قبرستان و فقرستان
۰۷ مهر ۱۳۹۴ 0 اهل بیت علیهم السلامدر اسلامی که غدیر معلم آن است، اصالت با فقر نیست. فقر بیماری و درد است و باید درمان شود.
در فرهنگنامه ی اسلامی که به دست علیِ غدیر تقسیم شده است، زهد مساوی با فقر و فقر عین زهد نیست. زهد، از مکارم اخلاق است و فقر از مصائب و آلام.
زهد یعنی، مستقل باش و به حرمت و کرامت خود اعتماد کن و اعتبار انسانی و ایمانی خودت را حفظ کن. قلبت بنده ی چیزی نباشد.
وارسته باش، وابسته نباش. به دیگر سخن، زهد، فقرِ اختیاری است. این فقر، دیگر نکبت و درد نیست و به یک معنا اصلا فقر نیست.
زهد در مقام مصرف است. زهد، ضد تولید نیست. چنین نیست که آدم زاهد گوشه خانه بنشیند و کار نکند. امیرالمومنین (علیه السلام) زاهد است و در عین حال بزرگترین تولیدکننده است.
در فرهنگ علوی، کوشش برای توسعه ی رزق و روزی و تلاش برای تولید و نیز تلاش برای گشایش امور خانواده، لازم و بلکه عبادت است. حضرت فرمود:
آنکه برای گشایش خانواده اش می کوشد، بسیار رزمنده ی راه خداست[1].
رهبانیت و عزلت و خمود و جمود و گوشه نشینی خانقاهی و زهد تصوفی و درویش خواری، در فرهنگ غدیر، بی فرهنگی و نامسلمانی است.
از غدیر می آموزیم که دو جبهه موجود است. «جبهه ای موقت» و «جبهه ای دائمی».
جبهه ی موقت آن است که گاه گاه اتفاق می افتد و در شرایط جنگی و دفاعی، پدیدار می شود و جبهه ی موقت، مجاهدان موقت، مجاهدان موقت و شهیدان موقت را در پی دارد.
اما جبهه ای دیگر هم هست که دائمی است. جبهه ی بازار، جبهه ی کار و تلاش برای همسر و اهل و عیال. در جبهه ی موقت، دشمن، انسانی است در برابر ما که با کیش و ادیشه ی ما تخاصم دارد و ما با او مواجهیم و هدفمان دفع اوست.
اما در جبهه ی دائم، ما با نفس مواجهیم و با شرایط معامله و هوای خودمان مواجهیم. با حرام مواجهیم، با قسم و سوگند و تدلیس مواجهیم، باید اینها را دفع کنیم. آن سخن پیشین امام (علیه السلام)، به نوعی دیگر هم نقل شده است:
هرکس تجارت می کند باید از پنج چیز بپرهیزد: سوگند، دروغ، پوشاندن عیب کالا، ستودن و تعریف از کالایی که می فروشد، و مذمت و تخریب کالایی که می خرد. هرکس برای گشایش خانواده اش از حلال بکوشد، رزمنده راه خداست[2].
در اسلام غدیر، فقر اصل نیست، مشکل است و فقیران مظلومانند. در سخن عجیبی، امیرالمومنین (علیه السلام) می گوید:
قبر و گور، از فقر و ناداری بهتر است[3].
هنگامی که در مسیری حرکت می کنیم، نیازمند تعادلیم. فشارهایی که در جاده به ما وارد می شود، بسا که به انحرافمان از مسیر بکشاند.
فشار قبر داریم و فشار فقر. فقر هم فشار است و هم ضد تعادل. اگرچه که فقیران امر به صبوری و شکیب شده اند، اما غالب مردمان، در شرایط سختی و خناق، اختیار از کف می دهند و از تعادل و گاه هم از مسیر خارج می شوند.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: بسا که فقر به کفر بینجامد[4].
قبر بهتر از فقری است که ممکن است کفر را به دنبال داشته باشد. نباشیم و در گور باشیم، بهتر از این است که زنده باشیم ولی دین خود را از کف بدهیم.
اسلام غدیر، به ما آموخت که از شیطان، شیطانی ها، امور پلید و آسیب زا، به خدا پناه ببریم. از شیطان به خدا پناه می بریم، از نفس شرور به خدا پناه می بریم، از فقر هم به خدا پناه می بریم.
امیرالمومنین (علیه السلام) در وصیتش به محمد حنفیه می گوید:
پسرکم! من از فقیر شدنت بیمناکم؛ از فقر به خدا پناه ببر؛ چراکه فقر در دین کاستی و نقص می آفریند[5].
[1] « الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ الله»؛ الفقیه، ج 3، ص168.
[2] « مَنِ اتَّجَرَ فَلْيَجْتَنِبِ خَمْسَةَ أَشْيَاءَ الْيَمِينَ وَ الْكَذِبَ وَ كِتْمَانَ الْعَيْبِ وَ الْمَدْحَ إِذَا بَاعَ وَ الذَّمَّ إِذَا اشْتَرَى وَ الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ مِنْ حَلَالٍ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّه »؛ بحارالانوار، ج 97، ص7.
[3] «الْقَبْرَ خَيْرٌ مِنَ الْفَقْر»؛ کافی، ج 8، ص20 – غررالحکم، ص315، ح 8217.
[4] « كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْرا»؛ کافی، ج 2، ص307 – وسائل الشیعة ج 15، ص365.
[5] «يَا بُنَيَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ الْفَقْرَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْهُ فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّين»؛
منبع: بُعد انسانی اجتماعی غدیر، علیرضا هزار، قم، دلیل ما، 1387، چاپ اول، صص 111 - 114