خشم و غضب در نهج البلاغه
۲۷ فروردین ۱۳۹۴ 0 معارف1. خشم براى خدا
... من عبدالله على اميرالمؤمنين الى القوم الذين غضبوا لله حين عُصِى فى ارضه، و ذهب بحقه.
در نامه اى به مصريان آن گاه كه مالك اشتر را بر آن ها گماشت، فرمود: از بنده خدا اميرمؤمنان، به مردمى كه چون خداوند در زمينش نافرمانى شد و حقش پايمال گشت، براى او خشم آمدند.1
.2 سبك مغزى شيطان
اياك و الغضب فانه طيرة من الشيطان.
از غضب به دور باش؛ زيرا خشم از سبك مغزى هاى شيطان است.2
3. بردبارى هنگام خشم
و اكظم الغيظ و تجاوز عند المقدُره، و احلم عند الغضب، واصفح مع الدولة، تكن لك العاقبة.
در نامه اى به حارث همدانى مى فرمايد: خشم را فرو خور و به هنگام توانايى، گذشت كن و در هنگام عصبانيت، بردبار باش و در وقت چيرگى، ببخشاى تا سرانجامت نيكو باشد.3
4. دنيا سراى جاودان نيست !
الا و ان هذه الدنيا التى اصبحتم تتمنّونها و ترغبون فيها و اصبحت تغضبكم و ترضيكم، ليست بداركم.
بدانيد اين دنيايى كه آرزومند آن شده ايد و بدان رغبت مى ورزيد و او شما را گاه به خشم مى آورد و گاه خشنود مى سازد، سراى (هميشگى) شما نيست.4
5. مكان صحيح خشم
و قال عليه السلام لاصحابه: قد ترون عهود الله منقوضه فلا تغضبون، و انتم لنقض ذمَم آبائكم تانفون !
به ياران خود فرمود: شما مى بينيد که پيمان هاى خدا شكسته می شود، اما به خشم نمى آييد، در حالى كه از شكسته شدن پيمان هاى پدرانتان به غيرت مى آييد و ناراحت مى شويد.5
6. تحذير از خشم
احذر الغضب فانه جُند عظيم من جنود ابليس.
از خشم برحذر باش؛ زيرا از لشكريان بزرگ شيطان است.6
7. نزديكى غضب الهى
و ان عندكم الامثال من بأس الله و قوارعه، و ايامه و وقائعه، فلا تستبطئوا وعيده جهلا بأخذه، و تهاونا ببطشه، و يأساً من بأسه.
شما درگذشتگان نمونه هايى را از غضب خداوند و كيفرهاى كوبنده و حوادث نابود كننده و روزگارها و وقايع شديد و مهلك مى دانيد. پس تهديد خداوندى را از روى نادانى به گرفتارى خود در دست قدرت او و ناچيز انگاشتن كيفر او و احتمال ندادن غضب او دير تلقى نكنيد.7
8. زمان فرو نشاندن خشم
متى اشفى غيظى اذ غضبت؟ أحين أعجز عن الانتقام فيُقال لى: لو صبرت؟ ام حين اقدر عليه فيقال لى لو عفوتََ؟
به هنگامى كه خشمگين شوم كى خشمم را فرو بنشانم؟ آيا هنگامى كه از انتقام گرفتن ناتوانم و به من گفته مى شود: بهتر است صبر كنى؟ يا هنگامى كه توانايى انتقام دارم و به من گفته مى شود: بهتر است گذشت كنى؟8
9. نشانه خشونت
من الخرق، المعالجه قبل الامكان و الاناة بعد الفرصه.
از نشانه هاى خشونت، شتاب پيش از فراهم آمدن شرایط و سستی بعد از آمدن فرصت است.9
10. از انواع جنون
الحدّه ضرب من الجنون، لان صاحبها يندم، فان لم يندم فجنونه مستحكم .
غضب (تندخويى) نوعى از جنون است؛ چرا كه گرفتار بدان از كرده خود پشيمان مى شود و اگر پشيمان نشود جنونش مسلم است.10
11. نابخشودنى بودن گناه خشم
ان من عزائم الله فى الذكر الحكيم، التى عليها يثيب و يعاقب، و لها يرضى و يسخط، انه لا ينفع عبدا و ان اجهد نفسه و اخلص فعله ان يخرج من الدنيا، لاقياً ربه بخصله من هذه الخصال لم يتب منها: ان يشرك بالله فيما افترض عليه من عبادته، او يشفى غيظه بهلاك نفس.
همانا از جمله احكام مهم خداوند در قرآن كريم كه به واسطه آن ها پاداش و كيفر مى دهد و به سبب آن ها خشنود و ناخشنود مى شود، اين است كه چنان چه بنده با يكى از اين خصلت ها از دنیا به ديدار پروردگارش برود و از آن ها توبه نكرده باشد، هرچند در عبادت خود را به زحمت انداخته و عملش را (براى خدا) خالص گردانيده باشد، هيچ سودى نبرد، از جمله: در عبادتى كه خدا بر او واجب كرده است برايش شريك قرار دهد، يا با كشتن كسى، خشم خود را فرو بنشاند.11
12. بر نابكاران خشم گير!
من شَنىءَ الفاسقين و غضب لله، غضب الله له و ارضاه يوم القيامه .
هر كه با نابكاران دشمنى ورزد و براى خدا خشم گيرد، خداوند به خاطر او خشم گيرد و روز قيامت خشنودش گرداند.12
__________________________
پی نوشت:
- نامه 38.
- نامه 76.
- نامه 69.
- خطبه 173.
- خطبه 106.
- نامه 69.
- خطبه 192.
- حكمت 194.
- حكمت 363.
- حكمت 255.
- خطبه 153.
- حكمت 31.
منبع:
نهج البلاغه موضوعى، عباس عزيزى