شعر ساقی حرم

شعر ساقی حرم

۲۲ شهریور ۱۳۹۴ 0
ادرک اخا شنيد ز عباس و خون گريست  
چشم حسين با مژه‏ ي لاله‏ گون گريست‏
لختي براي خاطر تسکين کودکان  
شه از درون خيمه چو آمد برون گريست‏
ماتم به روي ماتم و غم روي غم نهاد  
وز اين جفا چو ابر بهار از جفون گريست‏
پرچم نديد و شد علم آه او بلند  
در حيرتم که از غم عباس چون گريست؟
چون زد عمود خصم بدانديش بر سرش  
زين غم ستون بارگه بي‏ستون گريست‏
چون با سر شکافته گرديد سرنگون  
چشم ملک بر اين فلک واژگون گريست‏
فرياد العطش چو شد از خيمه‏ گه بلند  
تنها نه جن و انس دل کاف و نون گريست‏
فرق علي اکبر او چون شکافتند  
حلق علي اصغر از اين داغ خون گريست‏
حداد زين مصيبت جانسوز زار زار  
دائم ز کينه ‏توزي اعداي دون گريست‏
شاعر: عباس حداد کاشانی

منبع: آیینه ایثار،محمود شاهرخی،مشفق کاشانی،نشر اسوه،صص41-42.

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث