سخنرانی آیت الله میرباقری: جلسه دهم، دعوت به زهد و مذمت دنیا
۰۵ بهمن ۱۴۰۱ 0 صوتی و تصویری
جلسه دهم حسینیه حضرت زهرا(س): دعوت به زهد و مذمت دنیا
معنای زهد و زاهد حقیقی
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم أَجْمَعِين. روز عاشورا وقتی دو لشکر مقابل هم صف آرایی کردند، حضرت فرصت خواستند برای این که نصیحت کنند و با لشکر مقابل اتمام حجت کنند. آنها اصرار داشتند که سر و صدا و هلهله کنند و اجازه ندهند که حضرت صحبت کنند. اما به هر کیفیتی که بود حضرت آن ها را ساکت کردند و نصایحی برایشان داشتند. چندین خطبه از حضرت نقل شده و در این خطبه و سخنرانی، اول حضرت آنها را هشدار و پرهیز دادند از این که مبادا دنیا شما را فریب بدهد، «تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُور»(لقمان/۳۳) کأنه حضرت مانع اینها را همین می دیدند که اینها فریب دنیا را خوردند و دنیا اینها را به این سمت کشانده که کارشان به جایی رسیده که برای قتل سیدالشهداء صف کشیدند.
آن دنیایی که موجب میشود انسان از امام حسین جدا بشود، مقصود از این دنیا چه چیزی هست؟ این احادیث را مرحوم کلینی در کتاب کافی در باب ذم دنیا و دعوت به زهد در دنیا نقل کردند. ما روایات فراوانی در این زمینه داریم که ائمه مذمت دنیا را کردند و دعوت به این که زاهد باشید کردند. زهد هم معنایش همین است که انسان از آمد و شد دنیا فارغ بشود؛ «فَأَمَّا الزَّاهِدُ فَقَدْ خَرَجَتِ الْأَحْزَانُ وَ الْأَفْرَاحُ مِنْ قَلْبِهِ فَلَا يَفْرَحُ بِشَيْ ءٍ مِنَ الدُّنْيَا وَ لَا يَأْسَى عَلَى شَيْ ءٍ مِنْهَا فَاتَهُ»(1) زاهد آن کسی است که غصه ها و شادی های دنیا از دلش بیرون رفته و اگر همه دنیا به او اقبال کند، از او دلبری نمی کند و خوشحال نمی شود و اگر دنیا از او روی برگرداند متأسف نمی شود. این فراغت بال و این بزرگی به معنی زهد است.
کسانی که می خواهند به این زهد برسند، قرآن راهش را بیان کرده و می فرماید آنهایی که در حال مسابقه هستند، سر را به خدا سپردند و در فرصت دنیا برای رسیدن به بهشت و مغفرت الهی مسابقه می دهند. اینها تحت تدبیر خاص خدا هستند و خدای متعال سرنوشت آنها را رقم زده است و هر حادثه ای که برایشان پیش می آید، چه درون نفسشان مثل بیماری و چه در بیرون مثل سختی های اجتماعی، همه اینها از قبل برایشان رقم خورده و آن وقت آنهایی که در حال مسابقه هستند دیگر مجال پرداختن به این آمد و شد ها را ندارند. آن ها سرشان را به خدا سپردند و خدای متعال کار آنها را تدبیر می کند و در این تدبیر هر حادثه ای که برایشان پیش می آید، از قبل برایشان مقرر شدهاست.
این آیه برای این دسته است، «سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِه »(حدید/۲۱) می فرماید شما در فرصت دنیا مشغول مسابقه باشید. سیدالشهداء علیه السلام آن اسبق السابقین است که جلو رفته و راه را بر همه باز کرده است. شما پشت سر حضرت حرکت کنید. وقتی حرکت می کنید، «ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسير»(حدید/۲۲) دیگر هر واقعه ای که برای شما پیش می آید، این وقایع را ما از قبل برای شما مقرر کردیم و ثبت شده است. شمایی که مشغول به مسابقه در راه خدا هستید «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُم »(حدید/۲۳) دیگر کاری با آمد و شد این امکانات نداشته باشید و کار خودتان را انجام بدهید. این تدبیر ماست و مابقی را به ما واگذار کنید. ما با آمد و شد ها و با قبض و بسط ها شما را اداره می کنیم و پیش می بریم.
بهره وری از زهد
آن وقت حضرت فرمود زاهد کسانی هستند که آمد و شد دنیا در آنها اثر ندارد. آن ها در راه خدا مشغول به مسابقه هستند و مشغول به بازیگری در دنیا نیستند. دوم می دانند این آدم هایی که سر به خدا سپردند و در راه خدا دارند مسابقه می دهند، تقدیر و تدبیرشان دست خداست و لذا آمد و شد ها آنها را مشغول نمی کند. فرمود زهد یعنی همین. در روایتی حضرت فرمودند: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً زَهَّدَهُ فِي الدُّنْيَا»(2) اگر خدای متعال بخواهد به عبدی خیری برساند، اول او را در دنیا زاهد می کند و الا اگر زاهد نباشد نمی تواند خیر را دریافت کند، «وَ فَقَّهَهُ فِي الدِّينِ وَ بَصَّرَهُ عُيُوبَهَا» و او را در دینش فقیه می کند. اول فراغت از دنیا و بعد فهم دین و راه حرکت به سمت خدا و بعد هم «وَ بَصَّرَهُ عُيُوبَهَا» به او بصیرت می دهد و عیب های دنیا را می فهمد.
اگر کسی عیوب دنیا را نفهمد، دل می بندد «وَ مَنْ أُوتِيَهُنَّ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة» اگر کسی این سه چیز را خدا بهش بدهد، خیر دنیا و آخرت را به او عطا کرده است. زهد در دنیا و فهم در دین و بصیرت و آگاهی نسبت به ضعف های دنیا خیری است که خدا به بنده اش می دهد.
بعد حضرت فرمودند: «لَمْ يَطْلُبْ أَحَدٌ الْحَقَّ بِبَابٍ أَفْضَلَ مِنَ الزُّهْدِ فِي الدُّنْيَا» کسی که دنبال حق می رود، دری از حق به سوی او گشوده نمی شود که آن باب افضل از زهد در دنیا باشد. پر فضیلت ترین باب که سرآمد همه ابواب به سوی حق است، زهد در دنیاست. اگر کسی زاهد شد و این باب به رویش گشوده شد، بهترین راه برای حرکت به سوی حق و حضرت حق است؛ «وَ هُوَ ضِدٌّ لِمَا طَلَبَ أَعْدَاءُ الْحَقِّ» این زهد ضد آن چیزی است که اعداء حق دنبال می کنند. اهل حق از وادی زهد می روند و این کاملا بر عکس آن چیزی است که اعداء حق از آن مسیر می روند. «قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مِمَّا ذَا قَالَ مِنَ الرَّغْبَةِ فِيهَا» سوال کرد زهد از چیست؟ فرمود از رغبت در دنیا.
بعد حضرت جملاتی دارند و فرمودند: «فَإِنَّمَا هِيَ أَيَّامٌ قَلَائِل » یک مدت کوتاهی است، فراغت داشته باشید و زاهد باشید تا بتوانید از این فرصت کوتاه استفاده کنید. «أَلَا إِنَّهُ حَرَامٌ عَلَيْكُمْ أَنْ تَجِدُوا طَعْمَ الْإِيمَانِ حَتَّى تَزْهَدُوا فِي الدُّنْيَا» خدای متعال بر شما حرام کرده که طعم ایمان را بچشید تا این که زاهد در دنیا بشوید. بلافاصله باز حدیث دیگری نقل می کند، «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ إِذَا تَخَلَّى الْمُؤْمِنُ مِنَ الدُّنْيَا سَمَا» مؤمن وقتی از دنیا فارغ و خالی می شود، رفعت پیدا می کند و پرواز پیدا می کند. تا زمانی که از دنیا پر باشد، امکان این که از دنیا بالاتر برود و عوالم بالا را درک بکند و آسمانی بشود نیست. وقتی از دنیا خالی شد رفعت پیدا می کند «وَ وَجَدَ حَلَاوَةَ حُبِّ اللَّهِ» آن وقت شیرینی محبت خدا را می چشد.
وقتی به این نقطه رسید یک اتفاقی در مؤمن می افتد «وَ كَانَ عِنْدَ أَهْلِ الدُّنْيَا كَأَنَّهُ قَدْ خُولِط» این انسان در نظر اهل دنیا اینطوری به نظر می آید و به تعبیر فارسی ما می گویند این قاطی دارد، «وَ إِنَّمَا خَالَطَ الْقَوْمَ حَلَاوَةُ حُبِّ اللَّهِ فَلَمْ يَشْتَغِلُوا بِغَيْرِه » وقتی این طعم محبت دنیا را می چشند، به غیر خدا مشغول نمی شوند و به همین خاطر اهل دنیا می گویند که عقلشان را از دست دادند و قاطی دارند. بله قاطی دارند و مثل شما زندگی نمی کنند، ولی نکته اش این است که آمیخته با محبت خدا شدند، «إِنَّ الْقَلْبَ إِذَا صَفَا ضَاقَتْ بِهِ الْأَرْضُ حَتَّى يَسْمُوَ» قلب انسان وقتی صفا پیدا می کند و لطافت در آن پیدا می شود، زمین برای او تنگ می شود و رفعت از زمین پیدا می کند. این صفای قلب به همین فراغت و زهد و محبت خداست.
اهمیت بغض دنیا
از امام سجاد علیه السلام سوال شد «أَيُ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل » کدام عمل در نزد خدای متعال افضل است؟ فرمود «مَا مِنْ عَمَلٍ بَعْدَ مَعْرِفَةِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِهِ أَفْضَلَ مِنْ بُغْضِ الدُّنْيَا» بعد از معرفت خدای جل و عز و معرفت رسولش هیچ عملی افضل از بغض دنیا نیست. بعد حضرت توضیح دادند «وَ إِنَّ لِذَلِكَ لَشُعَباً كَثِيرَةً وَ لِلْمَعَاصِي شُعَبا» بغض دنیا شعبه هایی دارد و معاصی هم شعبه هایی دارد. بغض دنیا در مقابل معاصی است.
آن شعبه های معاصی چه چیزی هستند؟ «فَأَوَّلُ مَا عُصِيَ اللَّهُ بِهِ الْكِبْر» اول چیزی که خدا به او معصیت شده کبر است «وَ هِيَ مَعْصِيَةُ إِبْلِيسَ حِينَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِين » وقتی دستور سجده بر حضرت آدم داده شد، ابلیس در مقابل خدای متعال استکبار کرد و طبیعتاً «كانَ مِنَ الْكافِرِين ». بعدی حرص است «ثُمَّ الْحِرْصُ وَ هِيَ مَعْصِيَةُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ » این را نشنیده بگیریم، چون حضرت آدم معصوم بود و خلیفه خداست «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها»(بقره/۳۱). ولی قرآن می فرماید «عَصی» دیگر بین او و خدای متعال اتفاقی افتاده «ثُمَّ الْحِرْصُ وَ هِيَ مَعْصِيَةُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ» خدای متعال بهشان فرمود: «فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِين »(اعراف/۱۹) در این بهشت هرچه می خواهید تناول کنید، ولی به این درخت نزدیک نشوید که آن وقت جزو ظالمین می شوید.
ظالمین آنهایی هستند که به حق پشت کردند. آنهایی که نسبت به معصوم تعدی می کنند ظالم می شوند. شما اگر به این درخت نزدیک شدید، جزو آنها می شوید. لذا این شجره به مقامات اهل بیت تعبیر شده و کسی حق ندارد به این حریم پا بگذارد. پس آنچه مبدأ پیدایش این فتنه ها شده، قرآن می فرماید حسادت نسبت به همین مقام است. ائمه می فرمودند: «وَ نَحْنُ الْمَحْسُودُونَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه »(3) خدای متعال از فضل خودش چیزی به این ائمه داده و آنها به جای این که بنشینند، سر این سفره متنعم باشند حسادت می کنند و می خواهند سفره را از مقابل ائمه جمع کنند. نتیجه اش همین بساط سقیفه و عاشورا می شود.
بعد یک تعبیری دارد که به این شجره هیچکس نباید نزدیک شود. اصلا معصیتی که قرآن می فرماید این جنس نبوده و یک نوع رغبتی در آن مقام بوده است. اصلا ایشان نباید نزدیک می شدند، «فَأَخَذَا مَا لَا حَاجَةَ بِهِمَا إِلَيْه » بعد عجیب این است که می فرماید «فَدَخَلَ ذَلِكَ عَلَى ذُرِّيَّتِهِمَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة» این بر ذریتشان وارد شد و تا روز قیامت همینطوری هستند و اثرشان مانده است. اثرش چیست؟ «وَ ذَلِكَ أَنَّ أَكْثَرَ مَا يَطْلُبُ ابْنُ آدَمَ مَا لَا حَاجَةَ بِهِ إِلَيْه » بیشترین چیزی که فرزندان آدم دنبال می کنند و به آن احتیاج ندارند از همانجاست. این که می گویند مواظب باشید گاهی یک غفلت تا هفت نسل آدم می رود از همینجاست. حضرت آدم به چیزی که در بهشت احتیاج نداشتند نزدیک شدند و نتیجه اش این شد که نسلشان تا قیامت بیشتر چیزهایی که دنبال می کنند مورد نیازشان نیست و دل مشغولی بی خود است.
