شرح دعای عهد (قسمت بیست و هشتم)

شرح دعای عهد (قسمت بیست و هشتم)

۱۰ خرداد ۱۳۹۴ 0

 

اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي مُؤْتَزِراً كَفَنِي شَاهِراً سَيْفِي مُجَرِّداً قَنَاتِي مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدَّاعِي فِي الْحَاضِرِ وَ الْبَادِي‏؛خداوندا اگر در ظاهر ،حایلشود فیما بین من و میانه ظهور  ظاهری امام،مرگ- ان چنانی که قرار فرموده ای ان را برای بندگان خود،واجب-پس بیرون بیاور مرا در وقت ظهور ظاهری او،از قبرمن،حال من کونی که در برکننده باشم کفن خود را،و شهرت دهنده باشم شمشیر خود را، و برهنه کننده باشم نیزه خود را ،و لبیک گوینده باشم خواندن خواننده را ،در حضر و سفر

و فقره «فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي »

محصل آن و ثمر آن و حقیقت آن; ظهور حقیقت است; از مظهر آن به وجود. یا به مشخص شدن احوالات او، بعد از وجود که آن هم نوعی (1) وجود (2) است.

و اما خروج از قبر ظاهری ، بعد از ظهور امام خواهد بود، به حکم و مشیت خدا که واسطه آن، امام است. مانند شهادت ظاهری و نصر و عون امام و غیر اینها از صفاتی که سابقا گذشت و تفسیر ظاهری آنها را گفتیم که بعد از ظهور امام، ظاهر خواهد شد.

و معنی «مُؤْتَزِراً كَفَنِي»

محصل آن لباسی است که در دنیا، آدمی به جهت قیامت ، پوشانده شده است. و لباس، آن چیزی است که بر روی ظاهر جسد است و ساتر عورت و حفظ کننده از سرما و گرما و باعث تجمل شخص است. نظیر آن ، اعمال خیر و شر است. پس چنانکه لباس، خوب و بد، درست و پاره و سایر انواع را دارد، عمل هم همان آنها را دارد و معلوم است که عمل مطلوب است به جهت آخرت. و الا دنیا به هر قسمی که باشد، می گذرد. پس شباهت تمام فیمابین اعمال و لباس هست و از این جهت خداوند، تقوی را که عمل خیر است، لباس خوانده و فرموده: «و لباس التقوی ذلک خیر.» (3)

پس یحتمل که مراد حقیقی در «مؤتزرا کفنی » آن باشد که این اعمال من، که از آن جمله ، خواندن این دعا است ; یعنی ثواب آنها، با من باشد. و به واسطه عدم تصدیق به امام ، ضایع و باطل نشود. اگر چه مراد ظاهری همان کفنی است که از قبر با میت بیرون می آید. و بالجمله مقصود از امثال این تحقیقات، آن است که می خواهیم بگوییم، حقیقت این دعاها باید بالفعل در خواننده موجود باشد. زیرا که در صورت ادعاء استعداد استجابت آنها، تاخیر فیض استجابت بر خداوند روا نیست. هر چند در عالم ظاهر، بر وفق نظم حکمت خداوند ظهور ظاهر آن، بعد از ظهور امام باشد. (4)

و بالجمله; تحقیقی که در «کفن » کردیم، اگر چه خالی از بعد در اذهان نیست، و لکن بیان حقیقت و ثمر، به طریقی که گفتیم ، محتمل است.

و ایضا محتمل است که مراد از این فقره، به عجب آوردن خلایق از کفن پوشی صاحب قبر باشد.زیرا که صاحب قبر در این صورت، محل عبرت می شود. و مردم بالمعاینه می ببینند که مرده ای از قبر بیرون آمد و زنده شد. و کفن او هم که در گردن او است، شاهد است که مرده بوده. و دو مرتبه زنده شده. پس از خدا می ترسند، و به دیدن این ، در اطاعت امام در می آیند. هر چند باز بعضی عناد ورزیده و بر کفر خود اصرار نمایند و با امام در مقام محاربه برآیند.

و بنابراین ، این معنی قبل از ظهور امام و قبل از مردن، به این صورت می گیرد که آدمی در قید حیات و زندگی دنیا نباشد، به نوعی که همه مردم او را به این طریق بدانند. پس با این حال او را ببینند که کمال جد و جهد را در دعا و سایر اعمال که دلیل اخلاص خدمت امام است، از او به ظهور می رسد. پس از حال او عبرت گیرند. اگر چه بعضی باز هم متنبه نشوند.

و بنابراین کمال توجه و اقبال و مداومت باید در این فقره ، از خواننده این دعا ظاهر باشد. و اگر نه این دعای او کذب و بی ثمر خواهد بود.

و اما فقره «شَاهِراً سَيْفِي»

ادعای شجاعت است ، در مقام ترویج حق. پس صدق در آن موقوف است بر آنکه احوال آدمی به این نوع باشد که هرگز در حق مداهنه نکند. (5) و تشویش از احدی ننماید. و برهان قاطع همیشه با او باشد. و اگر نه در این فقره کاذب است.

و اما «مجردا قناتی » کنایه از دفع اعدا است، به طعن در اقوال و ادله ایشان. و «تجرید قنات » با وجود آنکه آن را غلافی نیست، اشاره به کمال ظهور آن است، مثل شمشیر که از غلاف بیرون آید و شهرت داده شود. و طول نیزه اشاره به رسا بودن طعن است به طوری که خصم هم اذعان نماید.

و فقره «مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدَّاعِي فِي الْحَاضِرِ وَ الْبَادِي‏ »

اشاره به اجابت حق است، در هر کجا که باشد، بدون استکبار و اهمال، و صدق در آن، به این است که آدمی مقام خود را بشناسد. و چون حقی را بیابد بر او ثقیل نیاید و فی الفور آن را تصدیق کند. خواه از شاه بروز کند یا رعیت ، خواه از ملا یا عام، و خواه از مسن و یا جوان، و خواه از اهل شهر یا ده، و خواه در امر دین یا دنیا. و همچنین در سایر انواع آن. و چون فقرات مذکوره خواهش حیات و سایر امور مذکوره شده ، به جهت در زمان ظهور امام، لهذا تاکید می کنی خواهش دریافتن حضور امام را ، به اینکه می گویی:


 پی نوشتها:
1. اصل: نوع .
2. اصل: وجودی.
3. اعراف،آیه 26 .
4. حقیقت تاخیر هم چیزی جز این نیست. و در ضمن در روایات وارده از ناحیه مقدسه ائمه اطهار9 بحث جامعی در علل تاخیر استجابت دعا از جانب خدای متعال شده است. در این باره ، رجوع شود به کتاب عدة الداعی ، اثر ارزشمند عالم جلیل ابن فهد حلی ص 82 و 90.
5. مداهنه: خدعه کردن ، دورویی کردن..

منبع: مجله: موعودخرداد و تیرماه 1376، شماره3، نقل از سایت حوزه

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث