شرح دعای افتتاح از سید محمد حسین فضل الله (بخش یازدهم)
۰۸ تیر ۱۳۹۴ 0 فرهنگ و اجتماع
«اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلاَمَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ».
این فراز از دعا، نشان دهنده نوع نگاه مسلمانان است. اینکه در هر جایی هستند دولتی داشته باشند که باعث عزت اسلام و مسلمین شود و نفاق و منافقان را خوار و حقیر گرداند. شعار دولت اسلامی در همه جا، شعاری است که شایسته است هر مسلمان در عقل و قلب و تمام حرکات خود در زندگی داشته باشد.
از فراز «تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلاَمَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ» میتوان چنین برداشت کرد که انسان مسلمان برای تثبیت اسلام تلاش کند. اینکه اسلام در هر موقعیتی که حضور دارد، چه موقعیت اجتماعی وقتی که جوامع از نظر [دینی] متنوع هستند و چه موقعیت سیاسی وقتی که سیاستها با یکدیگر فرق دارند یا در موقعیتهای فرهنگی، عزیز و قوی باشد.
اسلام باید در هر موقعیتی که حضور دارد، عزیز باشد. برای مثال وقتی که دانشجویان در مدارس و دانشگاههای خود حضور دارند، باید با ابزارهای گوناگون و موقعیتهای مختلفی که در اختیار دارند تلاش کنند که اسلام در بین دانشجویان و دانشگاهها عزیز باشد. به نحوی که همه آن کسانی که در محیط آموزشی حضور دارند، احساس کنند که اسلام از قدرت و عزت برخوردار است و نفاق در هر جایی هست، خوار و ذلیل میباشد.
همین طور وقتی که جامعه در عرصههای مختلف اجتماعی فعالیت دارد، مسلمانان باید در عرصههای گوناگون اجتماعی طوری فعالیت داشته باشند که هم خودشان عزیز باشند و هم اسلام عزت داشته باشد.
همین طور در عرصه سیاسی، خط اسلامی باید قوی و عزیز باشد. مسلمانان باید در سایر زمینههای نظامی و امنیتی و... عزت داشته باشند. یعنی اینکه انسان باید در برابر عزت مسلمانان و مؤمنان و اسلام احساس مسؤولیت کند و از اندیشه و توان خود در این زمینه استفاده نماید و با سایر مؤمنان و مسلمانان همکاری کند. چرا که خداوند متعال میفرماید: «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ» (المنافقون/۸). خدای متعال عزت مسلمانان را در سیاق عزت خود و پیامبر خود قرار داده است. اگر اسلام عزت دارد، به معنای التزام به عزت خدا و پیامبر است و اگر مسلمانان عزیز هستند، به معنای التزام به عزت مؤمنان در همه عرصهها میباشد.
رویارویی با نفاق
از این رو در همه فعالیتهای عملی خود، باید هر نوع فعالیت، هر کلمه و هر رابطهای را مورد بررسی قرار دهیم. باید بررسی کنیم که آیا اینها موجب عزت اسلام هستند یا سبب تضعیف اسلام میشوند؟
باید با همه نوع نفاق، چه نفاق اجتماعی و چه نفاق سیاسی و دینی و... مقابله کنیم. باید همه مراکز نفاق را خوار و ضعیف کنیم. زیرا وقتی که مراکز نفاق را خوار و ضعیف میکنیم، میتوانیم از این طریق اسلام را از ضعف و ذلت دور کنیم.