«ثُمَّ الْحَسَدُ» معصیت بعدی حسد است؛ «وَ هِيَ مَعْصِيَةُ ابْنِ آدَمَ حَيْثُ حَسَدَ أَخَاهُ فَقَتَلَه » قابیل حسد ورزید و هابیل را به قتل رسانید «فَتَشَعَّبَ مِنْ ذَلِكَ» آن وقت این کبر و حرص و حسد شعبی در دنیا پیدا می کند. حضرت فرمودند هفت تا شعبه است؛ «حُبُّ النِّسَاء» که منظور حب حرام است و حضرت فرمود حب حلالش جزو ایمان است «وَ حُبُّ الدُّنْيَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الرَّاحَة» ریاست طلبی و عافیت طلبی «وَ حُبُّ الْكَلَام » پرگویی که خدا نکند آدم بهش مبتلا بشود، «وَ حُبُّ الْعُلُو» برتری جویی «وَ الثَّرْوَة فَصِرْنَ سَبْعَ خِصَالٍ» از این سه تا صفت هفت تا شعبه ناشی می شود «فَاجْتَمَعْنَ كُلُّهُن » همه اینها خلاصه می شود «فِي حُبِّ الدُّنْيَا» پس حب دنیا یعنی حرص و حسد و تکبر.
آدم اگر در دنیا با صفات حمیده زندگی بکند، این دیگر دنیا نیست، آخرت است. محیط دنیا محیط صفات رذیله و محیط حرص و حسد و کبر است. این هم از جنود جهل است. در روایات آمده که از جنود شیطان و قوای دشمنان است. بنابراین دنیا یعنی وادی که در آن حرص و حسد و حب ثروت و حب قدرت و حب راحت و اینهاست. این است که گفتند دنیا باید مبغوض شما باشد. این محیط به تعبیر روایات ائمه علیهم السلام محیط ولایت ائمه جور است. آنجاست که با این صفات امت می سازند و اطرافیانشان را سامان می دهند. انسان باید نسبت به این دنیا بغض داشته باشد اما در عالم طبیعت ائمه و انبیاء می آیند و بر اساس صفات حمیده یک جامعه و امتی درست می کنند. فضای حیات آنها دنیا نیست، همان حیات الآخره است «فَاجْتَمَعْنَ كُلُّهُنَّ فِي حُبِّ الدُّنْيَا فَقَالَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْعُلَمَاءُ بَعْدَ مَعْرِفَةِ ذَلِكَ حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَة».
حضرت در ادامه فرمودند «وَ الدُّنْيَا دُنْيَاءَانِ دُنْيَا بَلَاغٌ وَ دُنْيَا مَلْعُونَة» ما دو جور دنیا داریم، دنیای بلاغ و دنیای ملعونه؛ دنیای ملعونه همین دنیاست، یعنی آدم برای رسیدن به مقاصد خودش وارد دنیا بشود و به حرص و حسد و کبر و حب ثروت مبتلا بشود. اما یک دنیای بلاغ است که ما را به آخرت می رساند. این دنیا، دنیای بدی نیست. آن دنیایی که ملعون است همین دنیایی است که می گویند بغضش را داشته باشید. این دنیا شما را از امام جدا می کند. اگر انسان با این صفات رذیله در عالم ارض زندگی کرد، از خدای متعال و اولیاء الهی دور می شود و در صف مقابل قرار می گیرد. اما یک دنیایی است که دنیا بلاغ است و ما در این دنیا آمدیم. بالأخره باید از این دنیا به سمت عالم آخرت برویم.
پی نوشت ها:
(۱)الکافی(ط-الإسلامیة)، ج۲، ص:۴۵۶
(۲) الکافی(ط-الإسلامیة)، ج۲، ص:130
(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 186
* متن بالا سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 17 مرداد ماه 1401 است، که به مناسبت دهه اول ماه محرم در حسینیه حضرت زهرا سلام الله علیها ایراد فرمودند.
دانلود: