وَ قَالَ (علیه السلام): لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ، الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّنِ.
و فرمود (ع): از عدالت نيست، داورى از روى گمان.
و آن حضرت فرمود: داورى نمودن به گمان عليه انسان مورد اعتماد از عدالت نيست.
عدالت در قضاوت (اخلاقى، قضايى):و درود خدا بر او، فرمود: داورى با گمان بر افراد مورد اطمينان، دور از عدالت است.
[و فرمود:] از عدالت نبود حكم نمودن به گمان.
امام عليه السّلام (در باره بدگمانى) فرموده است:از عدل و دادگرى نيست حكم كردن با بد گمانى بكسيكه طرف اعتماد است (زيرا بد گمانى به چنين كسى معصيت و گناه مى باشد، در قرآن كريم سوره 49 آیه 12 مى فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» يعنى اى اهل ايمان از بسيار بد گمانى «در باره يكديگر» دورى كنيد كه برخى بدگمانى معصيت و گناه است).
امام(عليه السلام) فرمود: داورى در حق افراد مورد اطمينان، با تكيه بر گمان، رسم عدالت نيست.
سوء ظن درباره دوستان ثقه ظلم است:امام(علیه السلام) در این کلام حکیمانه، به نکته قابل ملاحظه اى مربوط به روابط اجتماعى اشاره مى کند و مى فرماید: «داورى در حق افراد مورد اطمینان، با تکیه بر گمان، عدالت نیست»; (لَیْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّنِّ).مى دانیم یکى از دستورات قرآنى و روایى این است که در حق مسلمانان سوء ظن نداشته باشید. قرآن مجید مى گوید: «(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ); اى کسانى که ایمان آورده اید از بسیارى از گمان ها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمان ها گناه است».(1)در حکمت 360 نیز بر این معنا تأکید شده است. آنجا که امام(علیه السلام) مى فرماید: «لاَ تَظُنَّنَّ بِکَلِمَة خَرَجَتْ مِنْ أَحَد سُوءاً وَأَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی الْخَیْرِ مُحْتَمَلاً; هر سخنى که از دهان کسى خارج شد تا احتمال صحت در آن مى دهى حمل بر فساد مکن». دلیل آن هم روشن است، زیرا سوء ظن پایه هاى اعتمادِ عمومى را که سرچشمه همکارى است متزلزل مى سازد.حال اگر آن شخصى که انسان به او سوء ظن پیدا مى کند کسى باشد که سوابق حسنه او بر ما روشن است و در یک کلمه به تعبیر امام(علیه السلام)، «ثقه» محسوب شود به یقین قضاوت درباره چنین شخصى با ظن و گمانِ بدون دلیل، عادلانه نیست.بعضى از شارحان نهج البلاغه این گفتار حکیمانه را به صورت مسئله اى اصولى (اصول فقه) عنوان کرده اند و آن این است که هر گاه مطلبى به دلیل معتبر ثابت شود، عدول از آن جز با دلیل معتبر جایز نیست و حدیث معروف باب استصحاب: «لا تَنْقُضِ الْیَقینَ بِالشَّکِ»(2) را اشاره به آن مى دانند.بعضى از شارحان نیز قضاء را در اینجا به معناى قضاوت مصطلح; یعنى داورى براى فصل خصومت گرفته اند که قاضى نمى تواند در برابر شخص مورد اعتماد، با ظن و گمانش قضاوت کند. ولى ظاهر این است که این حدیث شریف معناى وسیع و گسترده اى دارد و اشاره به یک مفهوم گسترده اخلاقى است که عدالت در آن مانع از داورى درباره اشخاص مورد اعتماد به ظن و گمان مى شود.