امام زین العابدین(ع) در دعای صباح ما را با چیزهایی که سبب عزت اسلام و مسلمین و ذلت نفاق و منافقین میشوند، آشنا میسازد. میفرماید: «اللهم صل على محمد وآله ووفقنا فی یومنا هذا ولیلتنا هذه، وفی جمیع أیامنا لاستعمال الخیر وهجران الشر وشکر النعم واتباع السنن ومجانبة البدع والامر بالمعروف والنهی عن المنکر وحیاطة الاسلام وانتقاص الباطل وإذلاله ونصرة الحق وإعزازه وإرشاد الضال ومعاونة الضعیف وإدراک اللهیف؛ خداوند بر محمد و آل محمد درود فرست و ما را در این روزمان و در این شبمان و در تمام ایاممان براى انجام خیر، و دورى از شر، و شکر نعمتها، و پیروى سنّتها، و دورى از بدعتها، و امر به معروف، و نهى از منکر، و پاسدارى اسلام، و عیب جوئى از باطل و خوار ساختن آن، و یارى حق و گرامیداشت آن، و ارشاد گمراه، و یارى ناتوان، و پناه دادن به ستمدیده موفق بدار.» به گونهای که انسان مؤمن در هر روز از روزها و هر شبی از شبهای خود، برای تحقق اموری حرکت کند که باعث عزت اسلام و مسلمین و ذلت نفاق و منافقین میشوند.
«وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ.»
دعوت به سوی خداوند در همه عرصههای زندگی
در این فراز از دعا، انسان از خدای خود میخواهد که به او توفیق دهد که از دعوتگران به طاعت الهی باشد. کافی نیست که انسان در نفس خود، به اسلام متعهد و ملتزم باشد. مانند برخی که میگویند: من وظیفه دارم نماز بخوانم، روزه بگیرم، واجبات را انجام داده و محرمات را ترک کنم و کاری به دیگران ندارم. زیرا مرا در قبر دیگران نمیگذارند و دیگران را در قبر من نمیگذارند. من مسؤول کارهای خود هستم و در قبال دیگران مسؤولیتی ندارم. برخی دیگر به این آیه کریمه استدلال میکنند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ لاَ یَضُرُّکُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ» (المائدة/۱۰۵). این آیه را چنین تفسیر میکنند که آنها در قبال دیگران مسؤولیتی ندارند بلکه فقط در قبال خودشان مسؤول هستند. این اشتباه است. باید به مسؤولیتهای خود عمل کنی و از جمله مسؤولیتهای تو این است که به سوی خداوند دعوت کنی. چرا که برخی از مردم میپندارند که مسؤولیت آنها فقط نماز خواندن و روزه گرفتن است. «وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (آل عمران/۱۰۴). همان طور که نماز و روزه از جمله واجبات است، خداوند سبحانه و تعالی، امر به معروف و نهی از منکر را نیز وظیفه همگان قرار داده است.
درست است که باید به خودت بپردازی، ولی به راستی مسؤولیتهای تو کدامند؟ زیرا همان گونه که مسؤولیت داری نماز بخوانی و روزه بگیری، مسؤولیت داری که امر به معروف و نهی از منکر کنی. باید خانواده خود را امر به معروف کنی: «وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا» (طه/۱۳۲). «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ» (التحریم/۶). همان گونه که در قبال خود و خانواده خود مسؤولیت داری، در ازای مردم پیرامونی خود نیز مسؤول هستی. اگر در این باره کوتاهی کنی، در انجام مسؤولیتهای خود کوتاهی کردهای. این مسؤولیت با «لاَیَضُرُّکُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ» (المائدة/۱۰۵)، فرق دارد. یعنی زمانی که امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنی، دعوت به اطاعت از خداوند را ترک کنی و در این باره درست عمل نکنی، در حقیقت در حق خودت کوتاهی کردهای، درست مثل اینکه نماز و روزه را ترک کردهای.
وقتی از خداوند میخواهی که تو را از جمله دعوتگران به اطاعت خود قرار دهد: «وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ»؛ معنای این درخواست این است که تو به این کار علاقمند هستی. خداوند متعال نیز به تو میگوید: من تو را در این راستا هدایت میکنم، تو هم باید حرکت کنی، نه اینکه در خانه خود بنشینی و بگویی: خدایا! مرا از جمله دعوتگران به طاعت خود قرار بده.
