زن در نگاه اسلام و سایر ملت ها
۰۸ بهمن ۱۳۹۳ 0 فرهنگ و اجتماعنگاه به زن در گذشته تاریخ:
از آنجا كه نقل تحليلى و تحقيقى تاريخ مظلوميت زن در مقالات معدود ممكن نيست در ابنجا به صورت خلاصه نگاه به زن در گذشته تاریخ را در چند مورد بیان می کنیم:
1- زن را موجودى هم افق با حيوان يا انسان ضعيف و پستى مى شمردند كه اگر حركتى در زندگى به دست بياورد و از قيد تبعيت آزاد شود، از فساد و شرش نمى توان ايمن بود...
2- زن از پيكره اجتماع خارج دانسته و تنها وزنى كه براى او قائل بودند، اين بود كه او از شرايط مورد نياز اجتماع مى دانستند مانند مسكنى كه بصورت سر پوشى از آن استفاده مى شود. يا او را مانند اسير دستگير شده اى مى شمردند كه از مستملكات دسته پيروز و غالب به شمار مى رود و بايد از كارش استفاده برد و از مكرش بر حذر بود.
3- زن را از عموم حقوق كه ممكن بود از آنها منتفع شود، محروم مى داشتند مگر به گونه اى كه نفع آن به مردانى كه بر او قيوميت داشتند، برسد و به سود آنان تمام شود.
4- اساس رفتارشان با زن، رابطه غالبيت قوى و مغلوبيت ضعيف و به عبارت ديگر غريزه استخدام بود، اين در ميان مردم غير متمدن ، و اما ملل متمدن علاوه بر اينها زن را انسان ضعيف الخلقه اى مى دانستند كه نمى تواند در زندگى مستقل باشد، و از شرش نمى توان در امان بود و در بعضى از طوائف اين روشها نظريات با هم مخلوط شده بود.(1)
عليرغم همه اهانتها و ستمهای ملل گذشته نسبت به زن، قرآن مجيد، علاوه بر اينكه تصريح كرده است كه زن و مرد از يك جنس آفريده شده و مكمل وجود يكديگرند، آنان را زوج آرامش بخش معرفى مى كند.
آيا زن عنصر گناه و شيطان كوچك است؟!كوتاه سخن اينكه اصولا براى زن ارزش انسانى قائل نبودند تا چه رسد كه وى را قابل تكريم و احترام بدانند و به او محبت كنند يا از او محبت بجويند. در حالی که زن و مرد مكمل وجود يكديگرند.
عليرغم همه اين اهانتها و ستمها قرآن مجيد، علاوه بر اينكه تصريح كرده است كه زن و مرد از جان هم و از يك جنس آفريده شده (2)، مكمل وجود يكديگرند و هر يك بدون ديگرى وجودى ناقص است، با شيواترين و لطيفترين بيان، علقه و ارتباط روحى اين زوج را تبيين كرده و آنان را زوج آرامش بخش معرفى مى كند:
- «و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها» (3)
(و از نشانه هاى او خدا اين است كه براى شما از جنس و جان خودتان جفت آفريد تا در بر او آرامش يافته با هم انس بگيريد.)
- «و جعل بينكم مودّة و رحمة إنّ فى ذالك لايات لقوم يتفكرون» (4)
(و در ميان شما دوستى، مودت، رأفت و مهربانى بر قرار كرد، در حقيقت در اين امر، براى مردم انديشمند، نشانه ها، دلايل و براهين علم و حكمت حق آشكار است .)
و در جاى ديگر به هر دو جهت تصريح مى فرمايد:
- «هو الذى خلقكم من نفس واحدة و جعل منها زوجها ليسكن اليها...» (5)
(او است خدائى كه شما را از يك جنس و نفس و واحده اى آفريد و از همان جنس ، براى او جفت مقرر كرد تا با وى انس بگيرد و آرامش دل بجويد.)
«زن مورد لعن ابدى خدا قرار گرفته است، زيرا گناه از زن آغاز شد و به وسيله زن است كه ما مى ميريم.»!
گفته بالا گوشه اى از بينش اعتقادى يهوديان درباره زن مى باشد كه وى را موجودى پست و سبب همه بدبختيها تلقى مى كنند، و بر اين عقيده اند كه اولين كسى كه ميوه ممنوعه را خورد و مرتكب گناه شد، زن بود و سبب اخراج حضرت آدم (علیه السلام) بوده است .
