پس از فتح مكّه در سال هشتم ، جنگ حُنَين (بر وزن حسين ) پيش آمد كه جمعيّت بسيارمسلمين نـشـان مـى داد كـه رسـول خـدا (صـلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) پيروز مى شـود رسول اكرم (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) با ده هزار نفر از مسلمين به سوى دشمن حركت كرد، بيشترمسلمين گمان مى كردند به خاطر داشتن جمعيّت بسيار و اسلحه كافى ، شكست نمى خورند. به گفته مورخین این غزوه در آخر ماه 29 ماه رمضان يا در ماه شوال سنه هشتم هجرت بود
موقعیت جغرافیایی حنین:
وادی حُنَین که در شمال شرق مکه قرار دارد محل وقوع نبرد حنین است. اکنون به نیمه شرقی این وادی از سرشاخه شمالی آن تا گذرگاه یدعان، وادی صَدر و نیمه غربی آن را وادی شرایع گویند. چشمه قدیمی حنین در قریه ای واقع بود که اکنون تبدیل به شهر کوچک شرایع گشته است. نام دیگر این مکان در قدیم مشاش بوده است.
نبرد حنین به اذعان اهالی منطقه در 6500 متری شرق شرایع، پیش از رسیدن به گذرگاه یدعان و در کرانه شمالی وادی حنین رخ داده است. این مکان از سوی شرق با کوه های کِنثل و از سوی غرب با بخش جنوبی کوه مسعود محصور گشته و در جنوب آن نیز با اندکی فاصله کوه لَبَن (لَبَن اعلا) واقع است.(1)
" حنين" سرزمينى است در نزديكى شهر طائف و چون اين غزوه در آنجا واقع شد به نام غزوه حنين معروف شده، و در قرآن از آن تعبير به" يوم حنين" شده است نام ديگر آن غزوه" اوطاس" و غزوه" هوازن" است (اوطاس نام سرزمينى در همان حدود، و هوازن نام يكى از قبائلى است كه در آن جنگ با مسلمانان درگير بودند).
چرایی غزوه حنین؟
اين" غزوه" از آنجا شروع شد كه بنا بگفته" ابن اثير" در كامل طايفه بزرگ" هوازن" هنگامى كه از فتح مكه با خبر شدند رئيسشان" مالك بن عوف" آنها را جمع كرد و به آنها گفت ممكن است" محمد" بعد از فتح مكه به جنگ با آنها برخيزد، و آنها گفتند پيش از آنكه او با ما نبرد كند صلاح در اين است كه ما پيش دستى كنيم.
هنگامى كه اين خبر به گوش پيامبر ص رسيد به مسلمانان دستور داد آماده حركت به سوى سرزمين هوازن شوند.
در آخر ماه رمضان يا در ماه شوال سنه هشتم هجرت بود كه رؤساى طايفه هوازن نزد مالك بن عوف جمع شدند و اموال و فرزندان و زنان خود را بهمراه آوردند تا به هنگام درگيرى با مسلمانان هيچكس فكر فرار در سر نپروراند و به اين ترتيب وارد سرزمين" اوطاس" شدند.
پيامبر ص پرچم بزرگ لشكر را بست و به دست على ع داد و تمام كسانى كه براى فتح مكه پرچمدار بخشى از لشكر اسلام بودند بدستور پيامبر با همان پرچم به سوى ميدان" حنين" حركت كردند. پيامبر مطلع شد كه" صفوان ابن امية" مقدار زيادى زره در اختيار دارد به نزد او فرستاد و يك صد زره به عنوان عاريت از او خواست،" صفوان" سؤال كرد براستى عاريه است يا غصب؟ پيامبر ص فرمود: عاريه اى است كه ما آن را تضمين مى كنيم و سالم بر مى گردانيم" صفوان" يكصد زره به عنوان عاريت به پيامبر ص داد، و خود شخصا با حضرت حركت كرد.
دو هزار نفر از مسلمانانى كه در فتح مكه اسلام را پذيرفته بودند به اضافه ده هزار نفر سربازان اسلام كه همراه پيامبر براى فتح مكه آمده بودند كه مجموعا دوازده هزار نفر مىشدند براى ميدان جنگ حركت كردند.
" مالك بن عوف" كه مرد پر جرئت و با شهامتى بود به قبيله خود دستور داد غلافهاى شمشير را بشكنند و در شكافهاى كوه و درههاى اطراف، و لابلاى درختان، بر سر راه سپاه اسلام كمين كنند، و به هنگامى كه در تاريكى اول صبح مسلمانان به آنجا رسيدند يكباره به آنان حملهور شوند و لشكر را در هم بكوبند.
او اضافه كرد: محمد ص با مردان جنگى هنوز روبرو نشده است تا طعم شكست را بچشد!.
