مفهوم توحید در عبادت چیست؟
۲۱ دی ۱۳۹۳ 0توحید در عبادت
حسّاسترین بخش توحید، توحید عبادت است که جز خدای تعالی را نپرستیم، در برابر غیر او سر تسلیم فرود نیاوریم، و جز به درگاه او سجده نکنیم؛ و مىتوان گفت سرفصل دعوت پیامبران و نخستین پایگاه آیین آنها همین مسأله توحید در عبادت بوده؛ و درگیرىهایى که با مشرکان داشتهاند غالبآ از همینجا سرچشمه مىگرفت.
مسأله توحید در عبادت تا آن حد از اهمّیّت برخوردار است که سرفصل دفتر دعوت انبیاء و رسل و مهمترین مادّه تعلیمات آنها بوده، و تمام انبیاءِ اولوالعزم اساس دعوتشان را بر آن نهادهاند.
1. (وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولا أَنِ اُعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَّنْ هَدَى اللهُ وَمِنْهُمْ مَّنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلاَلَةُ فَسِیرُوا فِی الاَْرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ).(1)توحید در عبادت لازمه توحید ذات و صفات است؛ چرا که وقتى مسلّم شد واجب الوجود تنها او است، و هرچه غیر از او ممکن و محتاج و نیازمند است؛ راهى جز این نیست که عبادت مخصوص او باشد.
او کمال مطلق است و جز او کمال مطلق نیست؛ عبادت براى راه یافتن به سوى کمال است و بنابراین مخصوص او است.
قابل توجّه اینکه آیات قرآن مملوّ است از دعوت به توحید در عبادت؛ که قسمتهاى حسّاس آن را براى رسیدن به این پیام مهمّ قرآنى در اینجا مطرح مىکنیم:
«پیش از شما، سنّتهایى وجود داشت؛ (و هر قوم، طبق اعمال خود، سرنوشتهایى داشتند؛ شما نیز، دارید.) پس در روى زمین، گردش کنید و ببینید سرانجام تکذیب کنندگان (آیات خدا) چگونه بود؟!».
2. (وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَّسُولٍ إِلاَّ نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ).(2)
«ما پیش از تو هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر این که به او وحى کردیم که: هیچ معبودى جز من نیست؛ پس فقط مرا پرستش کنید».
3. (لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحآ إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللهَ مَا لَکُمْ مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ).(3)
«ما نوح را به سوى قومش فرستادیم؛ او گفت: اى قوم من! (تنها) خداوند یگانه را پرستش کنید،که معبودى جز او براى شما نیست. (و اگر غیر او را عبادت کنید،) من بر شما از عذاب روز بزرگى مىترسم!».
4. (وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلَهآ وَاحِدآ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ ).(4)
«...در حالى که دستور داشتند فقط خداوند یکتایى را که هیچ معبودى جز او نیست، بپرستند، او پاک و منزّه است از آنچه همتایش قرار مىدهند!».
معبود فقط او است!
- نخستین آیه دعوت به توحید در عبادت را برنامه اصلى تمام فرستادگان الهى مىشمرد؛ مىفرماید: «ما در هر امّتى رسولى برانگیختیم که : "خداى یکتا را بپرستید؛ و از (پرستش) طاغوت اجتناب کنید"»: (وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولا أَنِ اُعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ).
این سخن در برابر کسانى گفته شده که در آیه قبل از این آیه (35 سوره نحل) از قول آنها نقل مىکند که براى توجیه بتپرستى خود، مىگفتند: خدا خواسته است که ما بتها را بپرستیم و او به اعمال ما راضى است. قرآن در پاسخ آنها مىفرماید: همه انبیاء بدون استثنا دعوت به توحید در عبادت کردند و با پرستش هر موجودى غیر از خدا مخالفت ورزیدند؛ این چه نسبت دروغى است که به خدا مىدهید؟!
سپس مىافزاید: «خداوند گروهى از آنان را هدایت کرد»: (فَمِنْهُمْ مَّنْ هَدَى اللهُ).
«و گروهى از آنان ضلالت وگمراهى دامانشان را گرفت»: (وَمِنْهُمْ مَّنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلاَلَةُ).
آرى آنها به خاطر انحراف از مسیر توحید و سجده در برابر طاغوتها در لجنزار فساد و بدبختى غوطهور شدند؛ و عذاب الهى نیز دامانشان را گرفت.
قابل توجّه اینکه: در این آیه هدایت را به خدا نسبت مىدهد؛ چرا که اگر توفیق و امداد الهى نباشد کسى با نیروى خود نمىتواند به سر منزل مقصود برسد. ولى ضلالت را به خود آنها نسبت مىدهد؛ چرا که اثر اعمال خودشان بوده است.
- دومین آیه همان مفهوم آیه نخست را با تعبیر دیگرى تعقیب مىکند؛ و به عنوان یک اصل کلّى و جاودانى مىفرماید: «ما پیش از تو هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر این که به او وحى کردیم که: "هیچ معبودى جز من نیست؛ پس فقط مرا پرستش کنید"»: (وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَّسُولٍ إِلاَّ نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ).