از این رو اگر از بستگان و خانوادهات، کسانی را میبینی که از خداوند نافرمانی میکنند و از راه خداوند سبحانه و تعالی منحرف هستند، وظیفه تو این است که آنها را به طاعت الهی فرابخوانی. به خودت نگو که در این باره مسؤولیتی نداری. زیرا خداوند اسلام را مسؤولیت فردی افراد قرار نداده، بلکه اسلام را مسؤولیت همه مردم قرار داده است.
در اسلام مانند برخی از ادیان، کهانت و رهبانیت وجود ندارد. اسلام مسؤولیت همه مسلمانان اعم از علما و فرهنگیان و طلاب و بازرگانان و سپاهیان است. هر انسانی بنا به توانی که دارد در قبال اسلام مسؤولیت دارد. اگر دیدی که کسی شراب مینوشد، یا قماربازی میکند، یا به نفع دشمن جاسوسی میکند، یا نماز نمیخواند، یا روزه نمیگیرد، باید با روشی که در اختیار داری، او را به سوی طاعت خداوند فرابخوانی.
از روشهایی استفاده کنید که بوسیله آنها بتوانید افکار کسانی را که با ایشان داد و ستد یا رابطه دارید، تغییر دهید. از این ابزارها برای هدایت مردم به سوی دین خدا استفاده کنید. از روابط و دوستیهایتان در راه دعوت به سوی خداوند استفاده کنید. باید دوستی را کلید گشودن روزنه خردهای مردم به روی خدا و اسلام حساب کنیم. باید از دوستیهای خود برای هدایت دوستان خود استفاده کنیم. همان طور که دشمنان ما از دوستیهای خود برای گمراه کردن بندگان خدا بهره برداری میکنند.
البته این کارها بدون پاداش نخواهند ماند. همان طور که اگر فردی پیش تو بیاید و بگوید: اگر فردی را به سوی اسلام هدایت کردی، صد هزار دلار میگیری و اگر انسانی را به سوی نماز و روزه هدایت کردی، ده هزار دلار میگیری و اگر باعث شوی که فردی شرابخواری را ترک کند، ده هزار دلار میگیری، آیا این پاداشها اهتمام تو را بر نمیانگیزند؟ بدون تردید تو کار خود را ترک میکنی و مشغول هدایت مردم میشوی. ولی به حدیثی که پیامبر اسلام به علی(ع) هنگامی که او را به سوی یمن میفرستاد، اطمینان نداری. پیامبر خدا فرمود: «یا علیّ! لئن یهدی الله بک رجلاً واحداً، خیرٌ لک مما طلعت علیه الشّمس؛ ای علی! اگر خداوند به وسیله تو مردی را هدایت کند، [پاداش] این کار برای تو بهتر از تمام چیزهایی است که خورشید بر آنها طلوع کرده است.» این حدیث به هدایت مردان اختصاص ندارد. بلکه زنان را در نیز برمی گیرد.
پس پی میبریم که ما در درون خویش، به وعده خداوند اطمینان نداریم و بهشت و آخرت را تصدیق نمیکنیم. زیرا اگر کسی از بندگان خداوند ما را به یکی از امور دنیوی بشارت دهد، سر شوق میآییم و اطمینان تمام وجود ما را فرا میگیرد. حال آنکه خداوند میفرماید: «وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ» (آل عمران/۱۳۳). زیرا خداوند از بهشت و رحمت و روزی و نعمتهای خود سخن میگوید، اما کسی به این گفتهها عمل نمینماید. چرا؟ زیرا ما به آخرت اهمیت نمیدهیم و در جان خود برای خداوند اهمیت قائل نیستیم.
از این رو باید ایمان خود را پرورش دهیم، تا خداوند برای ما از خود ما محبوبتر باشد، تا اینکه دین ما برای ما از هر چیز دیگری محبوبتر باشد، تا اینکه در روی زمین برای خود قدرتی باشیم.
وقتی این دعا را میخوانیم، باید به این بیندیشیم که در کوچکترین و بزرگترین امور، دعوتگران به سوی طاعت خداوند باشیم. باید غیر مسلمانان را به اسلام دعوت کنیم و مسلمانان را به التزام به اسلام فرابخوانیم.
اگر از صبح تا شام، همه توجه ما این باشد که چگونه مؤمن یا مسلمانی را به سوی طاعت الهی سوق دهیم، یا اینکه چگونه انسانی را به راه خدا سوق دهیم، با این اهتمام میتوانیم که همه دنیا را سرشار از اسلام بسازیم.
مثال خوب آن اندونزی پرجمعیتترین کشور اسلامی است. اسلام از طریق فتوحات وارد این کشور نشده است، اما اکنون دویست و پنجاه میلیون مسلمان در آن زندگی میکنند. اسلام چگونه وارد این کشور شده است؟
اسلام توسط بازرگانان مسلمانی که مروج اندیشهها و احکام اسلامی بودند، وارد این کشور شد. حال آنکه معروف پیش ما این است که بازرگانان میگویند: کار ما دین نیست.
دین نشان دهنده موجودیت و صفت فرد است. پس همان گونه که میخواهی برای کالاهای خود مشتری پیدا کنی، باید برای دین خود نیز مشتری بیابی. باید برای التزام خود نیز مشتری پیدا کنی. در این راه باید حرفهای مردم و آزار و اذیت آنها را نیز تحمل کنیم. زیرا وقتی بیمار از درمان خود احساس درد میکند، ممکن است که به طبیب خود دشنام دهد، ولی وقتی خوب شد، از طبیب خود تشکر خواهد کرد.
شاید مالی برای صدقه دادن نداشته باشی، یا موقعیتی نداشته باشی که از آن خرج کنی، ولی زبان که داری، باید از زبان خود در راه دعوت به سوی خداوند استفاده کنی. حتی از لبخند خود باید در این راه استفاده کنی. زیرا تو از طریق رفتار خود میتوانی در سوق دادن مردم به سوی طاعت خداوند، موفق گردی: «کونوا دعاةً لنا بغیر ألسنتکم، لیَروا منکم الورع والاجتهاد والصَّلاة والخیر، فإنَّ ذلک داعیة؛ با غیر زبانتان دعوتگران به سوی ما باشید. همین که [مردم] پرهیزگاری و تلاش و نماز و نیکوکاری شما را ببینند، همین دعوت کننده است.» میشود از لبخند زیبا و چهره باز و راستی برای نزدیک کردن مردم استفاده کرد. زیرا وقتی که فردی تو را دوست دارد، اندیشه و خط تو را دوست دارد، نزد خداوند ثواب بسیاری دارد. به ویژه در شرایط دشواری که کفر از هر سوی تلاش دارد که مردم را از اسلام دور کند. چون میبینیم که رادیوها، تلویزیونها، مجلات و همه ابزارهای رسانهای سعی در گمراه کردن مردم دارند. حملات بسیاری ضد اسلام جریان دارند، در خانههای خود در معرض یورش هستیم. از این رو نیاز داریم که خانهها و جانها ی خود را واکسینه و تقویت کنیم. این حالت وقتی ایجاد میشود که همه ما به طاعت خداوند سبحانه و تعالی تبدیل گردیم.
«وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ، وَ الْقَادَةِ إِلَى سَبِيلِكَ.»
رهبرسازی، وظیفه امت اسلامی است
درخواست سوم این است که خداوند ما را در جایگاه رهبری مردم به سوی راه خداوند قرار دهد. یعنی هر فرد سعی کند که رهبر راه خداوند باشد. نباید به این راضی شود که دیگران او را راهبری کنند. بلکه باید اندیشه خود را رشد دهد، تجربه خود را متحول کند و بر تواناییهای خود بیفزاید. به گونهای که به حد و اندازه فرد مسؤول در برابر مردم و اسلام و خطی که مردم در آن به سوی خداوند حرکت میکنند، برسد. این امر نیز با تحصیل و تجربه و مشورت بیشتر امکان پذیر است. انسان به جایی میرسد که میتواند از خود برنامه رهبری داشته باشد. زیرا وقتی که در جامعه و حرکتهای اسلامی خویش، به افراد مشخصی برای رهبری بسنده میکنیم، ممکن است شرایط به گونهای تغییر کند که این رهبران از میدان بروند و امت اسلامی بدون رهبر تنها بماند.
هر فرد باید بنا به تواناییهایی که دارد، به گونهای نیت خود را بهبود ببخشد، توانایی خود را افزایش دهد و جایگاه خود را بهسازی کند که در این مسیر حرکت کند. زیرا ما در جامعه اسلامی خود، در عرصههای گوناگون به رهبر نیاز داریم. این نیاز خیلی جدی است. زیرا میتواند باعث حفظ توازن زندگی و جامعه اسلامی شود.
همان طور که در میان مردان، به رهبران اسلامی نیاز داریم، در میان زنان نیز به رهبران اسلامی نیاز داریم. زیرا خواسته ما این است که جامعه زنان نیز بر اساس اسلام حرکت کند. چون با توجه به حدود خاصی که احکام اسلامی برای روابط مردان و زنان وضع کرده است، در بسیاری حالات، در مبارزه فرهنگی و اجتماعی اسلامی خیلی دشوار است که مرد در جایگاه رهبری فعال جامعه زنان قرار بگیرد.
همان طور که در آیه کریمه «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ» (التّوبة/۷۱) باید در عرصههای اجتماعی و فرهنگی و انقلابی، در جامعه زنان نیز یک سری رهبران اسلامی داشته باشیم تا با همکاری مردان و زنان، حرکت اسلامی راه تکامل و توازن را بپیماید. یعنی باید رهبرانی در میان جامعه زنان مؤمن و رهبرانی در میان جامعه مردان با ایمان داشته باشیم تا در تمام جنبشهای اسلامی، این دو خط همدیگر را کامل کنند.
از این رو وقتی میگوییم: «وتجعلنا فیها من الدّعاة إلى طاعتک، والقادة إلى سبیلک»؛ باید به رشد دادن توانمندیهای خود فکر کنیم تا بتوانیم در جایگاه رهبری قرار گیریم. حتی اگر این رهبری محدود باشد. چرا که رهبری برای خود درجات و جایگاههایی دارد. مهم این است که انسان در جای خود متوقف نشود، بلکه باید بکوشد که هر روز، تواناییهای خود را رشد دهد. دعای «اللّهمّ اجعل مستقبل أمری خیراً من ماضیه، وخیر أعمالی خواتیمها، وخیر أیّامی یوم ألقاک؛ خدایا! آینده امر را از گذشته آن بهتر قرار بده و کارهای خیر مرا پایان دهنده و بهترین اعمال مرا پایان آنها قرار ده و بهترین روز مرا روزی قرار ده که تو را ملاقات میکنم.»
« وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»
خدایا! در این دولت کریمه، مرا از کسانی قرار بده که در خط رضایت تو قرار دارند، کسانی که در خط طاعت و دعوت و جهاد در راه تو حرکت میکنند. در این صورت میتوانیم از طریق نعمتهایی که به من ارزانی داشتهای، الطافی که به من عنایت کردهای، به کرامت دنیوی و از طریق رضوان و محبت تو، به کرامت اخروی دست یابیم. به اندازهای که بتوانیم در آخرت از جمله سعادتمندان باشیم. کسانی که به رضوان و نعمتهای بهشتی تو نائل میشوند. والحمد لله رب العالمین.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله العظمی سید محمد حسین فضل الله (قدس سره)