آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی: شرح خطبه فدکیه حضرت زهرا (س) (1)
۲۸ آذر ۱۴۰۱ 0 اهل بیت علیهم السلامشرح خطبه فدکیه حضرت زهرا (س) (1): (بررسی سند و مقدمه خطبه)
بررسی سند خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام
علمای عامه و خاصه خطبه حضرت زهرا علیها السلام را نقل كرده اند و از نظر سند و نقل، انحصار به شيعه ندارد. ابن ابی الحديد در شرح نهج البلاغه در ذيل نامۀ امام علی علیه السلام به عثمان بن حنيف (که در آن به مسئلۀ فدك اشاره کرده) اين خطبه را با اسناد گوناگون و معتبر از نظر عامه نقل می كند. او می گويد: من اين خطبه را از طريق عامه نقل می كنم و به منابع شيعی آن كار ندارم. در عبارت ابن ابی الحديد آمده است: «وَ اعْلَمْ اِنَّما نَذْكُر فی هذَا الْفَصْل مارواهُ الرِّجالُ الحَديثِ وَ ثِقاتُهمْ وَ ما اَودَعَه اَحمَدُ بن عَبدالْعَزيزِ الْجوهَری فی كِتابِهِ...»[1]. جوهری نیز این خطبه را در کتاب سقيفه و فدك آورده است. او نيز مورد وثوق و از علمای بزرگ اهل سنت است كه خيلی هم از او تجليل می كنند.
البته اين خطبه در منابع شيعی مثل بحارالانوار مرحوم مجلسی، احتجاج طبرسی، بلاغات النّساء الشّافی، دلائل الامامه، الطّرائف، كشف الغمه و... نيز آمده است.
مقدّمۀ خطبه
در مورد نحوۀ ايراد خطبه از نظر شرايط زمانی و مكانی و ديگر مسائل در مقدمۀ خطبه آمده است: «رُوِی عَبْدُاللّهِ بنِ حَسَن بِاِسْنادِهِ عَنْ آبائِه لَمّا أَجْمَعَ[2] اَبُوبَكْرٍ وَ عُمَرٍ عَلی مَنْعِ فاطِمَةَ فَدَكاً وَ بَلَغَها ذلِكَ»[3]. عبدالله بن حسن مثنی از پدران بزرگوارش روايت می كند: زمانی كه ابوبكر و عمر تصميم گرفتند كه مانع رسيدن فدك به حضرت زهرا علیهاالسلام شوند، اين خبر كه به حضرت زهرا علیهاالسلام رسيد، «لاثَتْ خِمارَها عَلی رَأْسِها»[4]. لاث به معنی پيچيدن است. در آيۀ شريفه هم آمده است: «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُيُوبِهِنَّ»[5] «روسری هايشان را طوری روی سر بيندازند كه سينه را بپوشاند». حضرت زهرا علیهاالسلام برخاستند و خمار را بستند. از لفظ خمار هم معلوم می شود كه حضرت طوری آن روسری را به كار برده بودند كه روی گردن و سينه ايشان پوشيده شده بود.
«وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها» [6]. جلباب نوعی پوشش سراسری بوده كه روی لباس ها می پوشيده اند؛ شايد چيزی شبيه عبای امروز يا پيراهن بلند عربی باشد. حضرت آن پوشش سراسری را هم طوری بر سر افكندند كه محيط بر تمام بدن ايشان بود.
«وَ أَقْبَلَتْ فی لُمَّةٍ (يا لمةٍ)[7] مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساءِ قَوْمِها» [8]. حضرت زهرا علیهاالسلام همراه با گروهی كه به اصطلاح همسن يا هماهنگ يا از ياران و اعوان و خويشاوندان ايشان بودند حركت كردند.
تا اينجا يكی از مسائل قابل توجه، مسئلۀ پوشش حضرت است. ايشان برای وارد شدن در مسجد كه مردان در آنجا حضور داشتند، این گونه خودشان را از نظر پوشش آماده كردند. نكتۀ ديگر، توجه به جماعتی است كه آن حضرت را در حركت به سمت مسجد همراهی كردند. احتمال زياد دارد كه منظور همراهان از اين كار ياری حضرت زهرا علیهاالسلام باشد؛ همان طور كه امروز اگر كسی برای حضور در مجلس احتجاج حركت كند، گروهی از همفكرانش نيز او را همراهی می كنند. پس در اين اقدام حضرت دو احتمال وجود دارد: اوّل آنكه شخصيت ظاهری ايشان محفوظ بماند، دوّم اينكه پيكرۀ ظاهری حضرت هم در بين مردها نمايان نشود و در ميان گروه زنان پوشيده بماند.
