رنگ آمیزی دهه فاطمیه: داستان آتش زدن درب خانه حضرت فاطمه (س)

ناگهان همه باهم در خانه را کوبیدند. تق...تق... تق .تاق ... تاق .. تاق .
بعدش صدای داد و فریاد توی خانه پیچید«بیا بیرون... بیا بیرون...»
چند نفر باهم پشت در فریاد می زند«ای علی بیا بیرون... بیا بیرون باید با خلیفه و جانشین پیامبر دست بیعت بدهی»
حضرت علی علیه السلام از جا برخاستند تا پشت در بروند حضرت زهرا سلام الله علیها گفتند:« ای پسر عموعزیزم بگذار من بروم شاید صدای مرا بشنوند و خجالت بکشند!»
حضرت علی علیه السلام گفتند: «باشد تو برو»
حضرت زهرا سلام علیها بلند شدند تا پشت در بروند. امام هنوز به در اتاق نرسیده بوند که باز داد و فریاد شروع شد «اگر که نیایی تمام خانه را به آتش می کشیم» بعد هم شعله های آتش از پشت در بالا رفت. حضرت زهرا سلام الله علیها آمدند و گفتند:«از جان ما چه می خواهید» دشمنان وقتی فهمیدند دختر پیامبر پشت در است با لگد در را شکستند. در شکسته و نیم سوخته هم محکم با حضرت زهرا خورد.حضرت زهرا سلام الله علیها زخمی شدند و بدنشان پر از خون شد و روی زمین افتادند.