حضرت نوح علیه السلام در احادیث
۰۴ مرداد ۱۳۹۴ 0 معارف
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
أوّلُ نَبيٍّ اُرسِلَ ، نُوحٌ .
نخستين پيامبرِ مرسَل ، نوح است.
( كنز العمّال : ۳۲۳۹۱ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
أوّلُ الأنبياءِ ، آدَمُ ثُمّ ، نُوحٌ و بَينَهُما ، عَشرَةُ آباءٍ .
نخستين پيامبران، آدم است و سپس ، نوح و ميان آن دو، ده پدر فاصله بود.
( كنز العمّال : ۳۲۲۷۴ )
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
بَعَثَ اللّه ُ نُوحا لأربَعينَ سَنةً
و لَبِثَ في قَومهِ ألفَ سَنةٍ إلاّ خَمسينَ عاما يَدعُوهم
و عاشَ بعدَ الطُّوفانِ سِتّينَ سَنةً حتّى كَثُرَ النّاسُ و فَشَوا .
خداوند نوح را در چهل سالگى مبعوث كرد
و او نهصد و پنجاه سال قوم خود را دعوت مى كرد
و بعد از توفان شصت سال زنده ماند تا آنكه تعداد مردم زياد و فراوان شد.
( المستدرك على الصحيحين : ۲/۵۹۵/۴۰۰۵ )
الدرّ المنثور ـ به نقل از ابو اُمامه باهلى ـ :
قالَ : كَم بَينَهُ و بينَ نُوحٍ ؟ قالَ : عَشرَةُ قُرونٍ .
قالَ : كَم بينَ نُوحٍ و بينَ إبراهيمَ ؟ قالَ : عَشرَةُ قُرونٍ .
قالَ : يا رسولَ اللّه ِ ، كَمِ الأنبياءُ ؟ قالَ : مِائةُ ألفٍ و أربعَةٌ و عِشرونَ ألفا .
قالَ : يا رسولَ اللّه ِ ، كَم كانتِ الرُّسُلُ مِن ذلكَ ؟ قالَ : ثلاثَمِائةٍ و خَمسَةَ عَشَرَ جَمّا غَفيرا .
مردى عرض كرد : اى رسول خدا ! آيا آدم پيامبر بود؟ فرمود : آرى، پيامبرى بود كه خداوند با او سخن گفت .
عرض كرد : ميان او و نوح چقدر فاصله بوده است؟ فرمود : ده قرن يا نسل .
عرض كرد : ميان نوح و ابراهيم چقدر؟ فرمود : ده قرن يا نسل .
عرض كرد : اى رسول خدا ! پيامبران چه تعداد بودند ؟ فرمود : يكصد و بيست و چهار هزار .
عرض كرد : اى رسول خدا ! از آن ميان چند نفر مرسل بودند ؟ فرمود : خيلى زياد، سيصد و پانزده نفر.
( الدرّ المنثور : ۱/۱۲۶ )
امام باقر عليه السلام :
كانَت شَريعَةُ نُوحٍ عليه السلام أن يُعبَدَ اللّه ُ بالتّوحيدِ و الإخلاصِ و خَلعِ الأندادِ
و هِيَ الفِطرَةُ الّتي فَطَرَ النّاسَ علَيها
و أخَذَ مِيثاقَهُ على نوحٍ عليه السلام و النَّبيّينَ
أن يَعبُدوا اللّه َ و لا يُشرِكوا بهِ شيئا
و أمَرَهُ بالصَّلاةِ و الأمرِ و النَّهيِ و الحَرامِ و الحَلالِ
و لَم يَفرِضْ علَيهِ أحكامَ حُدودٍ و لا فَرْضَ مَوارِيثَ ؛
فهذهِ شَريعَتُهُ .
شريعت ( آيين ) نوح اين بود كه خداوند به يگانگى و اخلاص و شريك نداشتن پرستش شود
و اين همان فطرتى است كه مردم بر آن سرشته شده اند
و از نوح عليه السلام و پيامبران پيمان گرفت كه
خدا را بپرستند و چيزى شريك او نگردانند
و او را به نماز و امر ( به معروف ) و نهى ( از منكر) و حرام و حلال مكلّف و مأمور كرد
و احكام حدود و ارث را بر او فرض نكرد ؛
اين شريعت نوح بود.
( بحار الأنوار : ۱۱/۳۳۱/۵۳ )
امام باقر عليه السلام ـ درباره آيه « و با او جز اندكى ايمان نياوردند . » ( هود : ۴۰ ) ـ فرمود :
كانوا ، ثمانِيَةً .
آنها ، هشت نفر بودند.
( بحار الأنوار : ۱۱/۳۳۶/۶۴ )
امام باقر عليه السلام :
كانَ بينَ آدَمَ و بينَ نُوحٍ عليهما السلام عَشرَةُ آباءٍ كلُّهُم أنبياءُ اللّه ِ .
ميان آدم و نوح عليهما السلام ده پدر فاصله بود كه همگى پيامبر خدا بودند.
( كمال الدين : ۲۱۴/۲ )
امام باقر عليه السلام :
إنّ نُوحا عليه السلام لَمّا غَرَسَ النَّوى ، مَرَّ علَيهِ قَومُهُ ،
فجَعلوا يَضحَكونَ و يَسخَرونَ و يقولونَ :
قد قَعَدَ غَرّاسا ، حتّى إذا طالَ النَّخلُ و كانَ جَبّارا طُوالاً قَطَعَهُ ثُمّ نَحَتَهُ .
فقالوا : قد قَعَدَ نَجّارا .
ثُمّ ألّفَهُ ، فجَعَلَهُ سَفينَةً .
فمَرُّوا علَيهِ فجَعلوا يَضحَكونَ و يسخَرونَ و يقولونَ :
قد قَعَدَ مَلاّحا في فَلاةٍ من الأرضِ ، حتّى فَرَغَ مِنها .
هنگامى كه نوح عليه السلام هسته [ خرما ] را مى كاشت،
قومش بر او گذشتند و شروع به خنديدن و تمسخر او كردند و مى گفتند :
كارش به درختكارى كشيده است ، تا آنكه درخت بزرگ شد و به نخلى ستبر و بلند تبديل گشت و نوح آن را بريد و تراشيد .
قومش گفتند : كارش به نجّارى كشيده است .
نوح الوارهاى نخل را با هم تركيب كرد و كشتى اى ساخت .
باز قومش بر او گذشتند و شروع به خنديدن و تمسخر او كردند و مى گفتند :
كارش به كشتيرانى در يك دشت انجاميده است ، تا آنكه نوح كار ساختن كشتى را به پايان برد.
( الكافي : ۸/۲۸۳/۴۲۵ )
امام صادق عليه السلام :
عاشَ نُوحٌ عليه السلام ألفَي سَنةٍ و خمسَمِائةِ سَنةٍ
مِنها ثمانُمِائةٍ و خَمسونَ سَنةً قَبلَ أن يُبعَثَ
و ألفُ سَنةٍ إلاّ خَمسينَ عاما و هُو في قَومِهِ يَدعوهُم
و مِائتا سَنةٍ في عَمَلِ السَّفينَةِ
و خَمسُمِائةِ عامٍ بَعدَ ما نَزَلَ منِ السَّفينَةِ و نَضَبَ الماءُ
فمَصَّرَ الأمصارَ و أسكنَ وُلدَهُ البُلدانَ .
ثُمّ إنّ مَلَكَ المَوتِ جاءهُ و هُو في الشّمسِ،
فقالَ : السّلامُ علَيكَ . فرَدَّ علَيهِ نُوحٌ و قالَ لَهُ : ما جاءَ بكَ ، يا ملَكَ المَوتِ ! ؟
فقالَ : جِئتُ لأقبِضَ رُوحَكَ .
فقالَ لَهُ : تَدَعُني أدخُلُ مِن الشّمسِ إلَى الظِّلِّ ؟
فقالَ لَهُ : نَعَم ، فتَحَوَّلَ نُوحٌ عليه السلام من الشمس إِلى الظلّ .
ثُمّ قالَ : يا مَلَكَ المَوتِ ! فكأنّ ما مَرَّ بِي في الدُّنيا مِثلُ تَحَوُّلي مِن الشّمسِ إلَى الظِّلِّ .
فامضِ لِما اُمِرتَ بهِ .
فقَبَضَ رُوحَهُ عليه السلام .
نوح عليه السلام دو هزار و پانصد سال زندگى كرد كه
هشتصد و پنجاه سالش را پيش از مبعوث شدنِ به نبوّت سپرى كرد
و نُهصد و پنجاه سال را به دعوت قوم خود گذراند
و دويست سال را به كار ساختن كشتى مشغول بود
و پانصد سال را بعد از فرود آمدن از كشتى و فروكش كردن آب به سر آورد كه
در اين مدّت به ساختن شهرها پرداخت و فرزندانش را در آنها جاى داد.
آن گاه ملك الموت نزد او كه در آفتاب نشسته بود، آمد و گفت : سلام بر تو.
نوح جواب سلام او را داد و گفت : براى چه آمده اى، اى ملك الموت ! ؟
گفت : آمده ام جانت را بگيرم .
نوح گفت : اجازه مى دهى از آفتاب به سايه بروم ؟
عزرائيل گفت : آرى ، نوح عليه السلام به سايه رفت
و آن گاه گفت : اى ملك الموت ! اين عمرى كه در دنيا كردم ، انگار به اندازه همين رفتنم از آفتاب به سايه بود.
حال مأموريت خود را انجام بده ؛
پس جان نوح صلى الله عليه و آله را گرفت.
( الأمالي للصدوق : ۶۰۲/۸۳۶ )
میزان الحکمه، جلد یازدهم