«تَطَاُ ذُيُولَها» [9]. حضرت در راه رفتن، پا روی پايين لباسش می گذاشت. احتمال دارد از این عبارت اینطور برداشت شود که حضرت بر اثر ناراحتی با شتاب حركت می كرد. اما در اين جا به طور مسلّم منظور اين است كه لباس ايشان آنقدر بلند بود كه گاه زير پا قرار می گرفت و احتمال مذکور مورد قبول نیست؛ زیرا در ادامه همین عبارت آمده است: «ما تَخْرِمُ مِشْيَتُها مِشيَةَ رَسُولِ اللّه صلی الله... »[10] راه رفتن حضرت هيچ كم از راه رفتن پيامبر اكرم صلی الله... نداشت. مشية بر وزن فعله است که نوع و هيئت فعل را می رساند. يعنی روش راه رفتن حضرت هيچ از روش راه رفتن پدرشان كم نداشت و با همان عظمت و متانت و وقار رسول اكرم صلی الله... حركت می كرد و همۀ آنچه را كه شايستۀ يك زن است رعايت كرده بود.
« حَتّی دَخَلَتْ عَلی أَبی بَكْرٍ وَ هُوَ فی حَشْدٍ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الأنْصارِ وَ غَيْرِهِمْ» [11] تا اين كه حضرت وارد مسجد شد و با ابوبکر روبرو گشت؛ در حالی كه گرداگرد او را جمع زيادی از مهاجرين و انصار و ديگر مسلمين گرفته بودند.
« فَنيطَتْ دُونَها مُلاَءةٌ» [12]. سپس ميان حضرت و مردم پرده ای نصب شد. مُلاَءةٌ به معنای إزار يا پرده است؛ يعنی بين ايشان و آن مردها از مهاجرين و انصار كه گرداگرد ابی بكر جمع شده بودند، پرده ای آويخته می شود. حتی در برخی نسخه ها «مُلاَءةٌ قِبطّيةٌ» آمده است؛ يعنی حتی جنس پرده را كه مصری بوده است مشخص كرده اند. همين كه حضرت وارد می شود دستور می دهند كه پرده ای بين ايشان و ديگران بياويزند. البته از كلمۀ «فَجَلَست» كه در خطبه آمده، استفاده می شود كه قبل از نشستن حضرت، پرده را سريع می آويزند؛ يعنی همين كه خبردار می شوند دختر پيامبر در راه مسجد است يا به محض ورود ايشان محيط را آماده می كنند و اين پرده را نصب می كنند. اين خود از اموری است که برای حفظ حضرت از نگاه مردان و احترامی بوده كه به صورت سنّت درآمده است و امروزه نيز در مجالس مذهبی رعايت می شود.
«ثُمَّ أنتْ أَنَّةً اَجْهَشَ الْقَوْمُ لَها بِالْبُكاءِ» [13]. حضرت وقتی نشست ناله ای كرد و ناله اش آنچنان جانسوز بود كه تمام مهاجرين و انصار و زن و مردی كه در مسجد بودند شروع كردند به گريه كردن. اين گريۀ معمولی و عادی نبود زيرا تعبير أَجْهَشَ الْقَوْمُ يعنی انسان از ناراحتی زياد به حالت زاری بيفتد و به خود بپيچد و به اين طرف و آن طرف بيفتد مثل بچه ای كه از ناراحتی خود را در دامان مادر می اندازد. نالۀ حضرت زهرا هم اين طور مجلس را به هم زد.
« فَارْتَجَّ الْمجْلِسُ ثُمَّ أمْهَلَتْ هُنَيَّةً حَتّی إذا سَكَنَ نَشيجُ الْقَوْمِ وَ هَدَأتْ فَوْرَتُهُمْ» [14]. و سپس مجلس متشنّج شد حضرت مقداری مهلت دادند تا اين قوم آرامش پيدا كنند. اين جمله گويای اين است كه مدتی مردم ضجه می زدند و به اصطلاح بی تابی می كردند و حضرت مدتی مهلت دادند تا مجلس آرام گيرد.
«اِفْتَتَحَتِ الْكَلامَ بِحَمْدِ اللّهِ وَ الثَّناءِ عَلَيْهِ وَ الصَّلاةِ عَلی رَسُولِ اللّه صلی الله... » [15]؛ «حضرت بعد از آرامش مجلس، شروع به سخن كرد و آغاز سخن وی با حمد و ثنای الهی بود و سپس بر پيامبر اكرم صلی الله... درود فرستاد».
«فَعادَ الْقَوْمُ فی بُكائِهِمْ فَلَمّا أَمْسَكُوا عادَتْ فی كَلامِها» [16]؛ «وقتی حضرت زهرا علیهاالسلام شروع به سخن كرد باز مردم گريه كردند. پس از اينكه ساكت شدند. حضرت به سخن بازگشتند». تا اينجا مقدمات كيفيت حضور حضرت در مسجد و نحوۀ آمادگی ايشان از نظر پوشش و حركت و ورود در مسجد و نشستن و آماده شدن برای سخن بيان شد.
