حرمت انسان در منطق امام علی علیه السلام

حرمت انسان در منطق امام علی علیه السلام

۲۸ مرداد ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلام

در نظام حکومتی و عقیدتی امیرمومنان (علیه السلام)، خط کشی ها بر محور سلیقه نیست، بر محور خداست.

آنجا که سخن از معاد می رود و شریعت و فقه و امثال این، آدم ها را به مسلمان و اهل کتاب و کافر، و همچنین مسلمانان را به مومن و منافق تقسیم می کنند و باید هم بکنند.

اما و هزار اما، در مقوله معیشت و زندگی دنیایی که قرار می گیریم، خط ها و رنگ ها و خط کشی ها و رنگ افشانی ها متفاوت می شود.

در فرایند زندگی و رفاه اجتماعی، دو تقسیم بندی بیشتر نداریم:

1-    آدمیان؛

2-    غیر آدمیان

آدمی از آنجا که آدم است حق زیستن و نیکو زیستن دارد، چون آدم است؛ جدا از رنگ ها و دین ها و اندیشه ها.

امام (علیه السلام)  به مالکش، آن هنگام که فرمان حکومت مصر را تنظیم می کند می نویسد:

وقتی به مصر رفتی و بر آنجا حکومت کردی... بر مردمان چونان حیوانی درنده خشم مگیر و آسیب مزن، و خوردن و بهره کشی از مردم را غنیمت مشمار؛ بدان که آدمیان دو دسته اند: یا برادر دینی تواند و یا مثل تو آدم هستند. یا در اندیشه شبیه تو هستند و یا در چهره و پیکره و آفرینش[1]

این منطق رفتار علی است. محور تعامل با مردمان در امور اجتماعی- معیشتی، انسانیت است و سپس دیانت. همین که آدمند محترم هستند و دارای حق زندگی.

امام صادق (علیه السلام)  فرمود:

خداوند آدمی را میان تهی (دارای شکم) آفرید و ناگزیر خوراک و آب می خواهد[2].

در فرهنگ غدیر، عدالت مفهومی عقلانی-انسانی است، نه دینی-مذهبی؛ عدل برای انسانِ بی رنگ، انسانِ انسان. عدالت حتی برای دشمنت، همو که نه تو و نه دینت را برنمی تابد، باز هم سزاوار عدالت است.

امام (علیه السلام)  فرمود: (ای مسلمانان) با دوست و دشمنت به عدالت رفتار کن[3].

باز شما را به خواندن و درنگ کردن در این روایت شریف دعوت می کنم. در صفحات قبل هم به مناسبتی از آن حکایت کردیم. تامل دیگر بار آن، می تواند ژرفنا و پهنای رفتار و کلام امام (علیه السلام)  را برای ما هویداتر کند:

امیرالمومنین (علیه السلام)  در دوران حکومتش، در شهر می گشت. دوستان و یاران و بازوان اجرایی و حکومتی امام هم همراهش بودند.

امام (علیه السلام)  پیرمرد نابینایی را دید که گدایی می کرد.

امام به اطرافیانش فرمود: این چیست؟

گفتند: پیرمردی مسیحی است.

فرمود: چه می گویید، آن هنگام که شاداب و جوان بود، تا توانستید از او کار کشیدید تا فرتوت شد و ناتوان. وقتی از کار افتاد رهایش کردید و به تکدی مبتلایش کردید؟ از بیت المال مسلمانان به او بدهید و تامینش کنید[4].

در متن کلام امام دقت کنید.

چرا امام (علیه السلام)  به جای ترکیب «مَن هذا»، «ما هذا» را به کار می برد؟

می دانیم آنجا که بخواهیم درباره ی آدمیان سخنی بگوییم و پرسشی طرح کنیم، از «من= کسی، چه کسی» استفاده می کنیم و برای غیر آدمیان از «ما= چیزی، چه چیزی». چرا امام به جای این کیست؟ می پرسد: این چیست؟

نکته اینجاست که امام از کیستی این فرد نپرسید، که بگویند، نصرانی است یا مسلمان است، بلکه از چیستی این عمل پرسید. این دیگر چیست؟ این چه کاریست؟ ما در کوفه فقیر و گدا نداریم و نباید داشته باشیم، پس این چیست؟

در فرهنگ علوی،حکومت عادل آن است که تمام کسانی که در ذیل و ظلّ آن زندگی می کنند، آسوده باشند و در نهایت امنیت جانی و روانی قرار داشته باشند، مسلمان باشند یا نباشند.