در مسيحيت نيز مانند يهوديان، زن را مسئول گناهكارى دانسته اند. چنانکه مى خوانيم: زنى را كه تو، به من دادى تا همراه من باشد، از ميوه آن درخت به من داد و من آنرا خوردم. بنابراين باعث سقوط آدم ، حوا گرديد و در حقيقت او مسئول گناههاى بشر است و خدا ناگزير شد تا تنها پسرش را به نام عيسى مسيح بفرستد تا به دار آويخته شود و با خون خودش گناهان بشر را كه زن مسئول آن است، بشويد!!
هندوها، علاوه بر اينكه حتى حق حيات براى زن قائل نبوده و نيستند، معتقدند كه اين فقط روح گناهكار است كه به صورت زن متولد مى شود.(6)
از ديدگاه بودائيان نيز، طبق گفته مورخ معروف وستر مارك (MARK WESTER) همه زنها دامهاى اغوا كننده و فريبنده شيطان هستند كه براى مردها گسترده و نيروى فريبندگى در نهاد زنها با خطرناكترين شكل مجسم شده است به طورى كه مردها را شيفته و فريفته خود مى سازند و همين فريبندگى زنها است كه فكر عالمى را كور مى كند.
به هر حال اين نظريه سخيف و نا آگاهانه در ميان اقوام و ملل و به اصطلاح صاحبان اديان، شايع گشت كه شيطان يا مار حوا را فريفت و سپس حوا آدم را به گناه وادار ساخت!
ترتولين مقدس به زنها مى گويد: آيا مى دانيد كه هر يك از شما حوائى هستيد؟ مجازات خدا بر جنس شما تا اين زمان ادامه دارد، در اين صورت شرارت با الضروره بايد باقى باشد، شما زنها دروازه هاى شيطان هستند، شما كسانى هستيد كه از آن درخت ممنوع ميوه چيديد، شما هستيد كه قانون الهى را شكسته ايد، شما كسانى هستيد كه آدم را فريفته اند آنهم هنگامى كه شيطان هنوز حمله نكرده بود، شما هستيد كه با آن سهولت، صورت خدا را در نهاد بشر، ضايع و فاسد كرده ايد! بدبختى و مرگ، مربوط به شما است و حتى مرگ پسر خدا مربوط به شما است .(7)
با اين بينش، بزگترين ستم ها را نسبت به زن، (يكى از دو ركن اساسى جامعه بشرى) روا داشته اند و اساس ساير اهانتها و ستمها را پى ريزى كرده اند و از اين طريق، ضرب المثلها و آداب و رسوم غلطى را در ميان جوامع مرسوم نموده اند تا آنجا كه در بسيارى از نقاط جهان، خود زن به اين تهمتها تن در داده و اينگونه به استضعاف كشيده شده است.
داستان آدم و حوا از ديدگاه قرآن
قرآن مجيد، قاطعانه و صريح، زن را از اين تهمت تبرئه نموده از مقام او دفاع مى كند و خط بطلان بر روى اين افسانه ها كشيده است؛ قرآن در داستان آدم و حوا مى فرمايد:
«فقلنا يا آدم انّ هذا عدوّ لك و لزوجک» (8)
(پس گفتيم اى آدم در حقيقت اين شيطان دشمن تو و همسرت مى باشد.)
در اينجا شيطان را، هم دشمن آدم و هم دشمن حوا معرفى كرده است و در جاى ديگر مى فرمايد:
«... ان الشيطان لكما عدوّ مبين» (9)
(به راستى كه اين شيطان دشمن هر دوى شما است .)
در اين آيه نيز دشمنى شيطان با هر دو اعلام شده است .
در مورد فريب دادن شيطان، قرآن مى فرمايد:
«فوسوس لهما الشيطان» (10)
(پس شيطان آن دو (آدم و حوا) را وسوسه كرد.)
«فدلّاهما بغرور فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوآتهما وطفقا یخصفان عليهما من ورق الجنة و ناداهما ربهما الم انهكما عن تلكما الشجرة و اقل لكما ان الشيطان لكما عدو مبين» (11)
(آنگاه شيطان آن دو را به فريب و غفلت راهنمائى كرد، پس هنگامى كه از آن درخت چشيدند، پنهانى هاى آنان آشكار گرديد و بر آن شدند كه از برگ درختان بهشت استفاده كرده خود را بپوشانند و خدا آنان را مخاطب قرار داده فرمود آيا من شما دو نفر را از اين درخت نهى نكردم و نگفتم كه بى شك اين شيطان سخت دشمن شما است ؟!
