شعر ولادت حضرت ابوالفضل علیه السلام
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ 0حضرت ام البنین آن پسری پیدا کرد
که بنی هاشم از آن مه قمری پیدا کرد
نونهالی به جهان آمده از شیر خدا
که از او نخل شجاعت ثمری پیدا کرد
جای دارد که بنی هاشم بالد بر خود
کز مه چرخ مه خویبتری پیدا کرد
مه جبین کودکی افروخت رخ انور خود
که از او دوش علی زیب و فری پیدا کرد
که گمان داشت که زاییده شود فضل و ادب
راستی مادر گیتی هنری پیدا کرد
عالم مردی و مردانگی از میلادش
بی قرین نامور و تاجوری پیدا کرد
می سزد ام بنین فخر کند بر مریم
که چنان باب حوایج پسری پیدا کرد
نیست گرچه پسر دختر پیغمبر لیک
زو رسول الله نور بصری پیدا کرد
بچه شیر بجز شیر نگردد هرگز
که خدا از او شیر دگری پیدا کرد
اختری تافت زدامان ولایت که ازو
شیر میدان شجاعت جگری پیدا کرد
در صفوف شهدا یکه علمداری شد
که از او شهد شهادت شکری پیدا کرد
تشنه کامان را سقای وفادار رسید
وادی لطف ادب رهسپری پیدا کرد
دیده بر دیده اش افگند پدر در آن حال
کز نگاهش به دل خود شروری پیدا کرد
بوسه بر بازوی او می زد و می بوئیدش
با چنان حال که چشمان تری پیدا کرد
دیده بگشود چو بر روی حسین از سر شوق
از نگاه رخ او بال و پری پیدا کرد
دیده بگشود چو بر روی حسین از سر شوق
از نگاه رخ او بال و پری پیدا کرد
آن چنان خیره بر او گشت و به رویش نگریست
که به دلها نظر او اثری پیدا کرد
نطق الکن نبود لایق گفتار بلند
گویی از لطف به «طائی» نظری پیدا کرد.
شاعر:طائی شمرانی
مدایح و مراثی حضرت ابوالفضل (ع) در شعر فارسی،احمد احمدی بیرجندی،مشهد:بنیاد پژوهشهای اسلامی،1384.صص70-71.