و همو فرمود: (در جکومت واقعی اسلامی) در میان جامعه و مردم، خانواری بی هزینه نمی مانَد و بر مسلمان و غیرمسلمان ستم نمی رود[5].

این مرام، مرام اسلام است و خلافش جاهلیت است. بر این قرار، جاهلیت، محدود به زمان و مکانی خاص نیست، بلکه صفتِ رفتار و اندیشه ی مردمان در همه ی زمان هاست.

در عصر مدرن و حکومت های مدرنِ  امروزین هم، جاهلیت، روش غالب است.

امام باقر  (علیه السلام)  در باب شیوه ی حکومتی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)  و چگونگی برخورد و مواجهه ی ایشان با مردمان فرمود: روش های جاهلیت را از میان بُرد و ساختن جامعه ی انسانی- اسلامی را با عدالت آغازید[6].

امام باقر (علیه السلام)  پس از نقل این قول فرمود: مهدی (علیه السلام)  نیز چنین است، جاهلیت باقی مانده در میان مردمان را برمی چیند و عدل را بر جان و رویشان می پاشاند.

پس دو نوع جاهلیت داریم و دو نوع ابطال جاهلیت. جاهلیت قبل اسلام و ابطال آن با شیوه ی نبوی؛ و جاهلیت پاپیونیِ مدرن و پایانش با ظهور و تمدن مهدوی.

چنانکه می بیند در این روایت شریف، باز هم سخن از  «الناس» می رود و نه «مسلمین». امام مهدی (علیه السلام)  عدل را برای انسان ها به ارمغان می آورد.

پی نوشت ها:

[1] «... وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْق‏...»؛ نهج البلاغه، ص426، بحارالانوار، ج33، ص599.

[2] «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ ابْنَ‏ آدَمَ‏ أَجْوَفَ‏ وَ لَا بُدَّ لَهُ مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَاب‏»؛ کافی، ج6، ص287.

[3] «اعدل فی العدوّ و الصدیق»؛ غررالحکم، ح 9101.

[4] «مَرَّ شَيْخٌ‏ مَكْفُوفٌ‏ كَبِيرٌ يَسْأَلُ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع مَا هَذَا فَقَالُوا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ نَصْرَانِيٌّ قَالَ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع اسْتَعْمَلْتُمُوهُ حَتَّى إِذَا كَبِرَ وَ عَجَزَ مَنَعْتُمُوهُ أَنْفِقُوا عَلَيْهِ مِنْ بَيْتِ الْمَالِ.»؛ التهذیب، ج6، ص292- وسائل الشیعه، ج15، ص66.

[5] «... مَا عَالَ‏ فِيكُمْ‏ عَائِلٌ وَ لَا ظُلِمَ مِنْكُمْ مُسْلِمٌ وَ لَا مُعَاهَد»؛ کافی، ج 8، ص32.

[6] «أَبْطَلَ‏ مَا كَانَ‏ فِي‏ الْجَاهِلِيَّةِ وَ اسْتَقْبَلَ النَّاسَ بِالْعَدْلِ وَ كَذَلِكَ الْقَائِمُ إِذَا قَامَ يُبْطِلُ مَا كَانَ فِي الْهُدْنَةِ مِمَّا كَانَ فِي أَيْدِي النَّاسِ وَ يَسْتَقْبِلُ بِهِمُ الْعَدْلَ.»؛ التهذیب، ج6، ص154- وسائل الشیعه، ج15، ص77.

منبع:

بُعد انسانی اجتماعی غدیر، علیرضا هزار، دلیل ما، قم، 1387، چاپ اول، صص91-95

کانال قرآن و حدیث را درشبکه های اجتماعی دنبال کنید.
آپارات موسسه اهل البیت علیهم السلام
کانال عکس نوشته قرآن و حدیث در اینستاگرام
تلگرام قرآن و حدیث
کانال قرآن و حدیث در ایتا
کانال قرآن و حدیث در گپ
پیام رسان سروش _ کانال قرآن و حدیث