وَ قَالَ (عليه السلام): مَا كَانَ اللَّهُ لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الشُّكْرِ، وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الزِّيَادَةِ؛ وَ لَا لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الدُّعَاءِ، وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْإِجَابَةِ؛ وَ لَا لِيَفْتَحَ لِعَبْدٍ بَابَ التَّوْبَةِ، وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْمَغْفِرَةِ.
و فرمود (ع): نشود كه خدا در شكر را به روى بنده اى بگشايد، در حالى كه، در افزون شدن نعمت را به رويش بسته باشد. و نشود كه در توبه را بگشايد، در حالى كه، در آمرزش را بسته باشد.
و آن حضرت فرمود: اين نيست كه خداوند باب شكر را بر عبد باز كند و باب افزونى نعمت را ببندد، و درب دعا را بر عبد بگشايد و درب اجابت را ببندد، و باب توبه را بر عبد باز كند و درب مغفرت را ببندد.
ارزش هاى والاى اخلاقى (اخلاقى، اعتقادى):و درود خدا بر او، فرمود: خدا در شكرگزارى را بر بنده اى نمى گشايد كه در فزونى نعمت ها را بر او ببندد، و در دعا را بر روى او باز نمى كند كه در اجابت كردن را نگشايد، و در توبه كردن را باز نگذاشته كه در آمرزش را بسته نگهدارد.
[و فرمود:] خدا در سپاس گفتن را بر بنده اى نمى گشايد حالى كه در نعمت را به روى او ببندد، و در دعا را بر روى او باز نمى كند و در پذيرفتن را بر وى فراز. و در توبه را به روى بنده نمى گشايد و در آمرزش را بر وى ببندد و استوار نمايد.
امام عليه السّلام (در باره شكرگزارى و دعاء و توبه) فرموده است:1- نمى شود كه خدا بر بنده در سپاسگزارى را بگشايد (امر بشكر فرمايد) و در افزونى را به رويش ببندد (بر نعمت نيافزايد)2- و در دعاء و درخواست را بگشايد (دستور دهد كه از او بخواهند) و در روا شدن را به رويش ببندد (درخواست او را نپذيرد)3- و در توبه را بگشايد و در آمرزش را به رويش ببندد (گناهش را نيامرزد).
امام عليه السلام فرمود: چنين نيست كه خداوند درِ شكر را به روى بنده اى بگشايد و درِ فزونى نعمت را به رويش ببندد، و چنين نيست كه خداوند باب دعا را به روى كسى بگشايد و باب اجابت را به رويش ببندد، و نيز چنين نيست كه خداوند در توبه را به روى كسى باز كند و در آمرزش را به رويش ببندد.
گشايش درهاى اميد:امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه كه برگرفته از آيات قرآن مجيد است سه بشارت به سه گروه مى دهد. نخست مى فرمايد: «چنين نيست كه خداوند درِ شكر را به روى بنده اى بگشايد و درِ فزونى را به رويش ببندد»; (مَا كَانَ اللّهُ لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْد بَابَ الشُّكْرِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الزِّيَادَةِ). اين سخن برگرفته از آيه شريفه هفتم از سوره ابراهيم است: (وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لاََزِيدَنَّكُمْ).آرى اين وعده الهى است كه خداوند شاكران را فزونى نعمت مى بخشد. دليل آن هم روشن است: شخصى كه از نعمت الهى در مسير اطاعت او استفاده مى كند و حق نعمت را ادا مى نمايد، با زبان حال مى گويد: من لايق اين نعمتم، و خداوند نيز نعمت را بر او مى افزايد. درست مثل اين كه باغبانى هنگامى كه باغ را آبيارى مى كند درختان را بارور و پرثمر مى بيند و اين امر سبب مى شود كه باغبان بيشتر از آن باغ مراقبت كند زيرا درختانش به زبان حال، لياقت خود را بيان كرده اند.در دومين بشارت مى فرمايد: «چنين نيست كه خداوند باب دعا را به روى كسى بگشايد و باب اجابت را به رويش ببندد»; (وَ لاَ لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْد بَابَ الدُّعَاءِ وَيُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الاِْجَابَةِ). اين، اشاره به آيه شريفه 60 سوره غافر است: (وَقَالَ رَبُّكُمْ ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ) و آيه شريفه 186 سوره بقره: «(وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِى); هرگاه بندگان من درباره من از تو سؤال كنند (بگو:) من به آن ها نزديكم و دعاى دعا كننده را هنگامى كه مرا (از صميم دل) بخواند اجابت مى كنم».