالم را بگیرد و هدایت کند. این جریان یک جریان کور نیست.
سیدالشهداء علیه السلام در این وصیتنامه اشاره می کنند که به دنبال خودپرستی، نزاع شخصی و فساد نیستند؛ انسان اگر دنبال نفس خود باشد، هر کاری کند فساد است؛ حتی اگر بگوید من اصلاح می کنم؛ قرآن در این آیه شریفه می فرماید: «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقين» (قصص/83) خدای متعال در این آیه آخرت را توصیف می کند؛ آخرت با این عظمت متعلق به کسانی است که در زمین به دنبال برتری جویی نیستند؛ سیدالشهداء علیه السلام در پی اثبات خود نبودند و نمی خواستند برتر باشند؛ انتهای نفس پرستی، برتری جویی و در خدمت داشتن همه عالم است؛ کسی که دنبال اثبات نفس خویش است هر کاری کند فساد است؛ یعنی همان حجابی که دنبال اصلاح است، بیشتر فساد می کند؛ چون می خواهد خود را اثبات کند؛ انتهای اصلاحش را که ببینی، خودش را می بینی! اگر کسی اهل برتری جویی و افساد نبود، کل مشی او صلاح است؛ هرکاری کند، عمل صالح است؛ و بعد هم فرمود: «و العاقبه للمتقین» یعنی این ها به عاقبت خیر می رسند؛ ولی دیگران هر چه تلاش کنند، نتیجه ای جز فساد و اثبات نفس ندارد؛ بنابراین کسی که به دنبال فساد و اثبات نفس باشد، به دار آخرت نمی رسد.
بنابراین هدف حضرت استکبار، عجب به نفس، خودبینی و برتری جویی نیست؛ دلیل همه جنگ های دنیا و درگیری های تمدن مادی استکبار، عجب به نفس، خودبینی و برتری جویی است؛ امام حسین علیه السلام به دنبال این اهداف نیستند بلکه در پی اصلاح امت جدشان هستند؛ چرا که امت تاریخی نبی اکرم صلی الله علیه و آله به بن بست و انسداد دچار شده و رو به فساد می رفت؛ سیدالشهداء علیه السلام برای بازگرداندن امت به مدار خود، دست به امر به معروف و نهی از منکر زدند تا سیره جدشان احیاء شود.
اصلاح، امر به معروف و نهی از منکر، احیاء سیره وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام چه هستند؟ دامنه فسادی که اتفاق افتاده در مقیاس امت بود؛ این فساد چیست و امام حسین علیه السلام در مبارزه با آن چه می کنند بحث هایی است که در ادامه خواهد آمد.
پی نوشت ها:
(1) مناقب آل أبي طالب عليهم السلام ج4، ص: 89 - بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج44، ص: 329