دقت مى كنيد كه در تمام خطابها، هر دو نفر مخاطب هستند و هرگز يكى از آنان را وسيله شيطان و عنصر گناه و فريب، معرفى نمى كند و در فريب شيطان نيز قبلا مى فرمايد:
«... ما نهاكما ربكما عن هذه الشجرة الّا ان تكونا ملكين أو تكونا من الخالدين و قاسمهما أنّى لكما لمن الناصحين» (12)
(و شيطان به دورغ گفت خدا شما دو نفر را از خوردن اين درخت نهى نكرد مگر براى اينكه مبادا شما دو فرشته گرديد يا اينكه مبادا در بهشت جاودانه بمانيد و براى آن دو، سوگند ياد كرد كه پس براى هر دوى شما از نصيحت كنندگان و خير خواهان هستم .)
و اتفاقا در جاى ديگر صراحت دارد كه شيطان به طور مستقيم خود آدم را وسوسه كرد و فريب داد:
«فوسوس اليه الشيطان قال يا آدم هل ادلّك على شجرة الخلد و ملك لايبلى فاكلا منها فبدت لهما سوآتهما و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنة و عصى آدم ربَّه فغوى» (13)
(پس شيطان او (آدم ) را وسوسه كرد گفت آيا تو را به درخت جاودانگى و ملك ابديت راهنمائى بكنم ؟ سپس آدم و حوا از آن درخت خوردند، در نتيجه آنچه كه آشكار شدنش براى آنان زشت بود. نمايان شد و بر آن شدند كه از برگهاى درختان بهشتى استفاده كرده خود را بپوشانند و آدم ، پروردگارش را نافرمانى كرد و به بيراهه رفت).
و در مورد ديگر قرآن مجيد تصريح مى كند كه شيطان باعث لغزش آن دوشد و فريبشان داد آنجا كه مى فرمايد:
«وقلنا يا آدم اسكن انت و زوجك الجنة و كُلا منها رغدا حيث شئتما ولا تقربا هذه الشجرة فتكونا من الظالمين فازلّهما الشيطان عنها فاخرجهما مما كانا فيه ». (14)
(و گفتيم اى آدم تو و همسرت در بهشت مسكن گيريد و آزادانه و بدون زحمت از نعمتهاى آن برخوردار شويد ولى به اين درخت نزديك نشويد كه از جمله ستمكاران خواهيد گشت ، پس شيطان ، آدم و حوا را از راه صحيح لغزاند و سبب اخراج آن دو از بهشت و محروميتشان از نعمتهاى بهشتى گرديد.)
بدون ترديد، ارزش وجودى زن ، از ارزش وجودى مرد، جدا نيست و هيچكدام ذاتا عامل بدبختى يا عنصر گناه نيستند بلكه هر كدام در همين شرايط وجودى كه هستند، هيچگونه نقص در آنها نيست و به زيباترين نحو و شايسته ترين شكل آفريده شده اند كه اگر به جز اين بودند نقص داشتند. آفريننده اين نظام خود فرموده است كه:
«... ربّنا الذی اعطى كلّ شىء خلقه ثم هدى» (15)
(خداى متعال آنچه كه لازمه وجودى آفرينش هر چيزى بود به آن عطا كرده و آنگاه راه و كمال و حركت را نيز به وى نشان داده است).
جهان چون خدّ و خال و چشم و ابروست كه هر چيزى به جاى خويش نيكو است
___________________________
پی نوشت:
1- تفسير الميزان / سوره بقره / ذيل آيات 228 - 0243
2- اعراف / آيه 189.
3- روم / آيه 21.
4- روم / آيه 21.
5- اعراف / آيه 189.
6- مانو/ جمله 140.
7- نقل از دركول توفيمارانون.
8- طه / آيه 117.
9- اعراف / آيه 22.
10- اعراف / آيه 20.
11- اعراف / آيه 22.
12- طه / آيه 120 و 121.
13- طه / آيه 120 و 121.
14- بقره / آيه 35 و 36.
15- طه / 50.
منبع:
شخصيت زن از ديدگاه قرآن
نويسنده: هادى دوست محمدى
مطالب مرتبط:
نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری