شعر قهرمان بانوان؛ حضرت زینب سلام الله علیها
۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۴ 0بکوی عشق تو هم چون حسین مهمان باش
تو نیز تشنه لب آواره در بیابان باش
براه عشق ،دگرنیست جای چون و چرا
خدای هرچه را بخواهد مطیع فرمان باش
حریم گلشن عشق است و قحطی آب است
بهر گلی که رسیدی چو ابر گریان باش
کنار علقمه عباس چون بخاک افتد
امیر قافله و رهبر اسیران باش
کند هجوم چو دشمن به خیمه گاه علی
تو هم چو فاطمه خود پاسدار ایمان باش
صبور باش چو آتش به خیمه شعله زند
به گلستان ولایت خلیل رحمان باش
زصبر خویش برین داغهای عالم سوز
نجات بخش خلایق ز قهر یزدان باش
شکسته کشتی آل نبی ز موج بلا
نمای همتی امروز و نوح طوفان باش
پی نجات بشر از غم و پریشانی
براه شام اسیر غم و پریشان باش
بکوفه چون که صدای حسین میشنوی
بصیر خویش در آن لحظه یار قرآن باش
بود چو امر شهادت هنوز نیمه تمام
تو خود تمام کن و ،قهرمان نسوان باش.
مریز اشک تحسر به پیش چشم عدو
بهر دیار سخن گوی رب سبحان باش.
براه حق چو نهم سر بخاک و خاکستر
تو هم به مجلس عام یزید مهمان باش
ببازدید تو آیم شبی به ویرانه
زمن بگو به «رقیه» که شاد و خندان باش
خوش است هر که بسوزد ،(حسان)زشعله عشق
بسوز و آه،چو شمع حریم جانان باش.
دیوان احسان
منبع: زندگانی حضرت زینب(ع)، سرهنگ مومنی، انتشارات جاویدان، صص236-238.