شعر نوحه ایام بستری حضرت فاطمه زهرا (س) در خانه/خطی که روی صفحه ی پیشانی من است
۱۹ آبان ۱۴۰۳ 0خطی که روی صفحه ی پیشانی من است
شرحی برای مردن طولانی من است
بر تیکه ی کجم حسنم گریه می کند
من خویش روضه ام پسرم بانی من است
روز جزا به آب ببندم صراط را
امروز تازه گریه پنهانی من است
چشم ترم کتیبه ی شور محرم است
هر محتشم زآینه گردانی من است
این مسجد کبود پر از طاق ضربی است
این طرحها کشاکش عمرانی من است
این زخم ناتنی تن ما را رها نکرد
انگار زخم، خواهر ایمانی من است
این چارقد به چهار قد و نیم قد من است
بعد از وفات، ذکر پریشانی من است
می چسبد این لباس چنان خواب بر تنم
این زخم، شرح جذبه ی عرفانی من است
دم به دقیقه جامه ی نو می کنم به تن
اینها لباس رسمی مهمانی من است
انگشتری اگر چه به دستم گشاد شد
عالم به زیر دست سلیمانی من است
بر آفتاب برف نشست و نگشت آب
پس نکته ها به موی زمستاتی من است
مادر کند خطاب به یک مشت استخوان
زینب طبیب عاطفه درمانی من است
حتی نبات در دهنم تلخ می شود
کامم هنوز زخم رجز خوانی من است
من صبح و عصر، غش نکنم شب نمی شود
ایام، رفت و آمد پنهانی من است