شعر رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها
۲۱ خرداد ۱۳۹۴ 0امشب زمین و آسمان را غم گرفته
زهرا برای مادرش ماتم گرفته
ای آسمان خون گریه کن در ماتم او
زیرا که امشب گریه کرده همدم او
امشب شب هجران دو دلداده باشد
شام وداع همسری آزاده باشد
گرد یتیمی بر رخ زهرا نشیند
از بعد مادر رنگ شادی را نبیند
آئینه مهر و وفا و عشق بشکست
امشب علی گویا که مادر داده از دست
امشب خدیجه می رود از خانه وحی
تاریک شد در ماتمش کاشانه وحی
چشم از خدیجه بر نمی دارد پیمبر
خون جگر از دیده می بارد پیمبر
یا رب خدیجه عاشق و همراز من بود
در راه قرآن چون علی جانباز من بود
ای در غریبی آشنایم ای خدیجه
ای جان نثار با وفایم ای خدیجه
در موج طوفانها فداکاری نمودی
با مال و جان خود مرا یاری نمدی
در راه من زخم زبانها را شنیدی
هر درد و محنت را به جان و دل خریدی
ای هر نگاهت در خزان غم بهاران
در حفظ جانم پیکرت شد سنگباران
لرزانده اشک دخترت عرش خدا را
سوزانده تنهایی او دلهای ما را
امشب شب هجران دو دلداه باشد
شام وداع همسری آزاده باشد
چشم از خدیجه بر نمی دارد پیمبر
خون جگر از دیده می بارد پیمبر
منابع: 1.جده قبیله عصمت،تازه ترین سروده ها درباره ام المومنین حضرت خدیجه کبری علیها السلام،علیرضا مهروپرور،صص162.163.
2.شمع محفل طاها،مجموعه اشعار درباره حضرت خدیجه کبری علیها السلام ،سید محمد حسن سجاد،علی رضا مهرپرور،1427ق.ص111