فلسفه اشک
۲۰ اسفند ۱۳۹۳ 0پرسشهاي بسياري درباره «گريه» به چشم ميخورد كه دست يابي به پاسخ آن، نگاهي نو و معرفتي بيشتر به انسان ميبخشد و در رهيابي به فتوحات معنوي، توفيقي چشمگير عطا ميكند. با هم پارهاي از اين پرسشها را مينگريم:
گريه چيست؟ منشأ، آثار، انواع و ابعاد آن كدامند؟
رابطه اشك با قلب، عقل و احساسات چگونه است؟ و آيا موجب ضعف و زبوني انسان نخواهد بود؟
ديدگاه پروردگار متعال و پيشوايان معصوم در روايات و دعاها چيست؟
رواياتي كه قطرهاي ناچيز از اشك را موجب خاموشي انبوه آتش نافرماني ميداند و يا شهادت امام حسين عليهالسلام را علّت گريه مؤمنان ميشمرد چگونه ميتوان پذيرفت؟
گريه حيوانات و حتّي جمادات در عزاي سيّد شهيدان اباعبداللّه عليهالسلام ـ كه در بسياري از روايات به چشم ميخورد ـ قابل قبول است يا خير؟ چرا و چگونه؟
گريه از ويژگيهاي انسانها است و عمر زياد و سلامتي بسيار به همراه داشته و افراد را از اندوه و ناراحتيها تهي ميسازد.
گريه چيست؟
ريزش اشك از ديدگان انسان همراه با غم و زاري و گاه با سخن و زمزمه، گريه ناميده ميشود،2 زلال جاري كه به وسيله آن مشعل چشمان روشن ميشود و نسيم آرامبخش كه سرزمين وجود بدان از غبار و كدورت پاك ميشود. حقيقتي شگفتآور كه امام صادق عليه السلام درباره آن فرمود:
گريه موهبتي الهي است كه توسط آن رطوبت مغز انسان ـ كه موجب دردهاي بسياري خواهد شد ـ جدا ميشود و افراد را از كوري ايمن مي سازد، سلامتي و تندرستي بدن را به همراه ميآورد و سرانجام حالت نشاط، سبكبالي و طراوت روح به آدمي ميبخشد.3
از اين رو گريه از ويژگي هاي انسان ها است و عمر زياد و سلامتي بسيار به همراه داشته و افراد را از اندوه و ناراحتي ها تهي ميسازد. آنان كه با سخنان تأثيربخش و اشعار احساس آفرين خويش، اين چشمه نهفته را جوشان ميسازند حقي والا و منّتي بسيار بر گريه كنندگان دارند و آنان را در فضايي فراتر از جلوههاي فريباي زندگي پرواز ميدهند.4
منشأ گريه و آثار آن
• گواه عشق ما اين ديده و دل هنوز اشك عزا پيوسته جاري است رواق چشممان آيينهكاري است5
• رساند اشك و غم ما را به منزل رواق چشممان آيينهكاري است5 رواق چشممان آيينهكاري است5
سرچشمه گريه عاطفه و احساس است كه به دنبال شوق و عشق، شكست و تنگدلي، محروميت و يأس، پيروز و شادكامي و يا حزن و اندوه از چشمان انسان جاري ميشود.6 آنجا كه امام عصر عليهالسلام سخن از مصايب جدّ بزرگور
سرچشمه گريه عاطفه و احساس است كه به دنبال شوق و عشق، شكست و تنگدلي، محروميت و يأس، پيروز و شادكامي و يا حزن و اندوه از چشمان انسان جاري ميشود.
خويش اباعبداللّه الحسين عليهالسلام ميكند و لب به بيان عشق و علاقه خود ميگشايد، چنين ميفرمايد:
اي جد عزيز! در مصايب و بلاهايي كه بر تو فرود آمد، هر صبح و شام سرشك غم و اشك اندوه از چشمان خود ميريزم و چون اشكم تمام شد، براي تو خون گريه ميكنم.7
آنجا كه آثار اجتماعي گريه را مييابيم، تلطف و مهرباني، همدلي و هم سويي و شكل گيري حالات روحي به چشم ميخورد و چون به آثار سياسي گريه مينگريم، ادامه دادن راه و حركت محبوب شركت در حماسه شهيد و يا عزيز از دست رفته، تصميم به تقويت هدف و آرمان وي و همدلي با افكار و خواستههاي او را ميبينيم.
اشك چشم را نشان نورانيت قلب و گيرندگي دل آدمي مي دانند.
زيرا گريه مظهر شديدترين حالات احساسي انسان است، از ژرفاي وجود سرچشمه ميگيرد8 و عشقي روزافزون در رسيدن به صفات محبوب و دريافت پيامهاي او فراهم ميكند كه در رهگذر زندگاني چون كيميايي درخشان رواق وجود انسان را آينه كاري و شفاف و نوراني ميكند.
ابعاد گريه و انواع آن
گريه از مختصات انسان ـ و اعراض خاص او ـ است كه دانشمندان علوم مختلف نسبت به آن پژوهشها و دقتهاي فراواني داشتهاند:
پزشكان، آثار جسماني زيادي براي گريه شمردهاند و روان شناسان از تأثير آن بر روح و روان مطالب بسياري نوشتهاند. آنجا كه علماي اخلاق نسبت به طهارت روح و پاكي باطن دستورالعملهايي ميدهند اشك چشم را نشان نورانيت قلب و گيرندگي دل آدمي ميدانند و جامعه شناسان، تسلط سخنران را بر گريه و خنده مخاطبان خود، تسلط بر تمامي قلب آنان ميدانند؛ چرا كه گريه طوفاني عظيم در سرزمين وجود افراد به پا ميكند و چون ريزش آبشاري از احساس و عاطفه است كه همگان را به سوي خويش ميكشاند.
«دارون» در كتاب «بيان احساسات و تألّمات در انسان و حيوان 1890 ميلادي» ريزش اشك را براي حيوانات همچون فيل بيان ميكند اما برخي ديگر اين سخن را رد كرده و گريه را ويژگي خاص آدمي شمردهاند كه برخاسته از ژرفاي وجود او خواهد بود.9
انديشمندان گريه را داراي انواع گوناگوني دانستهاند كه برخي از آنها عبارتست از:
گريه شوق، گريه حزن، گريه ضعف و زبوني، گريه پيروزي و سربلندي و گريه دروغين.
آري اشك عاشقانه زبان دل است و گريه واقعي فريادي است در سكوت؛ فريادي كه نشان از ضعف و زبوني نيست. و سخن احساس و عشق آدمي است، در آنجا كه قلم توان نوشتن ندارد و در بيان ياراي ترسيم نيست؛
• هرچند نيست درد دل ما نوشتني از اشك خود، دو سطر به ايما نوشته ايم10
گريه در ديدگاه قرآن
قرآن كريم اين كتاب سترگ «گريه» را شيوه ديرينه انبياي الهي ميشمرد؛ آنجا كه يعقوب براي يوسف خود سرشك غم ريخت، يادآور ميشود11 و گريه نوح را بيان ميكند.12 چون سخن از شعيب پيامبر ميشود، گريه او را به درگاه خداوند گوشزد مينمايد13 و داود را رسولي معرفي ميكند كه اهل گريه و راز و نياز بوده است.14 هنگامي كه به آخرين سفير سعادت خود يعني حضرت محمّد صلياللهعليهوآلهوسلم ميرسد، او و اصحاب عزيزش را مرداني ميشمرد كه سرشك غم و اندوه از ديدگان خود جاري ميكردند و با شنيدن آيات قرآن از خوف الهي اشك ميريختند15 و نسبت به اصحاب صفه ـ آن تهيدستان لبريز از ايمان ـ ريزش اشك را به هنگام شنيدن قرآن نسبت ميدهد.16
پژوهش برخي از مفسران بدانجا انجاميده كه گريه يوسف را بر قبر مادر بيان كردهاند و نسبت به اين صفت پسنديده و عاطفي از صالحان و مؤمنان سخن گفتهاند.17 و بعضي ديگر، افزون از آيات الهي كه بيانگر گريه آسمان و زمين در مرگ مؤمنان است، گستره اين بحث را با رواياتي ارزشمند، شكوهي بيشتر بخشيد و از چنين عشق و عاطفهاي ـ كه برخاسته از معرفت است ـ معارفي ژرف به دست آوردهاند.18 آنجا كه پروردگار متعال ميفرمايد:
«فَما بَكَتْ عَلَيْهِم السَّماءَ والاَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرين.»19
(پس نگريست بر آنان آسمان و زمين و مهلت نيز به آنها داده نشد.)
و سپس ارزش گريه خوفآميز از عظمت الهي را توضيح دادهاند.20 «وَ يَخِرُّونَ لِلاَذقانِ يَبْكُونَ وَ يَزيدُهُمْ خُشُوعا»21 صحيفه اي از اين دفتر معرفت را ميگشاييم:
آسمان و زمين براي برخي ميگريند و نسبت به عدهاي هيچ احساس ندارند! نگريستن بر سركشان و فرعونيان نشان از حقارت آنها و بيانگر نداشتن دلسوز و يار و ياور براي آنان است امّا براي مقرّبان درگاه الهي و مؤمنان و فرشتگان گريه ميكنند و سرشك غم ميريزند.
پارهاي گريه آسمان و زمين را گريهاي حقيقي ميدانند كه به صورت نوعي دگرگوني و سرخي مخصوص (افزون بر سرخي هميشگي به هنگام طلوع و غروب) خودنمايي ميكند، همانند روايتي كه:
«لما قتل الحسين بن علي بن ابيطالب عليه السلام بكت السّماء عليه و بكائها حمزه اطرافها.»22
هنگامي كه حسين بن علي بنابيطالب عليهالسلام شهيد شد، آسمان بر او گريه كرد و گريه او سرخي مخصوصي بود كه در اطراف آسمان نمايان شد.
و در حديث ديگري ميخوانيم: امام صادق عليه السلام فرمود:
«آسمان بر يحيي بن زكريا عليه السلام (كه از سوي طاغوت زمان خود به گونه اي جانسوز شهيد شد) و بر حسين بن علي عليه السلام چهل روز گريه كرد و بر ديگري غير از آن دو گريه نكرده است.»23
آري در مرگ مؤمنان و شيفتگان الهي چشم فلك گريان ميشود و خاطر خورشيد پژمان ميگردد؛ زيرا اينان شعاع رحمت الهي بر زمين و پرتو عشق و محبّت خداوندي از آسماناند.24 اشك عاشقانه زبان دل است و گريه واقعي فريادي است در سكوت.
دعاها و گريه
جايگاه اشك و كوتاه بودن راه تقرب به وسيله آن به حدّي است كه در دعاهاي مختلف چون مقام تسليم و رضا، اطاعت و طاعت و بندگي و قرب پديد ميآيد؛ نام «اشك و گريه» و تكرار آن، صفابخش دلهاي پاك و بيدار ميشود و گاه بيشتر از آن مطرح ميشود كه:
«فَعَلي الاطايب من اهل بيت محمّد و علّي صلّي اللّه عليهما و آلهما فليبك الباكون وايّاهم فليندب النادبون ولمثلهم فلتذرف الدموع وليصرخ الصّارخون ويضجّ الضّاجُون و يعجّ العاجّون...»25
(پس ـ شيعيان آل محمّد صلي الله عليه وآله وسلم ـ بايد بر پاكان اهل بيت پيامبر و علي ـ درود الهي بر آنان و دودمانشان باد ـ اشك از ديدگان بارند و ناله و زاري و ضجه و شيون از دل بركشند.)
آنگاه كه امام سجّاد عليه السلام سخن از تهيدست بودن به هنگام حضور در محضر الهي ميگويد و ياد قبر و فرجام نامعلوم خويش با اعمال ناچيز خود ميكند ـ كه اين عبارات تعليمي براي بندگان عصيانگر و بيانگر سختي معاد و احساس سنگيني مسؤوليت توسط معصومان عليهمالسلام است ـ از ژرفاي وجود گريستن به پيشگاه معبود و محبوب خود را به ميان ميآورد و ميفرمايد:
و مالي لاابكي ولاادري الي مايكون مصيري ... ابكي لخروج نفسي ابكي لظلمة قبري، ابكي لضيق لحدي ابكي لسؤال منكر و نكير اياي ابكي لخروجي من قبري عريانا ذليلاً حاملاً ثقلي علي ظهري ...26
(چرا نگريم در صورتي كه نميدانم فرجام من چگونه است ... ميگريم بر آن حالتي كه روح و روانم از بدنم خارج ميشود، ميگريم براي تاريكي قبرم، ميگريم براي تنگي لحدم، ميگريم براي پرسش دو ملك الهي، نكير و منكر. ميگريم براي آن هنگامي كه عريان، ذليل و با باري از گناه از قبر خارج ميشوم ...)
امام حسين عليه السلام و جايگاه گريه براي آن حضرت
• روزي كه گل آدم و حوا بسرشتند فرمود نبي در صفت گريه كنانش البته كه آن طايفه از اهل بهشتند27
از آغازين روزهاي سوگواري و برپايي محافل سخنراني در ايّام محرم و ديگر مناسبت هاي مذهبي، سخن از گريه، ارزشهاي اخروي و آثار معنوي آن انگيزهاي قوي براي شيفتگان اهلبيت عليهم السلام بويژه سيدالشهدا عليه السلام ايجاد نمود تا خود را از اين بارش مغفرت و ريزش رحمت الهي محروم نكنند. از سوي ديگر پارهاي آزادانديش و حقيقت جو و تعدادي از دين ناباورانِ مانده در قحطي معرفت و عشق، به اعتقادات و باورهاي زلال و شفاف اينان خرده گرفته و گاه با جملاتي نادرست و ويرانگر بنيان روايات و سخنان معصومان عليهم السلام را هدف ميگيرند و انگيزههاي پاك و خدايي را با غبار ترديد، دچار كدورت و تيرگي ميكنند. گفتني است كه بسياري از اين انتقادها برخاسته از سخنان يك سويه و ناپخته سخنراناني است كه بدون توجه به ديگر روايات و غافل از اهداف والاي پيشوايان و علماي دين، براي اهداف نامقدس خويش، بيراههاي ظلماني ـ براي خوش آمد افراد ـ ترسيم ميكنند و يك قطره اشك را با تمامي گناهان
داود عليه السلام را رسولي معرفي ميكند كه اهل گريه و راز و نياز بوده است.
و نافرماني ها موجب خاموش سازي درياهاي آتش و آوار عذاب ميدانند! در حالي كه معصومان عليهم السلام و اولياي الهي چون سخن از آتش دوزخ به ميان ميآمد، دگرگوني عميقي در وجودشان نمايان ميشد و به خدا پناه ميبردند و راه توبه، سنخيت و همرنگي با صفات الهي را بهترين راه گريز از اين پرتگاه ميدانستند.
براي بررسي و تحليل آن سخنان و اين انتقادات، ابتدا مروري بر احاديث معصومان ميكنيم و از ارزش گريه براي سيد مظلومان، امام حسين عليهالسلام آگاه ميشويم، سپس به بررسي آنها ميپردازيم:
رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: كسي كه گريه كند و 50 نفر، يا 30 نفر، يا 20 نفر، يا 10 نفر و حتي يك نفر را بگرياند و اگر نميتواند گريه كند تباكي نمايد ـ و خود را به شكل افراد گريان د رآورد ـ بهشت از آن او خواهد بود.28
جايگاه اشك و كوتاه بودن راه تقرب به وسيله آن به حدّي است كه در دعاهاي مختلف چون مقام تسليم و رضا، اطاعت و طاعت و بندگي و قرب پديد ميآيد؛ نام «اشك و گريه» و تكرار آن، صفابخش دلهاي پاك و بيدار ميشود.
امام صادق عليه السلام ميفرمايد: اميرمؤمنان علي عليه السلام نگاهي به حسين عليهالسلام كرد و فرمود: «اي مايه گريه هر مؤمن» چون امام حسين عليه السلام عرض كرد پدر مرا ميگوييد. علي عليه السلام ميفرمود: آري اي پسرم.29
امام حسين عليه السلام ميفرمود: من كُشته گريه ها هستم. ياد نميكند مرا مؤمني مگر اشك برايم ميريزد.30
امام صادق عليه السلام فرمود: امام حسين عليه السلام گريه هر مؤمن است به يك قطره اشك هر چند به مقدار بال مگس، باعث آمرزش گناهان ميشوند، گرچه گناهان همانند كف دريا ـ زياد ـ باشند.31
امام رضا عليه السلام رو به ريان بن شبيب كرد و فرمود: اي پسر شبيب! هرگاه خواستي براي چيزي ـ و كسي ـ گريه كني، براي جدّ ما امام حسين عليهالسلام گريه كن.32
آري؛
• شيعيان سوداگران نيتند شيعه هر شب ميچكد از چشم ياد شيعيان شب را تنفس كرده اند ني نوا را در دل خود ذكر كن «كل ارض كربلا» را فكر كن33
• زارعان اشك و مظلوميتند شيعه عاشق مي شود هر بامداد شيعيان در خون تجسّس كرده اند «كل ارض كربلا» را فكر كن33 «كل ارض كربلا» را فكر كن33
پارهاي آزادانديش و حقيقت جو و تعدادي از دين ناباورانِ مانده در قحطي معرفت و عشق، به اعتقادات و باورهاي زلال و شفاف اينان خرده گرفته و گاه با جملاتي نادرست و ويرانگر بنيان روايات و سخنان معصومان عليهالسلام را هدف ميگيرند و انگيزههاي پاك و خدايي را با غبار ترديد، دچار كدورت و تيرگي ميكنند.
اشك انبياي الهي
آنگاه كه فراتر از اين گستره مينگريم، افقي ديگر ميبينيم كه حيرت انسان را دو چندان ميكند زيرا انبياي الهي را مييابيم كه در سوك سيد شهيدان؛ امام حسين عليه السلام سرشك غم از ديدگان جاري كردهاند و در مصائب آن دردانه آفرينش سوگواري كردهاند؛
حضرت آدم34، حضرت زكريا35، حضرت نوح36، حضرت ابراهيم37، حضرت اسماعيل38، حضرت سليمان39، حضرت موسي40 و حضرت عيسي41 (عليهم السلام)؛ رسولان پاك سرشت الهي بودهاند كه از ديرزمان بيرق عشق و ارادت و اشك و علاقه را بر دل هاي خدايي نشاندهاند.
برتر از اين معرفت، عشق و شناخت حيوانات و حتي جمادات نسبت به امام حسين عليه السلام است كه درباره بلاهاي كربلا، انسان نيز سرشك غم ريختند و اظهار محبت نمودند.