دليل آن هم روشن است زيرا نه خداوند بخيل است و نه اجابت دعا چيزى از اومى كاهد بلكه رحمانيت و رحيميت او ايجاب مى كند كه تمام تقاضاهاى بندگان را اجابت فرمايد و اگر گاهى اجابت دعا تأخير مى افتد و يا بعضى از دعاها به اجابت نمى رسد حتماً به دليل مصالحى است يا به واسطه وجود موانع. بسيار مى شود كه انسان از خدا چيزى مى خواهد كه دشمنِ جان اوست اما توجه ندارد. خداوند چنين دعايى را مستجاب نمى كند و گاه چيزهايى مى خواهد اما موانعى مانند گناهان بزرگ جلوى اجابت آن را مى گيرد.در سومين بشارت مى فرمايد: «چنين نيست كه خداوند درِ توبه را به روى كسى باز كند و درِ آمرزش را به رويش ببندد»; (وَلاَ لِيَفْتَحَ لِعَبْد بَابَ التَّوْبَةِ وَيُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْمَغْفِرَةِ). اين سخن برگرفته از آيه شريفه 25 سوره شورى است: «(وَهُوَ الَّذِى يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُوا عَنِ السَّيِّئَاتِ وَيَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ); او كسى است كه توبه را از بندگانش مى پذيرد و بدى ها را مى بخشد، و آنچه را انجام مى دهيد مى داند».اصولاً امكان ندارد خداوند دستور به چيزى بدهد و نتيجه آن را پذيرا نشود; از يك سو به بندگانش بگويد توبه كنيد يا بفرمايد درى به سوى رحمتم براى شما گشوده ام و آن، باب توبه است از اين در وارد شويد ولى خودش حاضر نباشد توبه توبه كاران را بپذيرد. شبيه همين معانى در حكمت 135 آمد كه امام(عليه السلام) فرمود: كسى كه توفيق چهار چيز را پيدا كند از چهار چيز محروم نخواهد شد: كسى كه موفق به دعا شود از اجابت محروم نمى گردد و كسى كه موفق به توبه شود از قبول توبه محروم نخواهد شد و كسى كه موفق به استغفار گردد از آمرزش محروم نمى شود و كسى كه توفيق شكرگزارى پيدا كند محروم از فزونى نعمت نخواهد شد.قابل توجه اين كه جمله «مَا كَانَ اللَّهُ» و جمله هاى معطوف بر آن اشاره به توفيقات الهى است يعنى هنگامى كه خداوند كسى را به يكى از اين سه چيز (شكر و دعا و توبه) موفق دارد درهاى نتايج آن ها را نيز به روى او مى گشايد: فزونى نعمت در برابر شكر، اجابت در برابر دعا و آمرزش در برابر توبه. در واقع شكر و دعا و توبه، سه موضوع سرنوشت ساز در زندگى انسان است و سعادتمند و خوشبخت كسانى هستند كه بتوانند از هر سه استفاده كنند; در برابر نعمت ها شاكر باشند، در مشكلات دست به دعا بردارند و به هنگام لغزش ها و گناهان از درِ توبه وارد شوند.در روايت ارشاد القلوب ديلمى كه اين گفتار حكيمانه به صورت مشروح ترى در آن آمده جمله چهارمى نيز اضافه شده است و آن اينكه «وما كان الله ليفتح باب التوكل و لم يجعل للمتوكل مخرجا فإنه سبحانه يقول وَمَنْ يتَّقِ اللَّهَ يجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَيرْزُقْهُ مِنْ حَيثُ لا يحْتَسِبُ وَمَنْ يتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ; چنين نيست كه خداوند باب توكل را به روى كسى بگشايد و براى خروج از مشكلاتش راهى براى او قرار ندهد زيرا خداوند مى فرمايد: كسى كه تقوا را پيشه كند خداوند راه خروج از مشكلات را براى او قرار مى دهد و از جايى كه گمان نمى كند به او روزى مى دهد و كسى كه بر خدا توكل كند خداوند براى او كافى است».[1]در روايات اسلامى نيز بر اين سه موضوع تأكيدات فراوانى شده است كه به سه نمونه آن در اين جا قناعت مى كنيم.امام صادق(عليه السلام) درمورد شكر مى فرمايد: «مَكْتُوبٌ فِى التَّوْرَاةِ اشْكُرْ مَنْ أَنْعَمَ عَلَيكَ وَ أَنْعِمْ عَلَى مَنْ شَكَرَكَ فَإِنَّهُ لاَ زَوَالَ لِلنَّعْمَاءِ إِذَا شُكِرَتْ وَ لاَ بَقَاءَ لَهَا إِذَا كُفِرَتْ الشُّكْرُ زِيادَةٌ فِى النِّعَمِ وَ أَمَانٌ مِنَ الْغِيرِ; در تورات نوشته شده است: كسى كه به تو نعمت بخشيده شكر او را به جاى آور و كسى كه از تو تشكر مى كند نعمت را بر او افزون كن زيرا هنگامى كه شكر نعمت به جاى آورده شود نعمت زوال نمى پذيرد و هنگامى كه كفران شود بقايى نخواهد داشت و شكر، سبب زيادىِ نعمت ها و امان از دگرگونى هاست».[2]امام صادق(عليه السلام) در روايت ديگرى درمورد دعا مى فرمايد: «فَأَكْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِفْتَاحُ كُلِّ رَحْمَة وَ نَجَاحُ كُلِّ حَاجَة وَ لاَ ينَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلاَّ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّهُ لَيسَ مِنْ بَاب يكْثُرُ قَرْعُهُ إِلاَّ أَوْشَكَ أَنْ يفْتَحَ لِصَاحِبِهِ; بسيار دعا كن چراكه دعا كليد هر رحمت و سبب رسيدن به هر حاجت است و به آنچه نزد خداست جز با دعا نمى توان رسيد (و دعا سرانجام به اجابت مى رسد) زيرا هر درى را بسيار بكوبند اميد آن مى رود كه باز شود».[3]در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) درمورد توبه مى خوانيم: «لَيسَ شَىءٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ مُؤْمِن تَائِب أَوْ مُؤْمِنَة تَائِبَة; هيچ كسى نزد خداوند محبوب تر از مرد و زن توبه كار نيست»[4]. [5]*****پی نوشت:[1]. ارشاد القلوب، ج 1، ص 148.[2]. كافى، ج 2، ص 94، ح 3.[3]. بحارالانوار، ج 90، ص 299، ح 33.[4]. همان، ج 6، ص 21، ح 15.[5]. سند گفتار حكيمانه: تنها مدرك ديگرى كه مرحوم خطيب براى اين گفتار حكيمانه ذكر مى كند غررالحكم است كه آن را با تفاوت هايى آورده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 304). اضافه مى كنيم كه اين گفتار نورانى به صورت كاملاً مشروح ترى در ارشاد القلوب ديلمى آمده است. (ارشاد القلوب، ج 1، ص 148)
امام (ع) فرمود: «مَا كَانَ اللَّهُ لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الشُّكْرِ- وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الزِّيَادَةِ- وَ لَا لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الدُّعَاءِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْإِجَابَةِ- وَ لَا لِيَفْتَحَ لِعَبْدٍ بَابَ التَّوْبَةِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْمَغْفِرَةِ»:نمى شود كه خداوند به روى بنده اى در شكر بگشايد و در زيادت روزى را ببندد، و در دعا و خواستن را بگشايد، و در اجابت را ببندد، و در توبه را باز كند امّا در بخشش را ببندد.امام (ع) به سه چيز اشاره فرموده است: سپاسگزارى براى فزونى نعمت، درخواست براى رواى حاجت، و توبه براى آمرزش و رحمت. پس به روى هر كس كه خداوند در يكى از اين ملزومات را بگشايد و او را آماده و مهيّا سازد و آن را بر وى الهام كند، سزاى مقام بخشندگى اوست كه در لازم را نيز به روى او بگشايد و او را از فيض خويش بهره مند سازد زيرا كه در وجود خدا بخلى نيست و در سلطنت او منعى وجود ندارد. و صفت گشودن در، استعاره براى موفق ساختن و آماده كردن بنده است توسط خداوند، براى چنان مرحمتى.
منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج 21، ص: 511
الرابعة عشرة بعد أربعمائة من حكمه عليه السّلام:(414) و قال عليه السّلام: ما كان اللَّه ليفتح على عبد باب الشّكر و يغلق عنه باب الزّيادة، و لا ليفتح على عبد باب الدّعاء و يغلق عنه باب الإجابة، و لا ليفتح على عبد باب التّوبة و يغلق عنه باب المغفرة. (86090- 86052)
المعنى:من أهمّ وسائل السعادية المعنوية و ألطاف اللَّه الخفيّة للانسان بشارات توحى إليه باثارة همّته نحو الطاعة و الانابة إلى اللَّه، و قد بيّن عليه السّلام في هذه الحكمة ثلاث بشارات فيها إشارات:1- توجيه اللَّه، قلب عبده نحو شكر نعمته بصرفه في رضا اللَّه و فيما ينبغي صرفها فيه من الانفاق في سبيل الخيرات، فانه يؤذن بمزيد النعم و دوامه كما تقدّم.2- إقبال القلب إلى الدّعاء و طلب الحاجة من اللَّه، فانه يؤذن بالاجابة و قضاء الحاجة.3- التنبّه للانابة إلى اللَّه و التوبة عن المعاصي، فانّه يؤذن بالمغفرة و البراءة من الذّنوب.الترجمة:فرمود: نباشد كه خدا در شكرگزارى را بر بنده بگشايد و در مزيد نعمت را بر او ببندد، و نه اين كه در دعا و نياز را برويش بگشايد و در اجابت را بر وى ببندد، و نه اين كه در توبه را برويش بگشايد و در آمرزش را بر وى ببندد.
جلوه تاريخ درشرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 8، ص223
ما كان الله عز و جل ليفتح على عبد باب الشكر و يغلق عنه باب الزيادة، و لا ليفتح على عبد باب الدعاء، و يغلق عنه باب الاجابة، و لا ليفتح عليه باب التوبة، و يغلق عنه باب المغفرة. «فرمود: خداوند چنان نيست كه در سپاس را بر بنده اى بگشايد و در نعمت و فزونى را بر او ببندد و نه اينكه بر بنده اى در دعا را بگشايد و در پذيرفتن را ببندد و نه اينكه در توبه را بر او بگشايد و در آمرزش را ببندد.»
درباره شكر و اينكه لازمه آن فزونى نعمت است و دعا و پذيرفته شدن و توبه و آمرزش به تفصيل و از جميع جهات سخن گفته شد.