شعر نوحه ایام بستری حضرت فاطمه زهرا (س) در خانه/ من بیمار ، مداوا نکند خشنودم
۲۸ آبان ۱۴۰۳ 0
من بیمار ، مداوا نکند خشنودم
غم طبیبم شده و مرگ شده بهبودم
هیچ کس نیست ، که باری ز دلم بردارد
عاقبت داغ و غم و درد کند نابودم !
اشک بس ریخته ام ، هرکه ببیند گوید
سرو بشکسته ی خم گشته ، کنار جویم !
گه ز حق ، مرگ طلب می کنم و گه گویم
کاش می بودم و غمخوار علی می بودم
زیر این چرخ علی دوست تر از فاطمه نیست
سند مستندم : بازوی خون آلودم !
من نفس می زدم و او کف افسوس به هم
من چه سان گویم و او چون شنود بِدرودم ؟!
ای اجل ! پا به سر من ز محبت بگذار !
جز تو کس نیست که از لطف کند خشنودم