امام حسين در دوران حيات رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ 0خانوادۀ على و فاطمه و فرزندانش عليهم السّلام در زمان حيات نبى اكرم صلّى اللّه عليه و آله و در رسالت اسلامى، جایگاه والایی داشت، زيرا اين خانه در آينده رسالت الهى را در خود جاى مىداد و سنگينى بار خلافت و مسئوليت حراست از دين و امت را به دوش مىكشيد.
طبيعى بود كه اين خانه از باران مهر و محبّت و مراقبت و الطاف پدرانۀ نبى اكرم صلّى اللّه عليه و آله از سهمى بسزا و بهرهاى فوقالعاده برخوردار باشد. رسول خدا همۀ توش و توان خود را به كار برد تا درخت خجسته و مبارك خويش را در خانۀ على آبيارى و صبح و شام از آن مراقبت نمايد و در تبيين اين امر كه سرنوشت امت در گرو سلامت اين خانواده و اطاعت از اعضاى آن است بكوشد، چنان كه اين معنا در اين فرمودهاش به خوبى جلوهگر است:
«انّ عليا راية الهدى بعدي و إمام أوليائي و نور من أطاعني» (1)
على، پس از من پرچم هدايت، پيشواى دوستدارانم و نور پيروان من است. از همان زمان كه گيتى به نور ولادت حسين عليه السّلام منوّر گشت، در دل نبى اكرم مقام و منزلتى والا و در دوران رسالت الهى جايگاه برجستهاى يافت. پيامبر عظيم الشأن اسلام صلّى اللّه عليه و آله اين نوزاد جديد را، در آينده، وارث رسالت يافت كه امت را پس از كژى و در جا زدن، به تحرك واداشته و دين و آيين الهى را پس از انحراف و محو شدن، به اصلاح خواهد آورد و سنّت را پس از تباهى و تغيير و تبديل، زنده مىسازد. وى در آيندهاى نه چندان دور به فرمان خداى متعال به مسئوليتهاى امامت و رسالتى كه خاتم رسالتها به شمار مىآمد، كاملا آگاهى مىيافت و خود در اين زمينه مىفرمايد:
حسن و حسين فرزندان منند، كسى كه دوستدار آنان باشد مرا دوست داشته است و هر كس دوستدار من باشد خدا او را دوست دارد، و هركس دوستدارش خدا باشد، او را وارد بهشت مىگرداند و آنكس كه با آندو دشمنى كند، با من دشمنى كرده و هركس با من دشمنى نمايد، خدا با او دشمنى مىكند و كسى كه خدا با او دشمنى كند، او را وارد آتش دوزخ مىكند.(2)
محبت پیامبر (ص) به امام حسین (ع)
آيا دوستى و محبّت، چيزى جز مقدمۀ اطاعت و پذيرش ولايت است؟ بلكه هردو ثمرۀ دوستى و محبتاند. پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله براى گريۀ امام حسين عليه السّلام متأثّر مىشد و او را در بيدارى و خواب نوازش مىكرد و به مادر پاكدامنش فاطمه عليها السّلام سفارش مىفرمود كه فرزند خجسته و دلبندش را غرق مهر و عشق و محبت سازد(3) آنگاه كه حسين عليه السّلام راه رفتن آموخت و به آمدوشد پرداخت، نبى اكرم كوشيد با توجه دادن مردم به او فضاى لازم را مهيّا كند تا امت، جانشينى فرزند پيامبر را بر خود پذيرا شوند. بارها اتفاق مىافتاد كه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله سجدۀ نماز خود را بدان سبب كه حسين بر پشت او سوار بود، طولانى مىساخت، تا بدين وسيله مراتب علاقه و محبت و نيز مقام و منزلت وى را به مسلمانان بنماياند و چه بسيار اتفاق مىافتاد كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله شتابان سخنان خويش را قطع مىكرد و فرزند دلبندش را كه به سمت او مىآمد و گاهى مىلغزيد و به زمين مىخورد، دربر مىگرفت و او را با خود بر فراز منبر مىبرد (4) امور ياد شده همه، دليل بر جايگاه برجسته و نقش ارزندۀ آن بزرگوار در آيندۀ امت، تلقى مىشد.
زمانى كه مسيحيان نجران حضور پيامبر اكرم شرفياب شدند و در مورد دعوت آن حضرت به اسلام و اعتقاد به يكتاپرستى خالص با وى به بحث و مناقشه پرداختند و با اينكه حق بر ايشان روشن گشت، از پذيرفتن آن سر باز زدند و خداوند فرمان مباهله داد، رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله به اتفاق افرادى كه در تقوا و شايستگى برجستهترين انسانهاى روى زمين و در مقام و جايگاه محبوبترين آنان در پيشگاه خدا به شمار مىآمدند، يعنى على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام به سوى مسيحيان نجران رفت تا به همراه اين جمع با كفر پيشگان و مشركان و كجانديشان، مباهله كند. و در همان زمان-با اين كار نشان داد كه آنان خاندان نبوت به شمار آمده و رسالت اسلام به وجود آنها برپاست و گذشت و بخشش آنان به خاطر آرمان و اعتقاد، پايانى ندارد(5) مسيحيان با مشاهدۀ چهرههايى درخشان و نورانى از پرتو توحيد و عصمت، از انجام مباهله منصرف شدند و پذيرا گشتند با پستى و ذلّت جزيه بپردازند. برهۀ كوتاهى را كه امام حسين عليه السّلام در كنار جدّ بزرگوارش رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله سپرى كرد از مهمترين و زيباترين مقاطع كل تاريخ اسلام، به شمار مىآيد.