هنگامى كه پيامبر نماز صبح را با ياران خواند فرمان داد به طرف سرزمين" حنين" سرازير شدند، در اين موقع بود كه ناگهان لشكر" هوازن" از هر سو مسلمانان را زير رگبار تيرهاى خود قرار دادند گروهى كه در مقدمه لشكر قرار داشتند (و در ميان آنها تازه مسلمانان مكه بودند) فرار كردند، و اين امر سبب شد كه باقيمانده لشكر به وحشت بيفتند و فرار كنند.
خداوند در اينجا آنها را با دشمنان به حال خود واگذارد و موقتا دست از حمايت آنها برداشت زيرا به جمعيت انبوه خود مغرور بودند، و آثار شكست در آنان آشكار گشت.
انبوه جمعیت به تنهایی کاری نمی کند
لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَواطِنَ كَثِيرَةٍ وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئاً وَ ضاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ ( توبه،25)
خداوند شما را در ميدانهاى زيادى يارى كرد (و بر دشمن پيروز شديد) و در روز حنين (نيز يارى نمود) در آن هنگام كه فزونى جمعيتتان شما را به اعجاب آورده بود، ولى هيچ مشكلى را براى شما حل نكرد و زمين با همه وسعتش بر شما تنگ شد سپس پشت (به دشمن) كرده فرار نموديد
سپس اضافه مى كند" و در روز" حنين" شما را يارى نمود، در آن روز كه فزونى جمعيتتان مايه اعجاب شما بود" (وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ).
تعداد لشكر اسلام را در اين جنگ دوازده هزار نفر، و بعضى ده هزار يا هشت هزار نوشتهاند، ولى روايات مشهور و صحيح دوازده هزار را تاييد مىكنند، كه در هيچيك از جنگهاى اسلامى تا آن روز اين عدد سابقه نداشت، آن چنان كه بعضى از مسلمانان مغرورانه گفتند:" لن نغلب اليوم"!" هيچگاه با اين همه جمعيت امروز شكست نخواهيم خورد". اين انبوه جمعيت كه گروهى از آنها از افراد تازه مسلمان و ساخته نشده بودند، موجب فرار لشكر و شكست ابتدايى شد، ولى سرانجام لطف خدا آنها را نجات داد.
اين شكست ابتدايى چنان بود كه قرآن اضافه مى كند:" زمين با آن همه وسعتش بر شما تنگ شد" (وَ ضاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ).
" سپس پشت به دشمن كرده و فرار نموديد" (ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ).
در اين موقع كه سپاه اسلام در اطراف سرزمين حنين پراكنده شده بود، و جز گروه كمى با پيامبر ص باقى نمانده بودند، و پيغمبر ص به خاطر فرار آنها شديدا نگران و ناراحت بود،" خداوند آرامش و اطمينان خويش را بر پيامبرش و بر مؤمنان فرستاد" (ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ).
" و هم چنين لشكريانى كه شما نمىديديد، براى تقويت و ياريتان فرو فرستاد" (وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها)
اما على ع كه پرچمدار لشكر بود با عده كمى در برابر دشمن ايستادند و هم چنان به پيكار ادامه دادند.
(در اين هنگام پيامبر در قلب سپاه قرار داشت). و عباس عموى پيامبر ص و چند نفر ديگر از بنى هاشم كه مجموعا از نه نفر تجاوز نمى كردند و دهمين آنها" ايمن" فرزند" ام ايمن" بود اطراف پيامبر ص را گرفتند.
مقدمه سپاه به هنگام فرار و عقبنشينى از كنار پيامبر ص گذشت، پيامبر ص به عباس كه صداى بلند و رسايى داشت دستور داد فورا از تپه اى كه در آن نزديكى بود بالا رود و به مسلمانان فرياد زند
" يا معشر المهاجرين و الانصار يا اصحاب سورة البقرة يا اهل بيعت الشجرة الى اين تفرون هذا رسول اللَّه ص".
" اى گروه مهاجران و انصار! و اى ياران سوره بقره! و اى اهل بيعت شجره! به كجا فرار مىكنيد؟ پيامبر ص اين جا است"!.
هنگامى كه مسلمانان صداى عباس را شنيدند بازگشتند و گفتند" لبيك، لبيك" مخصوصا انصار در اين بازگشت پيش قدم بودند، و حمله سختى از هر جانب به سپاه دشمن كردند، و با يارى پروردگار به پيشروى ادامه دادند، آن چنان كه طايفه" هوازن" به طرز وحشتناكى به هر سو پراكنده شدند و پيوسته مسلمانان آنها را تعقيب مىكردند.
حدود يكصد نفر از سپاه دشمن كشته شد و اموالشان به غنيمت به دست مسلمانان افتاد و گروهى نيز اسير شدند" (2)و (3)
پی نوشت:
(1)اطلس تاریخی شیعه
(2) تفسیر نمونه،ذیل آیه 25 سوره توبه.
(3)مناسبت های قمری در قرآن،مرتضی بذرافشان،مرکزپژوهش های صدا و سیما،1387،ص65.
نویسنده: فرزانه- صفائی