البته افراد متهم; یعنى کسانى که سوء سابقه دارند یا ظاهر آنها ظاهر قابل اعتمادى نیست از این حکم خارج اند. البته نه به این معنا که انسان بى دلیل آنها را متهم کند، بلکه به این معنا که انسان از آنها احتیاط نموده و بر حذر باشد. شبیه این گفتار حکیمانه احادیث دیگرى است که با تعبیرات متفاوتى این موضوع را دنبال مى کند: در غررالحکم از آن حضرت نقل شده که فرمود: «سُوءُ الظَّنِّ بِالْمُحْسِنِ شَرُّ الاْثْمِ وَأقْبَحَ الظُّلْمِ; سوء ظن به نیکوکار بدترین گناه و زشت ترین ستم هاست».(3)در حدیث دیگرى در همان کتاب مى خوانیم: «سُوءُ الظَّنِّ بِمَنْ لا یَخُونُ مِنَ اللُّؤْمِ; سوء ظن به کسى که خیانت نمى کند نشانه پستى و لئامت است».(4)در حدیث جالب دیگرى در همان کتاب آمده است که امام(علیه السلام) مى فرماید: «شَرُّ النّاسِ مَنْ لا یَثِقُ بِأحَد لِسُوءِ ظَنِّهِ وَلا یَثِقُ بِهِ أحَدٌ لِسُوءِ فِعْلِهِ; بدترین مردم کسى است که به سبب سوء ظنى که دارد به هیچ کس اعتماد نمى کند و (نیز) هیچ کس به سبب سوء فعلش به او اعتماد ندارد».(5)کوتاه سخن این که از نظر آداب اخلاقى افزون بر مباحث قضاوت و احکام اصولى هرگاه کسى به وثاقت شناخته شد، سوء ظن نسبت به او کارى ظالمانه است.(6)*****پی نوشت:(1). حجرات، آیه 12 .(2). وسائل الشیعه، ج 1، ص 245.(3). غررالحکم، ح 5672 .(4). همان، ح 5673 .(5). غررالحکم، ح 5675 .(6). سند گفتار حکیمانه: بنابر گفته خطیب(رحمه الله) در کتاب مصادر، زمخشرى این کلام شریف را در کتاب ربیع الابرار نقل کرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 175). این گفتار حکیمانه را مرحوم صدوق قبل از سید رضى در کتاب من لا یحضره الفقیه ضمن وصایاى على(علیه السلام) به فرزندش محمد بن حنفیة آورده است. (من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 390)
امام (ع) فرمود: «لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّنِّ»:يعنى در مورد كسى كه نزد تو مورد اعتماد و معروف به امانت است، حكم به خيانت از روى گمان، بيرون از عدالت و در شمار صفت ناپسند ظلم و جور است.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 290
التاسعة بعد المائتين من حكمه عليه السّلام:(209) و قال عليه السّلام: ليس من العدل القضاء على الثّقة بالظّنّ. (79191- 79182)
المعنى:قال ابن ميثم: أي من كان عندك ثقة معروفا بالامانة فحكمك عليه بالخيانة عن ظنّ خروج عن العدل، و هو رذيلة الجور، و قال الشارح المعتزلي: هذا مثل قول أصحاب اصول الفقه: لا يجوز نسخ القرآن و السّنة المتواترة بخبر الواحد، لأنّ المظنون لا يرفع المعلوم- إلخ.أقول: و التفسيران متقاربان، و الأظهر أنّ هذه الجملة متضمنة لدستور قضائي و المقصود أنّ القضاء يلزم أن يكون مستندا إلى دليل علمي و تحقيق قطعي في مورد الحكم، و لا يصحّ الاعتماد على مجرّد الظنّ في باب القضاء و صدور الحكم، فتدبّر.الترجمة:فرمود: در شمار عدالت نيست كه در قضاوت اعتماد به مجرّد گمان شود.
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص20
ليس من العدل القضاء على الثقه بالظنّ. «حكم كردن به گمان بر آنچه مورد اعتماد است از دادگرى نيست.»
اين سخن نظير سخن اصولى هاست كه در اصول فقه مى گويند نسخ قرآن و سنت متواتر با خبر واحد جايز نيست، زيرا گمان چيز معلوم را برطرف نمى سازد. لفظ ثقه در اين سخن مرادف با لفظ علم است، گويى امير المؤمنين عليه السّلام فرموده است جايز نيست آنچه به طريق قطعى معلوم است با گمان زايل شود.