نبى اكرم صلّى اللّه عليه و آله در اين برهه پايه و اساس دولت مبارك خويش را تحكيم بخشيد و ساختارش را براساس علم و دانش و ايمان بنا نهاد، سپاهيان شرك را به شكست وا داشت پايگاهها و مراكز كفر و الحاد را درهم كوبيد و پيروزىهاى شگفتانگيزى پياپى بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و ياران وفادارش، رو آورد و مردم دستهدسته به دين و آيين الهى مىگرويدند. در اوج اين پيروزىها، مسلمانان با مصيبت جانسوز رحلت نبى اكرم روبرو شدند، غم و اندوه بر مسلمانان به ويژه خاندان آن بزرگوار كه فاجعۀ دردناك و مصيبت بزرگ از دست دادن رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آنان را از پاى در آورده بود، سايهافكن شد.
ميراث پيامبر به حسنين عليهما السّلام
هنگامى كه بانوى بانوان جهان به نزديك بودن رحلت جانسوز پدر بزرگوارش پى برد، فرزندانش حسن و حسين عليه السّلام را نزد آن بزرگوار آورد و عرضه داشت: اى رسول خدا! اين عزيزان فرزندان تواند، چيزى براى آنان به ميراث بگذار، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: عظمت و شوكتم را به حسن و شجاعت و بخششم را به حسين براى ميراث نهادم. (6)
سفارش پيامبر دربارۀ نوادگانش
پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله سه روز قبل از رحلت خود، امام على عليه السّلام را به توجه و مراقبت از حسنين عليهما السّلام سفارش كرد و به او فرمود:
درود بر تو اى پدر دو دسته گل خوشبو! تو را به مراقبت و توجه به دو دسته گل دنيايىام سفارش مىكنم، به زودى دو رکن زندگىات درهم مىشكند و خداوند جانشين من بر تو خواهد بود.
و با رحلت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله، على عليه السّلام فرمود: اين حادثه يكى از دو ركنى است كه پيامبر به من خبر داد. آنگاه كه فاطمه زهرا عليها السّلام دنيا را وداع گفت على عليه السّلام فرمود: مصيبت زهرا، دومين ركنى است كه رسول خدا از درهم شكستن آن مرا آگاه ساخت.(7)
سوز و گداز پيامبر در مورد حسين عليه السّلام
زمانى كه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله از بيمارى رنج مىبرد و در آستانۀ احتضار قرار گرفته بود، امام حسين عليه السّلام حضورش شرفياب شد، وقتى چشم پيامبر به حسين افتاد، او را در آغوش كشيد و فرمود: مرا با يزيد چه كار؟ ! روز خوش نبيند. پس از گفتن اين سخن مدتى طولانى از هوش رفت، هنگامى كه به هوش آمد، حسين را غرق بوسه ساخت و از چشمانش باران اشك جارى بود و مىفرمود: «أمّا انّ لي و لقاتلك موقفا بين يدي اللّه عزّ و جلّ» (8) من در پيشگاه خداى عز و جل با قاتل تو مخاصمه خواهم كرد.
در آخرين لحظات عمر شريف نبى اكرم صلّى اللّه عليه و آله امام حسن و امام حسين با چشمانى اشكبار خود را روى بدن مبارك رسول خدا افكندند و پيامبر آندو را غرق بوسه نمود، پدر بزرگوارشان امير مؤمنان عليه السّلام خواست آندو را از بدن مطهّر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دور سازد، كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله راضى نشد و فرمود:
آندو را به خود واگذار از من توشه برگيرند و من نيز از آنان توشه برگيرم زيرا ديرى نمىپايد پس از من برايشان حوادث ناگوارى رخ خواهد داد.(9)
سپس رو به عيادت كنندگان خود كرد و فرمود:
«قد خلّفت فيكم كتاب اللّه و عترتى أهل بيتى، فالمضيّع لكتاب اللّه كالمضيّع لسنّتى، و المضيّع لسنتى كالمضيّع لعترتى، انّهما لن يفترقا حتى يردا علىّ الحوض» (10)
كتاب الهى و عترت و اهل بيت خويش را ميانتان به وديعه نهادم، آنكس كه از قرآن دست بردارد، از سنّتم دست برداشته و آنكه از سنّتم دست بردارد عترتم را رها ساخته است، اين دو از يكديگر جدايى ناپذيرند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند.
پی نوشت:
منبع:پیشوایان هدایت, حکیم، منذر,جلالی، عباس جلد:۵