قابل توجّه اینکه «نوحى» به صورت فعل مضارع آمده؛ که دلیل بر استمرار است. یعنى دستور به توحید در عبادت را پیوسته به هر پیامبرى گوشزد مىکردیم؛ و تمام انبیاء در طول دعوت خود مأمور به ابلاغ آن بودند.
به این ترتیب این مسأله به عنوان یک اصل اساسى و زیربنایى در طول تاریخ انبیاء پیوسته جریان داشته است.
- در سومین آیه، سخن از نخستین پیامبر اولوالعزم، شیخ الانبیاء نوح پیامبر (علیه السلام) است که از آغاز دعوتش پیامى جز مسأله توحید در عبادت و بدور افکندن بتها نداشت؛ مىفرماید: «ما نوح را به سوى قومش فرستادیم؛ او گفت: "اى قوم من! (تنها) خداوند یگانه را پرستش کنید، که معبودى جز او براى شما نیست"»: (لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحآ إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللهَ مَا لَکُمْ مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ).
از این جمله به خوبى استفاده مىشود که بتپرستى بدترین خار راه سعادت انسانها بوده و هست؛ و پیامبران، این باغبانهاى توحید براى تربیت انواع گلهاى فضیلت در سرزمین روح آدمى، قبل از هر کار دامن همّت به کمر مىزدند تا با داس توحید این خارهاى مزاحم را ریشهکن کنند.
- چهارمین آیه سخن از یهود و نصارا مىگوید، که از جادّه توحید منحرف گشتند.
یهودیان، احبار خود (علماى دینى یهود) و مسیحیان، رهبانها (مردان تارک دنیا) و حضرت مسیح (علیه السلام) را به عنوان معبود خود برگزیدند!
سپس مىفرماید: «در حالى که دستور داشتند فقط خداوند یکتایى را که هیچ معبودى جز او نیست؛ بپرستند»: (وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلَهآ وَاحِدآ).
باز براى تأکید مىافزاید: «هیچ معبودى جز او نیست»: (لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ) و مجددآ براى تأکید دیگر مىفرماید: «او پاک و منزّه است از آنچه همتایش قرار مىدهند!»: (سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ).
به این ترتیب آئینى را که نوح (علیه السلام) پایهگذارى کرد؛ در دعوت موسى (علیه السلام) و حضرت مسیح (علیه السلام) با قوّت و تأکید هرچه تمامتر تداوم یافت.
درست است که مسیحیان به راستى حضرت مسیح (علیه السلام) را پرستش مىکردند، و هم اکنون نیز مىکنند؛ ولى نه یهود احبار را پرستش مىکردند، و نه مسیحیان رهبانها را؛ بلکه چون اطاعت بىقید و شرط از آنها داشتند و در برابر تحریف و تغییر احکام الهى از سوى آنها تسلیم بودند؛ نام بتپرستى بر آن گذارده شده و لذا در احادیث آمده است: «اَما وَاللهِ ما صامُوا لَهُمْ وَ لا صَلُّوا وَلکِنَّهُمْ أَحَلوُّا لَهُمْ حَرامآ وَ حَرَّمُوا عَلَیْهِم حَلالا فَاتَّبَعُوهُمْ وَ عَبَدُوَهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ»: «آگاه باشید به خدا سوگند آنان (یهود و نصارا) براى پیشوایان خود روزه نگرفتند و نماز نگذاردند؛ ولى آنها حرامى را بر پیروان خود حلال کردند و حلالى را حرام، و آنها تبعیت نمودند، و بدون توجّه آنان را پرستش کردند.»(5)
شرح بیشتر این موضوع به خواست خدا در بحث توحید اطاعت خواهد آمد.
سرانجام در یک جمعبندى به اینجا مىرسیم که مسأله توحید در عبادت تا آن حد از اهمیت برخوردار است که سرفصل دفتر دعوت انبیاء و رسل و مهمترین مادّه تعلیمات آنها بوده؛ و تمام انبیاءِ اولوالعزم اساس دعوتشان را بر آن نهادهاند؛ و رسول الله (صلی الله علیه وآله) با تعبیرات مختلفى در همه عمر از داعیان به سوى آن بوده است. صراط مستقیم هدایت از همین رهگذر است و حتّى در صورت لزوم باید براى تحقق بخشیدن به این برنامه مهم اسلامى ترک وطن گفت و از محیط شرک و بتپرستى مهاجرت نمود.
از ویژگىهاى مهم آن روز که حکومت عدل الهى سراسر دنیا را فرا مىگیرد؛ همین مسأله یکتاپرستى و توحید در عبادت است که سراسر جهان را فرا مىگیرد؛ و نه تنها انسانها، که همه موجودات زمین و آسمان در همه حال سر بر آستان او مىسایند؛ و اگر با زبان قال و با اختیار خویش سجده نکنند از نظر تکوین و با زبان حال سجده مىکنند و تسبیح مىگویند.
______________________________
پی نوشت:
(1). سوره نحل، آیه 36 .
(2). سوره انبیاء، آیه 25 .
(3). سوره اعراف، آیه 59 .
(4). سوره توبه، آیه 31 .
(5). تفسیر نورالثقلین، جلد 2، صفحه 209.
منبع:
پیام قرآن، آیة الله العظمی مکارم شیرازی، ج 3.