برگرفته از سخنان: آیت الله آقا مجتبی تهرانی
تاریخ سخنرانی: 1374/07/12
پی نوشت ها
[1] . شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج 16، ص234، الفصل الأول فيما ورد من الأخبار و السير المنقولة من أفواه أهل الحديث و كتبهم لا من كتب الشيعة و رجالهم.
«و اعلم أنا إنما نذكر في هذا الفصل ما رواه رجال الحديث و ثقاتهم و ما أودعه أحمد بن عبد العزيز الجوهري في كتابه و هو من الثقات الأمناء عند أصحاب الحديث و أما ما يرويه رجال الشيعة و الأخباريون منهم في كتبهم من قولهم إنهما أهاناها و أسمعاها كلاما غليظا و إن أبا بكر رق لها حيث لم يكن عمر حاضرا فكتب لها بفدك كتابا فلما خرجت به وجدها عمر فمد يده إليه ليأخذه مغالبة فمنعته فدفع بيده في صدرها».
[2] . در نسخۀ بدل اجتمع آمده است. البته ابن ابی الحديد در اين عبارت «اجمع ابی بكر علی منعها فدكا» عمر را حذف كرده، كه فعلاً به اين بحث نمی پردازيم.
[3] . تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 5، ص380، [سورة الأنفال(8): الآيات 71 الى 75].
«و في كتاب الاحتجاج للطبرسيّ- رحمه اللَّه-: و روى عبد اللَّه بن الحسن بإسناده، عن آبائه- عليهم السّلام-: أنّه لمّا أجمع أبو بكر [و عمر] على منع فاطمة فدكا و بلغها ذلك، جاءت إليه و قالت: يا ابن أبي قحافة، أ في كتاب اللَّه أن ترث أباك و لا أرث ».
[4] . مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، زندگانى حضرت زهرا عليها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) ترجمه روحانى، 1جلد، انتشارات مهام - تهران، چاپ: اول، 1379 ش.
«لَمَّا بَلَغَ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلَامُ فَدَكَ، إِجْمَاعُ أَبِي بَكْرٍ عَلَى مَنْعِهَا فَدَكَ لَاثَتْ خِمَارَهَا عَلَى رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ أَقْبَلَتْ فِي لُمَةٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا تَطَأُ ذُيُولَهَا، مَا تَخْرِمُ مِشْيَتُهَا مِشْيَةَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ حَتَّى دَخَلَتْ عَلَى أَبِي بَكْرٍ- وَ هُوَ فِي حَشَدٍ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ غَيْرِهِمْ فَنِيطَتْ دُونَهَا مُلَاءَةٌ، فَجَلَسَتْ ثُمَّ أَنَّتْ أَنَّةً أَجْهَشَ الْقَوْمُ لَهَا بِالْبُكَاءِ، فَارْتَجَّ الْمَجْلِسُ، ثُمَّ أَمْهَلَتْ هُنَيْئَةً حَتَّى إِذَا سَكَنَ نَشِيجُ الْقَوْمِ وَ هَدَأَتْ فَوْرَتُهُمْ، افْتَتَحَتِ الْكَلَامَ بِحَمْدِ اللَّهِ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص)، فَعَادَ الْقَوْمُ فِي بُكَائِهِمْ فَلَمَّا أَمْسَكُوا عَادَتْ فِي كَلَامِهَا. فَقَالَتْ عَلَيْهَا السَّلَامُ»:
[5] . نور: 31.
[6] . زندگانى حضرت زهرا عليها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) ترجمه روحانى، ص817.
[7] . لُمّه به معنای همسن و سال و لمه به معنای همفكر است.
[8] . زندگانى حضرت زهرا عليها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) ترجمه روحانى، ص817.
[9] . همان
[10] . همان
[11] . همان
[12] . همان
[13] . همان
«فَجَلَسَتْ ثُمَّ أَنَّتْ أَنَّةً أَجْهَشَ الْقَوْمُ لَهَا بِالْبُكَاءِ، فَارْتَجَّ الْمَجْلِسُ، ثُمَّ أَمْهَلَتْ هُنَيْئَةً حَتَّى إِذَا سَكَنَ نَشِيجُ الْقَوْمِ وَ هَدَأَتْ فَوْرَتُهُمْ، افْتَتَحَتِ الْكَلَامَ بِحَمْدِ اللَّهِ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص)، فَعَادَ الْقَوْمُ فِي بُكَائِهِمْ فَلَمَّا أَمْسَكُوا عَادَتْ فِي كَلَامِهَا. فَقَالَتْ عَلَيْهَا السَّلَامُ»:
[14] . همان
[15] . همان
[16] . همان