امام رضا عليه السلام ميفرمود:
جغد در زمان جدّم رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در منازل و كاخها سكني داشت، مقداري از غذاي مردم را ميخورد و از آب آشاميدني آنان مينوشيد و به محل خود بازميگشت، اما پس از شهادت امام حسين عليه السلام از مكان هاي آباد به نقاط ويران، كوه ها و بيابان ها روي نهاد و ميگفت:
شما چه بد امتي هستيد كه فرزند پيامبرتان را كشتيد من از شما بر خود ايمن نيستم.42
امام صادق عليه السلام در اين باره فرمود: جغد روزها روزه است و شبها پس از افطار تا صبح بر حسين عليه السلام ندبه و ناله ميكند.43
و در سخن ديگري است كه با شهادت سيدالشهدا عليه السلام چهل روز آسمان خون گريست، زمين اشك ماتم ريخت با تاريكي در صبح، آسمان سرشك ماتم نشان داد با كسوف و قرمزي، كوه ها تكه تكه شدند و پراكنده گرديدند و درياها شكاف برداشتند44 تا سوك و ماتم خود را آشكار نمايند.
________________________________________
1 ـ كفشهاي مكاشفه، احمد عزيزي، ص331.
2 ـ مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهاني، ص58؛ مجمع البحرين، طريحي، مجلّد اوّل، ص234؛ فرهنگ بزرگ جامع نوين، احمد سيّاح، ج1، ص108.
3 ـ توحيد مفضل، ترجمه مرحوم ملا محمّد باقر مجلسي، ص62.
4 ـ آيت اللّه حائري شيرازي، سخنراني در دفتر رهبري، قم، روز شهادت امام صادق عليهالسلام ، 4/12/1376.
5 ـ استاد محدّثي.
6 ـ نك: تفسير التبيان، ج9، ص436.
7 ـ نك: زيارت ناحيه از حضرت مهدي عليهالسلام .
8 ـ حماسه حسيني، آيت اللّه شهيد مطهري، ج3، ص94.
9 ـ همان، ص94 و95.
10 ـ صائب تبريزي (اصفهاني).
11 ـ يوسف/76؛ رك: تفسير التبيان، ج6، ص184.
12 ـ هود/25؛ رك: تفسير كشف الاسرار، ج4، ص382.
13 ـ قصص/22؛ رك: همان، ج7، ص308.
14 ـ ص/21؛ رك: همان، ج8، ص342.
15 ـ حجر/43؛ رك: همان، ج5، ص329.
16 ـ نجم/60؛ رك: تفسير المراغي، ج27، ص72.
17 ـ يوسف/20؛ رك: تفسير كشف الاسرار، ج5، ص32.
18 ـ رك: تفسير نمونه، ج21، ص179؛ تفسير كشف الاسرار، ج9، ص99؛ تفسير مفيد، ج25، ص225.
19 ـ دخان/29.
20 ـ رك: تفسير المراغي، ج15، ص109.
21 ـ اسراء/109.
22 ـ مجمع البيان، ج9، ص69.
23 ـ همان.
24 ـ تفسير نمونه، ج21، ص179 تا 181 (با تلخيص فراوان).
25 ـ دعاي ندبه؛ رك: مفاتيح الجنان، حاج شيخ عباس قمي، دفتر نشر فرهنگ، ص980.
26 ـ دعاي ابوحمزه ثمالي؛ رك: همان، ص348.
27 ـ سيماي كربلا، محمّد صحّتي سردرودي، مقدمه.
28 و 29 و 30 و 31 و 32 ـ كامل الزيارات، ابو قولويه، بحث گريه براي امام حسين عليهالسلام .
33 ـ كفشهاي مكاشفه، ص315 و317 (با تلخيص بسيار).
34 ـ بحارالانوار، علامه مجلسي، ج44، ص242 و245.
35 ـ همان، ص223.
36 ـ همان، ص230 و243.
37 ـ همان، ص225 و243.
38 ـ همان، ص227 و243.
39 ـ همان، ص244.
40 ـ همان.
41 ـ همان.
42 و 43 و 44 ـ كامل الزيارات، بحث گريه براي امام حسين عليهالسلام .
نویسنده:
احمد لقمانی
برگرفته از:
سایت تبیان